English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (8 milliseconds)
English Persian
natural person شخص حقیقی
Search result with all words
haze تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
approximation خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
approximations خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
relative پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
true واقعی حقیقی
true حقیقی کردن
true حقیقی
truer واقعی حقیقی
truer حقیقی کردن
truer حقیقی
truest واقعی حقیقی
truest حقیقی کردن
truest حقیقی
genuine واقعی حقیقی
genuine حقیقی
genuine حقیقی یا درست
antedate پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedates پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
real حقیقی
oaf بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
oafs بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
down to earth حقیقی واقعی
down-to-earth حقیقی واقعی
axiom قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
axioms قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
real time زمان حقیقی
substantive دارای ماهیت واقعی حقیقی
dative حالت مفعولی غیرصریح حقیقی
intrinsic حقیقی
rightful حقیقی دارای استحقاق
anachronism اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronisms اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
veracious حقیقی
actual حقیقی
true north شمال حقیقی
absolute magnitude قدر حقیقی
acoelous بدون معدهء حقیقی یادستگاه هاضمه
actual maximum flowline ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
actual movement حرکت حقیقی
actual resistivity مقاومت حقیقی
apparent horizon افق حقیقی نقاط
brake horsepower توان حقیقی مهاری
developed muzzle velocity سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
efective حقیقی
enlightement روشنی فکر اگاهی حقیقی
euciliate مژه داران حقیقی
gyrocompass نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
interpolymer همبسپار حقیقی
true copolymer همبسپار حقیقی
live exercise تمرین رزمی حقیقی
many valued دارای دو قیمت یکی حقیقی دیگری دروغین
observed altitude ارتفاع حقیقی
ohmic valve مقدارمقاومت حقیقی
true resistance مقدارمقاومت حقیقی
particle density وزن مخصوص حقیقی
processor bound اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
real power توان حقیقی
real representative قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
real sector بخش متغیرهای حقیقی
real storage حافظه حقیقی
real address آدرس حقیقی
real constant ثابت حقیقی
real function تابع حقیقی
real gas گاز حقیقی
real image تصویر حقیقی
real memory حافظه حقیقی
real module ضریب حقیقی
real number عدد حقیقی
real numbers اعداد حقیقی
realistic deterrence میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
realtime زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
true azimuth گرای حقیقی
true azimuth سمت حقیقی گرای جغرافیایی
true convergence سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
true course راه حقیقی
true dip شیب حقیقی
true heading سمت حقیقی
true horizon افق حقیقی عکس یا افق پرسپکتیوی عکس هوایی
true life حقیقی وصحیح
true mean میانگین حقیقی
true or real focus کانون حقیقی
true or sternal ribs دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
true power توان حقیقی
true score نمره حقیقی
true value مقدار حقیقی
true variance پراکنش حقیقی
true wind باد حقیقی
trueness بی ریایی حقیقی
unfeigned حقیقی
unsigned real number عدد حقیقی بدون علامت
verisimilar دارای فاهر حقیقی
x scale در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
real number عدد حقیقی [ریاضی]
real numbers اعدد حقیقی [ریاضی]
real-valued function تابع حقیقی [ریاضی]
chemical wash کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
loom time مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
nap side خواب فرش [با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
Other Matches
real analytic function تابع تحلیلی [حقیقی] [ریاضی]
real absolute value function تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
I give the programme zero [nought] out of ten for reality. من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
Sophrosyne وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com