English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
hipster شخص طرفدار امور جدیدوبیسابقه مانند مواد مخدره وغیره
Other Matches
fixes مواد مخدره
fix مواد مخدره
hype اعتیاد به مواد مخدره
hypes اعتیاد به مواد مخدره
hyping اعتیاد به مواد مخدره
hyped up اعتیاد به مواد مخدره
hyped اعتیاد به مواد مخدره
junkie استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
junkies استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
halucinogenic مواد مخدره ایکه ایجاد اوهام وهذیان میکند
dye-stuff ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
To decay . To go bad . فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
citriculture کاشتن مرکبات مانند لیمووپرتقال وغیره
pailett زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
To bet on something . روی چیزی شرط بستن (مانند مسابقات وغیره )
bay یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
breadstuff مواد نان مانند گندم و ارد و غیره
glycogenesis تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
nationalist طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalists طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
civil works امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
potting ماری جواناوسایرمواد مخدره
pots ماری جواناوسایرمواد مخدره
pot ماری جواناوسایرمواد مخدره
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
medical regulator تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
durable material مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate مواد فرانشت شده مواد مترشحه
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzyme مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate لایه مانند ورقه مانند
adherents طرفدار
one-sided طرفدار
adherent طرفدار
advocating طرفدار
pro طرفدار
exponents طرفدار
exponent طرفدار
party طرفدار
factioneer طرفدار
advocates طرفدار
pro- طرفدار
partizan etc طرفدار
insurrectionist طرفدار
votary طرفدار
partial طرفدار
partisan طرفدار
partisans طرفدار
advocator طرفدار
advocate طرفدار
advocated طرفدار
cohorts طرفدار
cohort طرفدار
partizan طرفدار
reformer طرفدار نهضت
democrate طرفدار دمکراسی
risk lover طرفدار ریسک
risk lover طرفدار خطر
reformers طرفدار نهضت
papist طرفدار پاپ
abolitionist طرفدار برانداختن
absolutist طرفدار استبداد
to count طرفدار شمردن
he is on our side طرفدار مااست
nudist طرفدار برهنگی
soccer fan [soccer supporter] [American English] طرفدار فوتبال
monopolist طرفدار انحصار
interventionist طرفدار مداخله
activists طرفدار عمل
keynesianism طرفدار کینز
activist طرفدار عمل
factionary طرفدار یک فرقه
royalists طرفدار سلطنت
royalist طرفدار سلطنت
football fan [British English] طرفدار فوتبال
centralist طرفدار تمرکز
centralists طرفدار تمرکز
proponent توضیح دهنده طرفدار
autonomist طرفدار استقلال داخلی
supply side economics اقتصاد طرفدار عرضه
partialist شخص طرفدار یا معتصب
parliamentarians طرفدار حکومت پارلمانی
proponents توضیح دهنده طرفدار
prohibitionist طرفدار منع مسکرات
negrophile طرفدار سیاه پوست
mutualist طرفدار اصول همدستی
aristocrate طرفدار حکومت اشراف
theocrat طرفدار یزدان سالاری
mongamist طرفدار داشتن یک همسر
federalist طرفدار دولت فدرال
parliamentarian طرفدار حکومت پارلمانی
teetotalist طرفدار منع مسکرات
radical طرفدار اصلاحات اساسی
revivalists طرفدار احیای مذهبی
theorist طرفدار استدلال نظری
feminists طرفدار حقوق زنان
communist طرفدار مرام اشتراکی
football fan [American English] طرفدار فوتبال آمریکایی
protectionism مکتب طرفدار حمایت
aesthete طرفدار صنایع زیبا
communists طرفدار مرام اشتراکی
theorists طرفدار استدلال نظری
feminist طرفدار حقوق زنان
libertarian طرفدار ازادی اراده
revivalist طرفدار احیای مذهبی
radicals طرفدار اصلاحات اساسی
equalitarian طرفدار تساوی انسان
aesthetes طرفدار صنایع زیبا
world federalist طرفدار حکومت جهانی
libertarians طرفدار ازادی اراده
adhered طرفدار بودن وفا کردن
spiritualist طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
fan پشتیبان [طرفدار] [هوادار] [ورزش]
sympathizer طرفدار همفکر پشتیبان فکری
sympathisers طرفدار همفکر پشتیبان فکری
adhering طرفدار بودن وفا کردن
centrist wing طرفدار جناح میانه رو [سیاست]
adheres طرفدار بودن وفا کردن
protectionist طرفدار حمایت از صنایع داخلی
suffragette زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
sympathizers طرفدار همفکر پشتیبان فکری
academic طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
protectionist طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionists طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionists طرفدار حمایت از صنایع داخلی
humanitarian طرفدار کاهش الام بشر
suffragettes زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
adhere طرفدار بودن وفا کردن
spiritualists طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
white supremacist طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
mercantilist طرفدار سیاست موازنه اقتصادی
feudalist طرفدار اصول ملوک الطوایف
adequateness طرفدار بودن وفا کردن
literalist طرفدار معنی یا ترجمه لفظی
amor امور
socialist سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
socialists سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
presbyteral طرفدار اصول پرسبیتری وابسته به کشسش ها
reformer پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
revivalist طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
voluntaryist طرفدار سربازگیری از میان مردم داوطلب
segregationist طرفدار جدایی نژاد سفید وسیاه
reformers پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
municipalist طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
teetotaller طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
teetotallers طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotaler طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
imperialist طرفدار حکومت امپریالیستی استعمار طلب
religious matters امور دینی
authority اولیاء امور
state affairs امور مملکتی
interior امور داخله
interiors امور داخله
civil affairs امور غیرنظامیان
combat duty امور رزمی
money matters امور پولی
interior affairs امور داخلی
non litigious matters امور حسبی
aviation authority امور هواپیمایی
personal affairs امور شخصی
authority ties of the state اولیا امور
authority ties of the state مصادر امور
financial affairs امور مالی
authorities اولیای امور
the high functionery ries of the state مصادر امور
miscellaneous امور متفرقه
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
Zen فرقه بوداییان طرفدار تفکر وعبادت وریاضت
authoritarian طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
Zionist طرفدار نهضت تمرکز یهود در فلسطین صهیونیست
authoritarians طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
lancastrian در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
financial affairs امور مربوط به مالیه
tax administration اداره امور مالیات
resgestae امور انجام شده
surveillance authority اولیاء امور نظارتی
chaplains افسر امور دینی
ministry of foreign affairs وزارت امور خارجه
tax reforms اصلاح امور مالیاتی
testamentary causes امور مربوط به وصایا
chaplain activities fund اعتبار امور مذهبی
emotional and physical امور عاطفی و بدنی
regulatory authority اولیاء امور نظارتی
supervisory authority اولیاء امور نظارتی
chaplain افسر امور دینی
minister for foreign affairs وزیر امور خارجه
foreign minister وزیر امور خارجه
minister of foreign affairs وزیر امور خارجه
politico military امور سیاسی نظامی
principal centre of affairs مرکز مهم امور
probate court محکمه امور حسبی
promiscuous بیقید در امور جنسی
fish warden متصدی امور شیلات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com