English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
schizo شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
Other Matches
schizothymia جنون همراه با خیال پرستی ومالیخولیا شبیه جنون جوانی
schizophrenics مبتلا بجنون جوانی
schizophrenic مبتلا بجنون جوانی
schizophrenia جنون جوانی
dementia praecox جنون جوانی
hebephrenia جنون جوانی
cataleptic مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
poliomyelitic مبتلا به بیماری فلج کودکان
greensick مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
acidosis فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
agoraphobic شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
sequela بیماری ناشی از بیماری دیگر
stricken مبتلا
given مبتلا
youths جوانی
springtime جوانی
adolescence نو جوانی
youthfulness جوانی
youth جوانی
adolescency جوانی
yoth جوانی
young days جوانی
juvenility جوانی
youthfufness جوانی
hemophilic مبتلا به هموفیلی
allergic مبتلا به آلرژی
afflicts مبتلا کردن
meningitic مبتلا به مننژیت
glandered مبتلا به مشمشه
varicose مبتلا به واریس
amnesiac مبتلا به فراموشی
unhinged مبتلا بهبیماریذهنیوروحی
amnesic مبتلا به فراموشی
bronchitic مبتلا به برنشیت
rheumaticky مبتلا بهرماتیسم
constipated مبتلا بهیبوست
colicky مبتلا بهقولنج
afflicting مبتلا کردن
afflict مبتلا کردن
infects مبتلا و دچارکردن
tuberculate مبتلا بمرض سل
mangy مبتلا به جرب
giddy مبتلا به دوار سر
gangrenous مبتلا به قانقاریا
mangey مبتلا به جرب
leper مبتلا به جذام
infect مبتلا و دچارکردن
mangy مبتلا به گری
infecting مبتلا و دچارکردن
mangey مبتلا به گری
lepers مبتلا به جذام
rejuvenator جوانی دهنده
schizophrene مبتلابجنون جوانی
rejuvenescence تجدید جوانی
rejuvenescent جوانی از سر گیرنده
post juvenal بعد از جوانی
rejuveoize جوانی از سرگرفتن
may بهار جوانی
juvenile در خور جوانی
juveniles در خور جوانی
may of youth عنفوان جوانی
the flower of youth عنفوان جوانی
youthfully از روی جوانی
adolescence دوره جوانی
acne غرور جوانی
prime of life عنفوان جوانی
bloom of youth بحبوحه جوانی
juvenility نیروی جوانی
slips in youth لغزشهای جوانی
slips in youth خطاهای جوانی
prime بهار جوانی
primed بهار جوانی
rejuvenation باز جوانی
hey day ریعان جوانی
primes بهار جوانی
rheumatic ادم مبتلا بدردمفاصل
spastics مبتلا به فلج تشنجی
shell-shocked موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
psychopaths مبتلا بامراض روانی
liverish مبتلا به مرض جگر
spastic مبتلا به فلج تشنجی
septicaemic مبتلا بگند خونی
arthritic مبتلا به اماس مفصل
stenosed مبتلا به تنگی نفس
greensick مبتلا به یرقان سفید
greensick مبتلا به یرقان ابیض
leukotic مبتلا به مرض لوسمی
pleuritic مبتلا به ذات الجنب
bleeder مبتلا به خون روش
bleeders مبتلا به خون روش
anorexic مبتلا به بی اشتهایی عصبی
psychopath مبتلا بامراض روانی
gapy مبتلا به دهن دره
plaguer مبتلا به طاعون کننده
mental a جنون
psychosis جنون
hydromania جنون اب
lunacy جنون
madness جنون
insanity جنون
dementia جنون
juvenilia اثار دوره جوانی
impetuosity of youth تندی یا غرور جوانی
rejuvenates جوانی ازسر گرفتن
rejuvenated جوانی ازسر گرفتن
The fervour of youth . شور وشوق جوانی
rejuvenate جوانی ازسر گرفتن
rejuvenating جوانی ازسر گرفتن
blue baby طفلی مبتلا به یرقان ازرق
cachectic مبتلا بسوء هاضمه وضعف
dementia praecox جنون زودرس
erotomania جنون جنسی
peregrinomany جنون سفر
delirium tremens جنون الکلی
perdiodical insanity جنون ادواری
f. of love جنون عشق
permanent insanity جنون دائم
maniaphobia جنون هراسی
folie a deux جنون دو نفری
kleptomania جنون سرقت
lattah جنون لاتا
kleptomania جنون دزدی
dromomania جنون مسافرت
run mad به جنون مبتلاشدن
amok درحال جنون
dt's جنون خمری
jimjams جنون خمری
oniomania جنون خرید
oenomania جنون خمری
hypomania جنون خفیف
insanely از روی جنون
foolishly جنون امیز
nymphomania جنون شهوانی زن
catatonia نوعی جنون
lyssophobia جنون هراسی
dipsomania جنون الکلی
lunes حمله جنون
tarantism جنون رقص
latah جنون لاتا
to d. تاسر حد جنون
her prime of life is past عنفوان جوانی وی گذشته است
puniness تازه کاری جوانی کوچکی
salad days ایام جوانی وبی تجربگی
chorus girls زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
chorus girl زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
middle aged دوره بین جوانی وپیری
over the hill <idiom> به پایان رسیدن بهار جوانی
middle age دوره بین جوانی وپیری
hyperope مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
diabetics مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
carsick مبتلا به بهم خوردگی حال دراتومبیل
diabetic مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
psychoneurotic مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
gallomania جنون فرانسوی مابی
bibliomania جنون کتاب دوستی
satyriasis جنون شهوانی مرد
pyromania جنون ایجاد حریق
germanomania جنون المان مابی
lunes حرکات جنون امیز
hypomanic دارای جنون خفیف
frenzied rage خشم جنون امیز
blossomed گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossoms گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossom گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossoming گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
She has known better days in her youth . معلومه که در جوانی وضعش بهتر بوده
passe دوره زیبایی و عنفوان جوانی را گذرانده
schizoid مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
seasick مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
mythomania جنون دروغ یا اغراق گویی
kleptamaniac کسی که جنون دزدی دارد
amuck جنون آنی [روان شناسی]
running amok جنون آنی [روان شناسی]
gone amok جنون آنی [روان شناسی]
hypochondriacal دچار جنون افسردگی- تهیگاهی
balletomania عشق یا جنون نسبت به بالت
amok جنون آنی [روان شناسی]
frenzy جنون انی دیوانه کردن
at the tender age of <idiom> در سن جوانی [گول خور. بی مایه . سست . نادان]
juvenilia تالیفات دوره جوانی شعرا ونویسندگان بزرگ
airsick مبتلا بکسالت و بهم خوردگی مزاج در اثر پرواز
monomaia جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
amok جنون آدم کشی [روان شناسی]
amuck جنون آدم کشی [روان شناسی]
gone amok جنون آدم کشی [روان شناسی]
running amok جنون آدم کشی [روان شناسی]
cover girls زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
chaperon زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
manic depressive دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
psychokinesis عملیات جنون امیز در اثراختلالات فکری وروانی
manic-depressives دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
manic-depressive دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
general paresis جنون و فلج حاصل در اثرضایعات سیفلیسی مغز
glabrescent گیاهی که در جوانی کرکدار ودربلوغ بدون کرک وصاف میشود
person running amok فرد دچار جنون آدم کشی [روان شناسی]
amuck یک نوع جنون دراثرمرض مالاریا که منجر به خودکشی میشود
frenzied attacker فرد دچار جنون آدم کشی [روان شناسی]
sangreal جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
the Holy Grail جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com