Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
man of confidence
شخص مورد اعتماد
Search result with all words
dependable
قابل اطمینان مورد اعتماد
Other Matches
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
sense of trust
حس اعتماد
fideism
اعتماد
trusted
اعتماد
reliance
اعتماد
trustful
اعتماد
affiance
اعتماد
trust
اعتماد
trusts
اعتماد
faiths
اعتماد
faith
اعتماد
belief
اعتماد
credence
اعتماد
unreliable
غیرقابل اعتماد
vote of confidence
رای اعتماد
votes of confidence
رای اعتماد
reliability
قابل اعتماد
failure safety
قابلیت اعتماد
confidentiality
قابلیت اعتماد
place confidence in
اعتماد کردن به
fiduciary
قابل اعتماد
relying
اعتماد کردن
rely
اعتماد کردن
relies
اعتماد کردن
level of confidence
سطح اعتماد
faithworthy
قابل اعتماد
relied
اعتماد کردن
reliability
قابلیت اعتماد
self-confidence
اعتماد به خود
distrustfulness
عدم اعتماد
self-confidence
اعتماد به نفس
self-assuredness
اعتماد به نفس
self-trust
اعتماد به نفس
confided
اعتماد داشتن به
confiding
اعتماد کننده
self assurance
اعتماد به نفس
self-reliance
اعتماد به نفس
aplomb
اعتماد بنفس
confides
اعتماد داشتن به
confide
اعتماد داشتن به
trustworthy
قابل اعتماد
confidence
اعتماد رازگویی
poise
[self-confidence]
اعتماد به نفس
trusty
قابل اعتماد
confidence coefficicent
ضریب اعتماد
awareness of the self
اعتماد به نفس
dependability
قابلیت اعتماد
self-assurance
اعتماد به نفس
self-awareness
اعتماد به نفس
aplombself-trust
اعتماد به نفس
self-reliance
اعتماد به نفس
confidence limits
حدود اعتماد
confidence interval
فاصله اعتماد
confidence coefficient
ضریب اعتماد
confidences
اعتماد رازگویی
place confidence on
اعتماد کردن به
self trust
اعتماد بخود
soiothfast
قابل اعتماد
reliability
قابلیت اعتماد
trusted
اعتماد داشتن
trust
اعتماد داشتن
trut
اعتماد کردن
trustworthiness
قابلیت اعتماد
trustiness
قابلیت اعتماد
trig
قابل اعتماد
to base one self
اعتماد کردن
self reliance
اعتماد بنفس
trusts
اعتماد داشتن
vote of censure
رای اعتماد
to put confidence in
اعتماد کردن به
to put trust in
اعتماد کردن به
reliableness
قابلیت اعتماد
distrust
سوء فن اعتماد نداشتن
disafected person
عنصر غیرقابل اعتماد
distrusts
سوء فن اعتماد نداشتن
distrusting
سوء فن اعتماد نداشتن
distrusted
سوء فن اعتماد نداشتن
take down a notch (peg)
<idiom>
سلب اعتماد به نفس
diffidently
با نداشتن اعتماد بخود
diffidence
عدم اعتماد به نفس
lack of self-confidence
کمبود اعتماد به نفس
trust in god
اعتماد یا توکل به خدا
authentic
موثق قابل اعتماد
lack of self-confidence
عدم اعتماد به نفس
lack of confidence
عدم اعتماد به نفس
lack of self-confidence
کمی اعتماد به نفس
lack of confidence
کمی اعتماد به نفس
lack of confidence
کمبود اعتماد به نفس
reliably
بطور قابل اعتماد
self doubt
عدم اعتماد بنفس
self confidence
اعتماد بنفس غرور بیجا
dependable
قابل اعتماد توکل پذیر
calculable
براورد کردنی قابل اعتماد
confidence tricks
کلاهبرداری از راه جلب اعتماد
confidence trick
کلاهبرداری از راه جلب اعتماد
trut
اعتماد کردن به امیدوار بودن
blue book
هر کتاب یا سند مستندوقابل اعتماد
make out
<idiom>
باعث اعتماد،اثبات شخص
in order to
<idiom>
اعتماد شخص را بدست آوردن
cons
مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
con
مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
conning
مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
conned
مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
untrustworthy
غیر قابل اعتماد غیرمعتمد ناپایدار
area of operational interest
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
burn notice
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
backstabber
خیانتکار
[همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
self dependence
اتکاء به نفس اعتماد به نفس
self depedence
اتکاء بنفس اعتماد بنفس
indirect objects
مورد
direct objects
مورد
occasions
مورد
occurence
مورد
cases
مورد
objecting
مورد
object
مورد
case
مورد
objected
مورد
instance
مورد
occasioning
مورد
occasioned
مورد
occasion
مورد
instances
مورد
inopportune
بی مورد
oportuneness
مورد
unseasonable
بی مورد
unseasonably
بی مورد
objects
مورد
open to question
<adj.>
مورد شک
out of place
بی مورد
inapposite
بی مورد
entitlements
مورد سزیدگی
laughing stock
مورد تمسخر
entitlements
مورد استحقاق
entitlement
مورد استحقاق
entitlement
مورد سزیدگی
opportuneness
مورد مناسب
collector's item
مورد استثنائیوویژهیککلکسیون
taken
مورد تحسین
taken
مورد قبول
received
مورد قبول
In this case ( instance) .
دراین مورد
noted
مورد ملاحظه
beloved
مورد علاقه
myrtaceae
تیره مورد
in no instance
در هیچ مورد
in dispute
مورد بحث
savory
مورد پسند
expectative
مورد انتظار
confutation
مورد تکذیب
schreber case
مورد شربر
unnecessary roughness
خشونت بی مورد
under disccussion
مورد بحث
hold up
<idiom>
مورد هدف
liable to prosecution
مورد تعقیب
dubitable
مورد شک مشکوک
subject of hire
مورد اجاره
sightly
مورد نظر
myrtle
مورد سبز
myrtle berry
مورد دانه
case analysis
تحلیل مورد
undue
ناروا بی مورد
undue
بی جهت بی مورد
requirement
مورد نیاز
case studies
مورد پژوهی
case study
مورد پژوهی
object of transaction
مورد معامله
utilized
مورد استفاده
usage
مورد استفاده
objcetionable
مورد ایراد
usages
مورد استفاده
mytaceous
از تیره مورد
special case
مورد ویژه
involved
مورد بحث
dubious
مورد شک مشکوک
cases
مورد غلاف
utilization
مورد مصرف
utilisation
[British]
مورد مصرف
using
مورد مصرف
to make observations
[about]
[on]
اندیشیدن
[در مورد]
[به]
exploitation
[utilization]
مورد مصرف
case
دعوی مورد
fishy
مورد تردید
cases
دعوی مورد
happy
[about]
<adj.>
خشنود
[در مورد]
case
مورد غلاف
usage
مورد مصرف
As the case may be .
برحسب مورد( آن)
instance
لحظه مورد
instances
لحظه مورد
to make observations
[about]
[on]
نگریختن
[در مورد]
[به]
savoury
مورد پسند
object point
سمت مورد توجه
to decide
[on]
تصمیم گرفتن
[در مورد]
sub judice
مورد مطالعه دادگاه
pledge
مال مورد وثیقه
receptee
افراد مورد پذیرش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com