Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 81 (5 milliseconds)
English	Persian
trotter	شخص چابک و پرکار
trotters	شخص چابک و پرکار
Other Matches
elaborates	پرکار
hard working	پرکار
swot	پرکار
prolific	پرکار
self-starter	پرکار
swotting	پرکار
swotted	پرکار
swots	پرکار
self-starters	پرکار
high wrought	پرکار
elaborated	پرکار
elaborate	پرکار
operous	پرکار
elaborating	پرکار
lissom or some	چابک
friskier	چابک
light heeled	چابک
light footed	چابک
lissome	چابک
lightsome	چابک
lissom	چابک
speediness	چابک
kittle	چابک
rathe	چابک
rath	چابک
gleg	چابک
quick in action	چابک
quickest	چابک
cleverer	چابک
clever	چابک
swifts	چابک
swiftest	چابک
swifter	چابک
swift	چابک
spry	چابک
speedy	چابک
nimblest	چابک
nimbler	چابک
nimble	چابک
adroit	چابک
cleverest	چابک
frisky	چابک
agile	چابک
quick	چابک
friskiest	چابک
perky	چابک
quicker	چابک
perkiest	چابک
perkier	چابک
skelp	چابک سیلی
skelpit	چابک سیلی
volitant	چابک چالاک
nimble fingers	چابک دستی
nimble fingered	چابک دست
jockey	چابک سوار
jimmy	چابک دست
jimmies	چابک دست
handy	چابک چالاک
handiest	چابک چالاک
handier	چابک چالاک
agile	فرز و چابک
equestrian	چابک سوار
jockeys	چابک سوار
horse breaker	چابک سوار
fly	چابک وزرنگ
light foot	چابک سبک پا
light fingers	چابک دستی
fine fingered	چابک دست
feisty	فراوان چابک
briskest	چابک باروح
brisker	چابک باروح
brisk	چابک باروح
rapid	سریع العمل چابک
volant	چابک سبک روح
scattered design	طرح افشان [طرحی مخلوط و پرکار از انواع نگاره ها که بسیار پر کار بوده و تمام فضاهای متن فرش را می پوشاند.]
postboy	چاپار چابک سوار نامه رسان
Hanbel	[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
He was too quick for her and jinked away every time.	او [مرد] برای او [زن] خیلی چابک بود و هربار با تغییر جهت از دست او [زن] در می رفت.
liven	چابک شدن با روح شدن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com