English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (8 milliseconds)
English Persian
it is a racy wine شراب رادارد
Other Matches
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winery کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
vinosity حالت و خصوصیات شراب معتادبه شراب
He is in fear of his life. ترس جانش رادارد
best governed country کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
wineglass لیوان شراب پیمانه شراب
rated altitude ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد
esturm مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
estrus مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
viniferous شراب زا
the juice of the grape شراب
bacchus شراب
wines شراب
wine شراب
wine cellar انبار شراب
rhenish wine شراب اسمانی
wine maker شراب ریز
wine cellar شراب دخمه
vinous flavour طعم شراب
pottle رطل شراب
vinal بشکل شراب
oenologist شراب شناس
oenomel شراب عسلی
viticulturist شراب ساز
guzzler شراب خور
filtrate شراب ناب
riesling شراب سفید
grail جام شراب
enology شراب شناسی
grcen wine شراب تازه
ustulation سوزاندن شراب
vermt شراب افسنطین
grcen wine شراب نارس
viniculture شراب سازی
viniferous دارای شراب
winebibber شراب خور
wines شراب نوشیدن
decant ریختن شراب
wino معتاد به شراب
fortified wine شراب قوی
wine شراب نوشیدن
fortified wines شراب قوی
cider شراب سیب
decanted ریختن شراب
decanting ریختن شراب
decants ریختن شراب
wineglass جام شراب
binges شراب خواری
binge شراب خواری
cochineal قرمز شراب کش
wineskin مشک شراب
winegrower شراب ساز
vintner عمده فروش شراب
chalice گیلاس شراب [در مراسم]
goblet گیلاس شراب [در مراسم]
winepress خمره شراب سازی
scuppernong شراب انگور مشک
vinifacteur اسباب شراب سازی
wineshop مغازه شراب فروشی
viniculture پرورش انگور شراب
vintnery عمده فروشی شراب
fortified wine شراب تقویت شده
vinic مربوط به شراب یا الکل
straw wine شراب شیرین کشمش
fortified wines شراب تقویت شده
wineglasful گیلاس شراب خوری
frutex شراب شربت الکلی
gill پیمانهای برای شراب
chianti نوعی شراب قرمز
chablis نوعی شراب سفید
vermouths شراب شیرین افسنطین
loading امیختن موادخارجی به شراب
bacchus رب النوع شراب و باده
argol دردشراب .ته نشین شراب
vermouth شراب شیرین افسنطین
goblets گیلاس شراب تکه
clarets نوعی شراب قرمز
vintners عمده فروش شراب
cellars جای شراب انداختن
claret نوعی شراب قرمز
jeroboam جام شراب بزرگ
gladstone نوعی شراب ارزان
goblet گیلاس شراب تکه
enology مبحث شراب شناسی
fiascos ناکامی بطری شراب
maderia شراب محصول مادریا
malmsey شراب شیرین قبرس
cellar جای شراب انداختن
fiasco ناکامی بطری شراب
gourmet خبره خوراک شراب شناس
sherry شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
gourmets خبره خوراک شراب شناس
libation نوشابه پاشی نوشیدن شراب
sherries شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
port شراب شیرین بارگیری کردن
libation تقدیم شراب به حضور خدایان
libations تقدیم شراب به حضور خدایان
libations نوشابه پاشی نوشیدن شراب
vinometer الت سنجش الکل شراب
buret تنگ مخصوص شراب مقدس
buretto تنگ مخصوص شراب مقدس
crust of wine جرم شراب در روی شیشه
amontillado نوعی شراب تلخ و سفیداسپانیایی
to lay down wine شراب را انبار کردن یا جادادن
sacks شراب سفید پرالکل وتلخ
altar of credence [جایگاه نان و شراب مقدس]
sacked شراب سفید پرالکل وتلخ
sherris شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
sack شراب سفید پرالکل وتلخ
rhenish شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
punched مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punch مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
nectar شراب لذیذ خدایان یونان شهد
dionysus >دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
punches مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
birl شراب نوشیدن وجام را بدیگری دادن
wine cooler هرنوع وسیله یا مخزن سردکننده شراب
tartarous دردی شکل مشتق از درده شراب
wine taster جام شراب مخصوص نمونه گیری
tents اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
tent اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
vinous eloquence فصاحتی که در اثر خوردن شراب پیدا میشود
daiquiri مشروب مخلوط از شراب واب پرتقال و شکر
bacchic ornament [وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
tasters کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
taster کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
lord's table میز مخصوص شراب ونان وعشای ربانی
wine taster کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
canaries رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
viticulture صنعت شرابسازی زراعت انگور برای تهبیه شراب
When drink enters, wisdom departs. <proverb> آنگه که شراب از در درآمد ,هوش و عقل و اختیار از کف برفت .
The milk [the wine] has already turned [gone off] . شیر [شراب] پیش از این بریده شده است.
tokay انگور سفید یا ارغوانی بیضی شراب شیرین مجارستان
canary رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
wine palm هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود
Charbughra چایی دارویست که با زنجفیل و هل درست شده و در آن شکر، شراب، تریاک و حشیش نیز به کار میرود.
to transubstantiate تغییر دادن ماده [نان و شراب مربوط به عشاربانی] به بدن و خون عیسی مسیح [دین]
wine does not a with me شراب بمن نمیسازد باده بمن سازگار نیست
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
oenology می شناسی شراب شناسی
to drink wine می خوردن شراب خوردن
winebag مشک شراب مشک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com