Dictiornary-Farsi | شراب سفید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (2 milliseconds)

English	Persian
riesling	شراب سفید


Search result with all words

sack	شراب سفید پرالکل وتلخ
sacked	شراب سفید پرالکل وتلخ
sacks	شراب سفید پرالکل وتلخ
chablis	نوعی شراب سفید
tokay	انگور سفید یا ارغوانی بیضی شراب شیرین مجارستان
Other Matches

winy	شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey	شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winery	کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
vinosity	حالت و خصوصیات شراب معتادبه شراب
watermark	علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermarks	علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
wineglass	لیوان شراب پیمانه شراب
leukon	عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
white with blue stripes	سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
platina	پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
leukocyte	گویچه سفید خون گلبول سفید خون
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
wine	شراب
viniferous	شراب زا
the juice of the grape	شراب
wines	شراب
bacchus	شراب
wineglass	جام شراب
wino	معتاد به شراب
winebibber	شراب خور
fortified wines	شراب قوی
vermt	شراب افسنطین
pottle	رطل شراب
ustulation	سوزاندن شراب
wines	شراب نوشیدن
wineskin	مشک شراب
grcen wine	شراب تازه
wine	شراب نوشیدن
winegrower	شراب ساز
fortified wine	شراب قوی
oenomel	شراب عسلی
viticulturist	شراب ساز
filtrate	شراب ناب
binge	شراب خواری
vinal	بشکل شراب
decant	ریختن شراب
guzzler	شراب خور
decanted	ریختن شراب
grail	جام شراب
grcen wine	شراب نارس
cider	شراب سیب
decanting	ریختن شراب
decants	ریختن شراب
binges	شراب خواری
enology	شراب شناسی
it is a racy wine	شراب رادارد
wine cellar	انبار شراب
rhenish wine	شراب اسمانی
wine maker	شراب ریز
cochineal	قرمز شراب کش
viniculture	شراب سازی
wine cellar	شراب دخمه
oenologist	شراب شناس
viniferous	دارای شراب
vinous flavour	طعم شراب
clarets	نوعی شراب قرمز
vinic	مربوط به شراب یا الکل
claret	نوعی شراب قرمز
wineshop	مغازه شراب فروشی
vinifacteur	اسباب شراب سازی
winepress	خمره شراب سازی
vermouth	شراب شیرین افسنطین
vermouths	شراب شیرین افسنطین
loading	امیختن موادخارجی به شراب
wineglasful	گیلاس شراب خوری
vintnery	عمده فروشی شراب
fortified wine	شراب تقویت شده
frutex	شراب شربت الکلی
argol	دردشراب .ته نشین شراب
cellar	جای شراب انداختن
scuppernong	شراب انگور مشک
bacchus	رب النوع شراب و باده
enology	مبحث شراب شناسی
gill	پیمانهای برای شراب
jeroboam	جام شراب بزرگ
maderia	شراب محصول مادریا
malmsey	شراب شیرین قبرس
chianti	نوعی شراب قرمز
goblet	گیلاس شراب [در مراسم]
chalice	گیلاس شراب [در مراسم]
cellars	جای شراب انداختن
fortified wines	شراب تقویت شده
viniculture	پرورش انگور شراب
vintner	عمده فروش شراب
vintners	عمده فروش شراب
straw wine	شراب شیرین کشمش
fiasco	ناکامی بطری شراب
goblet	گیلاس شراب تکه
gladstone	نوعی شراب ارزان
goblets	گیلاس شراب تکه
fiascos	ناکامی بطری شراب
libations	نوشابه پاشی نوشیدن شراب
libation	نوشابه پاشی نوشیدن شراب
vinometer	الت سنجش الکل شراب
port	شراب شیرین بارگیری کردن
to lay down wine	شراب را انبار کردن یا جادادن
libation	تقدیم شراب به حضور خدایان
libations	تقدیم شراب به حضور خدایان
sherry	شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
amontillado	نوعی شراب تلخ و سفیداسپانیایی
sherris	شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
gourmets	خبره خوراک شراب شناس
altar of credence	[جایگاه نان و شراب مقدس]
buret	تنگ مخصوص شراب مقدس
buretto	تنگ مخصوص شراب مقدس
crust of wine	جرم شراب در روی شیشه
gourmet	خبره خوراک شراب شناس
sherries	شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
punched	مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punch	مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
tartarous	دردی شکل مشتق از درده شراب
nectar	شراب لذیذ خدایان یونان شهد
punches	مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
tents	اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
tent	اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
wine taster	جام شراب مخصوص نمونه گیری
wine cooler	هرنوع وسیله یا مخزن سردکننده شراب
dionysus	>دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
rhenish	شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
birl	شراب نوشیدن وجام را بدیگری دادن
vinous eloquence	فصاحتی که در اثر خوردن شراب پیدا میشود
tasters	کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
taster	کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
daiquiri	مشروب مخلوط از شراب واب پرتقال و شکر
wine taster	کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
bacchic ornament	[وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
lord's table	میز مخصوص شراب ونان وعشای ربانی
canaries	رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
viticulture	صنعت شرابسازی زراعت انگور برای تهبیه شراب
canary	رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
The milk [the wine] has already turned [gone off] .	شیر [شراب] پیش از این بریده شده است.
When drink enters, wisdom departs. <proverb>	آنگه که شراب از در درآمد ,هوش و عقل و اختیار از کف برفت .
wine palm	هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود
to transubstantiate	تغییر دادن ماده [نان و شراب مربوط به عشاربانی] به بدن و خون عیسی مسیح [دین]
Charbughra	چایی دارویست که با زنجفیل و هل درست شده و در آن شکر، شراب، تریاک و حشیش نیز به کار میرود.
minever	خز سفید
blankest	سفید
snowy	سفید
hoary	سفید
snow-white	سفید
miniver	خز سفید
shiro	سفید
white	سفید
blank check	چک سفید
whiter	سفید
whitest	سفید
silvery	سفید
alabastrine	سفید
blank	سفید
sow white	سفید
hoary headed	مو سفید
white tailed	دم سفید
chalks	گل سفید
chalking	گل سفید
chalked	گل سفید
blank cheques	چک سفید
blank cheque	چک سفید
whiting	گچ سفید
chalk	گل سفید
mullen	بنگ سفید
hoary headed	ریش سفید
hoariness	سفید مویی
hellebore	خریق سفید
neutral spirits	الکل سفید
habenaria	زر اوند سفید
greybeard	ریش سفید
greater plantain	تخم سفید
greensickness	یزقان سفید
leucophlegmasia	التهاب سفید
mullein	بنگ سفید
monial	تنگ سفید
king's spear	سوسن سفید
light bread	نان سفید
lily white	خیلی سفید
kerosone	نفت سفید
kerosine	نفت سفید
White peacock	طاووس سفید
madonna lily	گل سوسن سفید
blank signed document	سفید امضاء
whiteboard	تخته سفید
incandescent light	نور سفید
white matter	ماده سفید
ice wool	کرک سفید
white flag	پرچم سفید
white noise	نویز سفید
white pepper	فلفل سفید
white phosphorous	فسفر سفید
white propaganda	تبلیغات سفید
white space	فاصله سفید
white level	تراز سفید
white winged	سفید بال
whitey	مایل به سفید
whitey	سفید پوست
whity	مایل به سفید
white noise	نوفه سفید
white lead	سفید اب شیخ
white heat	دمای سفید
white dwarf	کوتوله سفید
white cement	سیمان سفید
white cast iron	چدن سفید

riesling

شراب سفید