Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
enormities	شرارت زیاد ستمگری
enormity	شرارت زیاد ستمگری
Other Matches
monstrously	با شرارت یا بیرحمی زیاد
atrociousness	ستمگری
ravages	ستمگری
ravaged	ستمگری
ferocity	ستمگری
ravage	ستمگری
tyranny	ستمگری
ravaging	ستمگری
the iron age	دوره ستمگری
nefariousness	شرارت
badness	شرارت
heinousness	شرارت
wickedness	شرارت
iniquity	شرارت
iniquities	شرارت
mischief	شرارت
felonies	شرارت
felony	شرارت
illnesses	شرارت
illness	شرارت
viciousness	شرارت
vitiosity	شرارت
evilness	شرارت
impiousness	شرارت
devilment [British E]	شرارت
flagitiousness	شرارت
devitry	شرارت
depravity	شرارت
irreligion	شرارت
malevolence	شرارت بدسگالی
atrocious	با شرارت بی پایان
monstrosity	شرارت بسیار
foulness	پلیدی شرارت
naughtiness	شرارت نافرمانی
monstrosities	شرارت بسیار
ill	از روی بدخواهی و شرارت
ills	از روی بدخواهی و شرارت
villainy	شرارت تبه کاری
ill-	از روی بدخواهی و شرارت
malfeasance	شرارت کار خلاف قانون
load call	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
hili	اعتقادبه مادیات-اعتقادباینکه مادیات مایهء شرارت است
he is a monster of cruelly	او دیو شرارت است است
surcharges	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
superabundant	زیاد
overmuch	زیاد
extortionate	زیاد
overly	زیاد
extortionary	زیاد
many	زیاد
heartbreak	غم زیاد
copious	زیاد
large adv	زیاد
effusively	زیاد
greatest	زیاد
highly	زیاد
great-	زیاد
rife	زیاد
late	زیاد
great	زیاد
quite a few <idiom>	زیاد
fulsome	زیاد
too	زیاد
much	زیاد
excessive	زیاد
profoundly	زیاد
no end of	زیاد
to a large extent	زیاد
outrageously	زیاد
very	زیاد
extensive	زیاد
vastly	زیاد
over and above	زیاد
squeamishness	زیاد
squeamishly	زیاد
plaguily	زیاد
plethoric	زیاد
muckle	زیاد
mickle or muckle	زیاد
mickle	زیاد
heavily	زیاد
widest	زیاد
wider	زیاد
wide	زیاد
greatly	زیاد
not a lettle	زیاد
intense	زیاد
profusely	زیاد
populous	زیاد
supererogatory	زیاد
too much	زیاد
numerous	زیاد
ranksack	زیاد
highest	زیاد
egregiously	زیاد
thick	زیاد
thicker	زیاد
thickest	زیاد
glaring	زیاد
intensively	زیاد
immoderate	زیاد
tremendously	زیاد
hugely	زیاد
generous	زیاد
mortally	زیاد
highs	زیاد
swingeing	زیاد
intensely	زیاد
widely	زیاد
heart break	غم زیاد
for all the world	بی کم و زیاد
high	زیاد
in quantities	زیاد
in excess	زیاد
immane	زیاد
obstipation	یبوست زیاد
high yield	با بازده زیاد
pretentiousness	ادعایی زیاد
profound interest	دلبستگی زیاد
eclat	سروصدا زیاد
mort	مقدار زیاد
polyuria	ادرار زیاد
abound	زیاد بودن
polyphagia	اشتهای زیاد
h.f.	بسامد زیاد
grnish	زیاد کردن
furor	خشم زیاد
excessive eating	خوردن زیاد
torrid	زیاد گرم
diuresis	ادرار زیاد
much rain	باران زیاد
fixation	دلبستگی زیاد
musk cat	گریه زیاد
fixation	عشق زیاد
fixations	دلبستگی زیاد
fixations	عشق زیاد
oodles	خیلی زیاد
prosternation	ضعف زیاد
my grief was intensified	غصه من زیاد
desudation	خوی زیاد
pretentiously	با ادعای زیاد
prosternation	سستی زیاد
profuse of gilfts	زیاد بخشنده
diaphoresis	عرق زیاد
excessive love	دوستی زیاد
particularity	دقت زیاد
polymathy	دانش زیاد
overloads	زیاد پر کردن
over issue	زیاد انتشاردادن
overloaded	زیاد پر کردن
overblown steel	فولاد با دم زیاد
exquisite taste	سلیقه زیاد
overburdensome	زیاد سنگین
heightening	زیاد کردن
frequent visiting	دیدنی زیاد
overbusy	زیاد مشغول
overdrssed	زیاد اراسته
overlabour	زیاد کارکردن
overmoke	زیاد سیگارکشیدن
exuberantly	بفراوانی زیاد
fervidity	گرمی زیاد
heightened	زیاد کردن
heighten	زیاد کردن
overrider	حق دلالی زیاد
overload	زیاد پر کردن
lots	خیلی زیاد
onding	بارندگی زیاد
finicality	خودارایی زیاد
full tilt	باسرعت زیاد
fervidness	گرمی زیاد
over anxiety	دل واپسی زیاد
over anxious	زیاد دل واپس
over blow	زیاد دمیدن
over confident	زیاد مطمئن
overwrite	زیاد نوشتن
overvoltage	فشار زیاد
over estimate	زیاد براوردکردن
overstock	زیاد پر کردن
heightens	زیاد کردن
in large	بمقیاس زیاد
increases	زیاد کردن
increased	زیاد کردن
increase	زیاد کردن
left over	زیاد امده
hyperidrosis	تعرق زیاد
hyperemployment	اشتغال زیاد
hypercathexis	نیروگذاری زیاد
high yielding farms	با بازده زیاد
at a great penny worth	به بهای زیاد
at a great rat	بسرعت زیاد
at long intervals	بفواصل زیاد
augmenter	زیاد کننده
downpours	بارندگی زیاد
downpour	بارندگی زیاد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com