Dictiornary-Farsi | شرح حال مصرف کالائی خاص | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
consumption history	شرح حال مصرف کالائی خاص


Other Matches

To place an order for some goods.	کالائی را سفارش دادن
wage good	کالائی که نقش مزد را ایفا میکند
caveat emptor	یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
victualling bill	پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
average propensity to consume	میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility	اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics	امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
effective demand	تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
power consumer	مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume	تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
double coincidence of wants	زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pigou effect	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
extravagant	مصرف
wasters	مصرف
wasteful	مصرف
consumerism	مصرف
sodden	بی مصرف
waster	مصرف
otiose	بی مصرف
income consumption curve	مصرف
comsumption	مصرف
of no a	بی مصرف
offtake	مصرف
overall consumption	مصرف کل
aggregate consumption	مصرف کل
usages	مصرف
usage	مصرف
good for nothing	بی مصرف
expenditure	مصرف
waste	بی مصرف
wastes	بی مصرف
expense	مصرف
unemployed	بی مصرف
consumption possibility line	حد مصرف
disposal	مصرف
consumption	مصرف
using	مورد مصرف
national consumption	مصرف ملی
permanent consumption	مصرف دائمی
maximum power demand	مصرف حداکثر
mass consumption	مصرف کلان
mass consumption	مصرف انبوه
utilisation [British]	مورد مصرف
utilization	مورد مصرف
irrigation consumption	مصرف ابیاری
per capita water consumption	مصرف سرانه اب
per capita consumption	مصرف سرانه
peak load	بحبوحه مصرف
partial substitution	جانشینی مصرف
usage	مورد مصرف
optional consumption	مصرف اختیاری
exploitation [utilization]	مورد مصرف
internal power	مصرف داخلی
expenditure credit	اعتبار مصرف
excise tax	مالیات بر مصرف
energy consumption	مصرف انرژی
utilizations	موارد مصرف
TAN [Transaction authentication number]	رمز یکبار مصرف
domestic consumption	مصرف خانگی
recive	مصرف کنید
consumption theory	نظریه مصرف
consumption schedule	جدول مصرف
consumption rate	اهنگ مصرف
consumption rate	میزان مصرف
consumption rate	نواخت مصرف
utilisations	موارد مصرف
fuel consumption	مصرف سوخت
usages	موارد مصرف
internal consumption	مصرف داخلی
industrial consumption	مصرف صنعتی
induced consumption	مصرف تشویقی
induced consumption	مصرف القائی
inconsumable	مصرف نکردنی
idle stock	موجودی بی مصرف
home use entry	اعلامیه مصرف
home consumption	مصرف داخلی
high mass consumption	مصرف انبوه
gasoline consumption	مصرف بنزین
home consumption	مصرف خانگی
applicable <adj.>	مصرف کردنی
utilisable [British] <adj.>	قابل مصرف
useful <adj.>	قابل مصرف
usable <adj.>	قابل مصرف
suitable <adj.>	قابل مصرف
applicable <adj.>	قابل مصرف
utilizable <adj.>	مصرف کردنی
utilisable [British] <adj.>	مصرف کردنی
useful <adj.>	مصرف کردنی
usable <adj.>	مصرف کردنی
suitable <adj.>	مصرف کردنی
ready for use	اماده مصرف
rate of consumption	نرخ مصرف
put away	مصرف کردن
propensity to consume	گرایش به مصرف
productive consumption	مصرف مولد
private consumption	مصرف خصوصی
present consumption	مصرف حال
present consumption	مصرف جاری
power consumption	مصرف برق
power consumption	مصرف قدرت
utilizable <adj.>	قابل مصرف
ready use	اماده مصرف
rival consumption	مصرف رقابتی
throwaway	یکبار مصرف
consumerism	مصرف گرایی
use up	مصرف کردن
usage rate	نرخ مصرف
unproductive consumption	مصرف بیهوده
transitory consumption	مصرف انتقالی
transitory consumption	مصرف گذرا
to use up	مصرف کردن
throw away	چیز بی مصرف
power consumer	مصرف برق
consumers	مصرف کننده
abusing	سوء مصرف
abuses	سوء مصرف
abused	سوء مصرف
abuse	سوء مصرف
capital consumption	مصرف سرمایه
users	مصرف کننده
coefficient of utility	ضریب مصرف
user	مصرف کننده
conspicious consumption	مصرف تجملی
conspicuious consumption	مصرف تجملی
consumable	مصرف شدنی
utilization	مصرف بکاربری
rags	بی مصرف شدن
bootless	بی مصرف بی علاج
consumer	مصرف کننده
using	استعمال مصرف
shelf life	تاریخ مصرف
autonomous consumption	مصرف مستقل
consumer brand	کالای پر مصرف
consume	مصرف کردن
spends	مصرف کردن
spend	مصرف کردن
disposable	مصرف شدنی
exhausted	مصرف شده
eats	مصرف کردن
dismantle	بی مصرف کردن
eat	مصرف کردن
dismantled	بی مصرف کردن
expenditure	میزان مصرف
rag	بی مصرف شدن
expendable	مصرف پذیر
dismantles	بی مصرف کردن
consumed	مصرف کردن
consumption possibility line	خط امکانات مصرف
consumption function	تابع مصرف
propensity to consume	تمایل به مصرف
use	استعمال مصرف
dismantling	بی مصرف کردن
uses	استعمال مصرف
consumes	مصرف کردن
representative consumer	مصرف کننده نمونه
to lay up in a napkin	بی مصرف نگاه داشتن
to be on the strain	زیاد مصرف شدن
meter	کنتور مصرف سنج
meters	کنتور مصرف سنج
tertiary consumers	مصرف کنندگان سومین
specific fuel consumption	مصرف سوخت ویژه
soft goods	کالاهای مصرف شدنی
uses	مصرف استفاده کردن
slather	بطورافراط مصرف کردن
service cable	کابل مصرف کننده
use	مصرف استفاده کردن
rational consumer	مصرف کننده عقلائی
reactive volt ampere hour meter	کنتور مصرف کور
uses	بکاربردن مصرف کردن
secondary consumers	مصرف کنندگان دومین
gimcrack	قشنگ و بی مصرف عروسک
throwaway	مصرف کن و دور بیانداز
baubles	چیزقشنگ وبی مصرف
bauble	چیزقشنگ وبی مصرف
single-use tableware	ظروف یک بار مصرف
inputted	نیروی مصرف شده
input	نیروی مصرف شده
disposable tableware	ظروف یک بار مصرف
metres	کنتور مصرف سنج
consumerism	حمایت از مصرف کننده
metre	کنتور مصرف سنج
total consumption burner	مشعل تمام مصرف کن
dud	بی مصرف گلوله معیوب
disposal	مصرف درمعرض گذاری
underconsumption theory	نظریه مصرف ناکافی
unit kilometer	مصرف کیلومتری یکان
unproductive consumption	مصرف غیر مولد
utilizable	قابل استفاده مصرف
gewgaw	چیز قشنگ بی مصرف
gewgaws	چیز قشنگ بی مصرف
var hour meter	کنتور مصرف کور
volt ampere hour meter	کنتور مصرف فاهری
macronutrient	عنصر غذایی پر مصرف
consumer preference	رجحان مصرف کننده
nonrival consumption	مصرف غیر رقابتی
offer curve	منحنی قیمت مصرف
excess meter	کنتور مصرف اضافی
consumer protection	حمایت از مصرف کننده
consumer choice	انتخاب مصرف کننده