Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
doa
شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
Other Matches
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
local
وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
locals
وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
frees
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
freeing
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
freed
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
formative
ترکیب کننده سازنده
manufacturers
تولید کننده سازنده
manufacturer
تولید کننده سازنده
spoilsman
تباه کننده فاسد سازنده
humiliatingly
پست سازنده خفیف کننده
perversive
گمراه کننده منحرف سازنده
humiliating
پست سازنده خفیف کننده
illusory
گمراه کننده مشتبه سازنده
illusive
گمراه کننده مشتبه سازنده
smokescreen
عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
radio sheck
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
receivers
دریافت کننده
payees
دریافت کننده
recipients
دریافت کننده
getter
دریافت کننده
payee
دریافت کننده
receiver
دریافت کننده
recipient
دریافت کننده
preparator
تهیه کننده
supplier
تهیه کننده
suppliers
تهیه کننده
fabricator
تهیه کننده
outed
دریافت کننده سرویس
out-
دریافت کننده سرویس
out
دریافت کننده سرویس
payees
دریافت کننده وجه
payees
دریافت کننده پول
consignee
دریافت کننده محموله
payee
دریافت کننده پول
payee
دریافت کننده وجه
stenciller
تهیه کننده استنسیل
stenciler
تهیه کننده استنسیل
budgeter
تهیه کننده بودجه
budgeteer
تهیه کننده بودجه
programmer
تهیه کننده برنامه
programmers
تهیه کننده برنامه
third party lease
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
pass reciever
دریافت کننده مجاز پاس
hand out
حریف دریافت کننده سرویس
furnisher
تهیه کننده سامان واثاثیه
draftsman
تهیه کننده لوایح قانونی
hitching
کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitch
کامل کردن پاس به دریافت کننده
suicide pass
پاس به دریافت کننده از پشت سرش
hitched
کامل کردن پاس به دریافت کننده
flat pass
پاس به دریافت کننده درمنطقه بالا
cut block
سدکردن دریافت کننده توپ باپشت پا
hitches
کامل کردن پاس به دریافت کننده
go
نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
goes
نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
broadcast
شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
broadcasts
شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
answering
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
primary reciever
دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
answered
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answers
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answer
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
background
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
dead
آنچه کار نمیکند. کامپیوتر یا قطعهای که کار نمیکند
pertubative
اشفته سازنده مضطرب سازنده
hitch
نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
flood
بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
hitched
نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
flooded
بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
floods
بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
hitching
نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
hitches
نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
hidden
پاک کننده خط وطی که در هنگام مشاهده شکل دوبعدی یک شی سه بعدی نباید دیده شوند
authors
CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
quadratic quotient search
الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
square in
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
vapourware
محصولی که فقط نام آن مط رح است
productive
مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
cash crop
محصولی که برای فروش فرآوری میشود
product
محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
products
محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
spooler
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
brands
تولید محصولی که توسط نام یا طرح آن قابل شناسایی است
brand
تولید محصولی که توسط نام یا طرح آن قابل شناسایی است
branding
تولید محصولی که توسط نام یا طرح آن قابل شناسایی است
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
transponder
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
purvey
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
تهیه اذوقه تهیه سورسات
DSR
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
checks
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
acknowledging
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
doesn't
نمیکند
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
it is secure
عیب نمیکند
why does he not admit it
چراتصدیق نمیکند
it makees no difference
تفاوتی نمیکند
it makees no difference
فرقی نمیکند
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
constants
آنچه تغییر نمیکند
it is not in good workingorder
خوب کار نمیکند
static
که در زمان تغییر نمیکند. 2-
it is indifferent to me
برای من فرقی نمیکند
constant
آنچه تغییر نمیکند
fixes
فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
fixes
رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
insulators
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
fix
رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
insulator
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
it makes a t. difference
تفاوت خیلی زیادی نمیکند
fix
فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
outage
مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
incompatible
ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
sticking point
حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
weedless
قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
sticking points
حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
coast is clear
<idiom>
هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
The heating doesn't work.
این سیستم حرارتی کار نمیکند.
inert
که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
The heating doesn't work.
این سیستم گرمایشی کار نمیکند.
outages
مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
inactive
آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
the face remains
مطلب همانست که هست فرق نمیکند
The light doesn't work.
این چراغ برق کار نمیکند.
defective
خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند
deadbeat
<idiom>
شخصی که هیچ وقت قرضش را پرداخت نمیکند
background processing
فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
down
مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند
infallibilist
کسیکه معتقد است که پاپ اشتباه نمیکند
no parity
ارسال داده که در بیت پاریتی استفاده نمیکند
chromometer
ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
timberline
خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
landing zone
فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
compositors
سازنده
instrumentalists
سازنده
producers
سازنده
compositor
سازنده
fomative
سازنده
wright
سازنده
manufacturer
سازنده
manufacturers
سازنده
makers
سازنده
constituents
سازنده
maker
سازنده
instrumentalist
سازنده
builder
سازنده
producer
سازنده
fabricator
سازنده
fabricant
سازنده
constructive
سازنده
constituent
سازنده
constructor
سازنده
builders
سازنده
components
سازنده
concoctor
سازنده
component
سازنده
cryptoperiod
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
jus ex injuria non oritur
تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
non impact printer
که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
nonlinear
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
presentive
مجسم سازنده
melodist
سازنده ملودی
builder
موسس سازنده
refrigrative
خنک سازنده
qualificatory
محدود سازنده
deific
خدا سازنده
refrigerative
خنک سازنده
subjugator
مطیع سازنده
enslaver
بنده سازنده
lutist
سازنده عود
assuror
مطمئن سازنده
factors
سازنده فاکتور
component
جزء سازنده
vitiator
تباه سازنده
elucidatory
روشن سازنده
factor
سازنده فاکتور
qualifiers
ملایم سازنده
qualifier
ملایم سازنده
alterative
دگرگون سازنده
purificative
پا سازنده تطهیری
sonneteer
سازنده غزل
dispossessor
بی بهره سازنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com