English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
eastermost شرقی ترین نقطه
easternmost شرقی ترین نقطه
Other Matches
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
soputheasternmost در دورترین نقطه جنوب شرقی
water collecting sump پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
Oriental rug فرش شرقی [از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
geodesic کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
geodetic کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
rhaeto romanic زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
end با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost پایین ترین زیر ترین
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
carry با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
warsaw treaty پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
levanter شرقی
oriental شرقی
eastward شرقی
eastern شرقی
levantine شرقی
north-easterly شمال شرقی
mongolian draw کشیدن شرقی
north easterly شمال شرقی
to lie east and west شرقی غربی
turkey bath حمام شرقی
turkish closet مستراح شرقی
greek church کلیسای شرقی
southeast جنوب شرقی
south eastern جنوب شرقی
south-eastern جنوب شرقی
eastern hemisphere نیمکره شرقی
northeastward شمال شرقی
orientalizing style سبک شرقی
orientally بسبک شرقی ها
bagnio زندان شرقی
northeastern شمال شرقی
northeastern مربوط به شمال شرقی
east end قسمت شرقی لندن
northeaster نسیم شمال شرقی
tusseh کرم ابریشم شرقی
Hindoo سبک شرقی [معماری]
northeastward بطرف شمال شرقی
greek catholic عضو کلیسای شرقی
eastermost اقصی نقطهء شرقی
tussore کرم ابریشم شرقی
southeaster توفان جنوب شرقی
orientalism عقاید یا سیاست شرقی
laura صومعه کلیسای شرقی
tussah کرم ابریشم شرقی
southeastward بطرف جنوب شرقی
the old world نیم کره شرقی
byzantine وابسته بروم شرقی
dinghies قایق هند شرقی
southeaster باد جنوب شرقی
dinghy قایق هند شرقی
easternmost اقصی نقطهء شرقی
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
southeasterner ساکن نواحی جنوب شرقی
OCM شرکت او سی ام تولیدکننده فرش شرقی
breezes بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezed بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezing بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
archimandrite رئیس دیر در کلیسای شرقی
euroclidon بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
breeze بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
ORIA اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
neo platonism فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
Eastern design طرح های شرقی [مربوط به شرق آسیا ]
Monaco ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
fox grape انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
lascar نظامی وملوان هند شرقی توپچی هندشرقی
ASEAN مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
razorback خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
eastern european mutual assisstance trea پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
joshua tree درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
backmost پس ترین
proto مهم ترین
lowest پایین ترین
best عظیم ترین
foremost پیش ترین
nethermost پست ترین
midmost میان ترین
middlemost میان ترین
meritorious شایسته ترین
drier : خشک ترین
more like;most like شبیه ترین
most significant پراهمیت ترین
rearmost عقب ترین
first and foremost <adv.> پیش ترین
aftmost عقب ترین
backmost عقب ترین
bottommost پایین ترین
driest خشک ترین
topmost اعلی ترین
arrant بدنام ترین
downmost پایین ترین
rightmost راست ترین
hindmost عقب ترین
eldest مسن ترین
least significant کم اهمیت ترین
most important <adj.> مهم ترین
lattermost پست ترین
lattermost عقب ترین
furthest پیشرفته ترین
westernmost غربی ترین
undermost زیر ترین
leftmost سمت چپ ترین
lowermost پایین ترین
undermost پایین ترین
lower most پایین ترین
golden horde سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
pointillism نقاشی نقطه نقطه
bottom price پائین ترین قیمت
full-backs عقب ترین بازی کن
least significant digit کم اهمیت ترین رقم
neap tide پائین ترین جزر و مد
ticks سخت ترین مرحله
aftermost عقب ترین واپسین
heartstring عمیق ترین احساسات دل
ticked سخت ترین مرحله
tick سخت ترین مرحله
full-back عقب ترین بازی کن
least significant bit کم اهمیت ترین بیت
most significant bit با ارزش ترین بیت
most significant digit با ارزش ترین رقم
most significant digit با اهمیت ترین رقم
neap خفیف ترین جزر و مد
most significant bit با اهمیت ترین بیت
tenth rate از پایین ترین جنس
next نزدیک ترین پس ازان
best شایسته ترین پیشترین
lsb کم اهمیت ترین بیت
top flight اعلی ترین مرتبه
royal road اسان ترین راه
innermost داخلی ترین دراعماق
tenth rate پایین ترین درجه
Ivy League نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
lower high water پایین ترین پیشرفت اب دریا
combat resolution پایین ترین رده رزمی
fullback جای عقب ترین بازی کن
main battle tank قوی ترین تانک رزمی
Put your warmest clothes on . گرم ترین لباسهایت را تن کرد
thermosphere خارجی ترین لایه اتمسفر
troposphere پایین ترین بخش اتمسفر
sternmost عقب ترین قسمت کشتی
upmost عالی ترین بالاترین درجه
culminant درمرتفع ترین موضع کامل
admiral عالی ترین افسرنیروی دریایی
admirals عالی ترین افسرنیروی دریایی
lasts پایین ترین درجه یا مقام
primitive data type ساده ترین شکل داده
lasted پایین ترین درجه یا مقام
last پایین ترین درجه یا مقام
exosphere خارجی ترین لایه اتمسفر
curtal step پایین ترین پله پلگان
curtail step پایین ترین پله پلگان
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
belly کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
bellies کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
This is the easisrt way. این آسان ترین راه است
least upper bound [lub, LUB] کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
supremum کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
heart strings عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com