Total search result: 201 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
limited liability company |
شرکت با مسئوولیت محدود |
|
|
Other Matches |
|
limitation clause |
شرط محدود کردن مسئوولیت |
limited company |
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی |
corporation |
شرکت بامسئولیت محدود |
corporations |
شرکت بامسئولیت محدود |
limited liability company |
شرکت با مسئولیت محدود |
close corporation |
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند |
illmitable |
محدود نکردنی محدود نشدنی |
weapons tight |
جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی |
responsibilities |
مسئوولیت |
onus |
مسئوولیت |
responsibility |
مسئوولیت |
liabilities |
مسئوولیت |
liability |
مسئوولیت |
vicarious liability |
مسئوولیت نیابتی |
mutual responsibility |
مسئوولیت مشترک |
joint and several responsibility |
مسئوولیت تضامنی |
collective responsibility |
مسئوولیت جمعی |
individual responsibility |
مسئوولیت فردی |
civil liability |
مسئوولیت مدنی |
joint and several liability |
مسئوولیت تضامنی |
contractual liability |
مسئوولیت قراردادی |
joint and several reponsibility |
مسئوولیت تضامنی |
joint responsibility |
مسئوولیت تضامنی |
legal responsibility |
مسئوولیت حقوقی |
criminal liability |
مسئوولیت جزائی |
product liability |
مسئوولیت در قبال کالا |
respondeat superior |
مسئوولیت را از امر بخواهید |
privity of a contract |
مسئوولیت طرفین قرارداد |
burden of proof |
مسئوولیت اثبات ادعا |
exclusion clause |
شرط سلب مسئوولیت |
strict liability |
مسئوولیت بدون تقصیر |
letterhead |
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است |
letterheads |
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است |
compaq computer corporation |
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر |
without impeachment of waste |
بدون تقبل مسئوولیت خرابیها |
constituent company |
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر |
queen can do no wrong |
بیان اصل عدم مسئوولیت ملکه یاپادشاه است در سیستم مشروطه |
international finance corporation |
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است |
parent company |
شرکت مادر شرکت مرکزی |
privates |
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت |
private |
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت |
outsource |
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی |
dragger |
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت |
qualified indorsement |
فهرنویسی برات یا سفته با ذکرمطلبی که مسئوولیت فهرنویس را نسبت به ان چه قانون مقرر داشته است محدودتر یا وسیعتر کند |
component |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
components |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
paperless |
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند |
houses |
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها |
housed |
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها |
house |
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها |
tortious liability |
ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی |
body corporate |
شرکت شرکت سهامی |
business group |
شرکت سهامی [شرکت] |
army component |
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی |
finte |
محدود |
limit |
محدود |
indefinite |
نا محدود |
limited |
محدود |
finite |
محدود |
indeterminable |
نا محدود |
limitary |
محدود |
limited access |
محدود |
ambient |
محدود |
terminate |
محدود |
terminated |
محدود |
incomprehensive |
محدود |
moderating |
محدود |
moderated |
محدود |
moderates |
محدود |
incomprehensible |
نا محدود |
limiting |
محدود |
moderate |
محدود |
terminates |
محدود |
lock step |
محدود |
component command |
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات |
controlled war |
جنگ محدود |
bottomless |
غیر محدود |
qualified property |
مالکیت محدود |
confined equifer |
سفره محدود |
confined |
محدود شده |
restrictive |
محدود سازنده |
restricts |
محدود کردن |
unbound |
غیر محدود |
qualificatory |
محدود سازنده |
stint |
محدود کردن |
restrictive |
محدود کننده |
copyrighted |
محدود به حق کپی |
restricting |
محدود کردن |
limit |
محدود کردن |
containment |
محدود کردن |
straiten |
محدود کردن |
limiting size |
اندازه محدود |
limited edition |
چاپ محدود |
limited edition |
کالای محدود |
limiter |
محدود کننده |
catathymic amnesia |
یادزدودگی محدود |
circumscribed amnesia |
یادزدودگی محدود |
limited edition |
فرآوردهی محدود |
straightlaced |
محدود درفشار |
stints |
محدود کردن |
containment |
محدود نگاهداشتن |
abound |
محدود کردن |
abounded |
محدود کردن |
narrow market |
بازار محدود |
abounds |
محدود کردن |
qualify |
محدود کردن |
trammel |
محدود ساختن |
limiting speed |
سرعت محدود |
limited editions |
چاپ محدود |
limited editions |
کالای محدود |
qualified |
مقید محدود |
peg down |
محدود کردن |
sex limited |
محدود به جنس |
limited divorce |
طلاق محدود |
limited denied war |
جنگ محدود |
set out |
محدود کردن |
restrainable |
محدود ساختنی |
parochial |
ناحیهای محدود |
straitlaced |
محدود درفشار |
limited integrator |
انتگرال محدود |
bound |
مرز محدود |
limited editions |
فرآوردهی محدود |
limited power |
اختیارات محدود |
contracted |
مختصر محدود |
limited objective |
هدف محدود |
restricted |
محدود الاستعمال |
restrict |
محدود کردن |
abounding |
محدود کردن |
qualifies |
محدود کردن |
limitative |
محدود کننده |
finite population |
جامعه محدود |
de escalation |
محدود سازی |
finite integral |
انتگرال محدود |
delimitate |
محدود کردن |
infinite |
نا محدود بی اندازه |
delimitation |
محدود ساختن |
restriction |
محدود کردن |
finitely |
بطور محدود |
inter play |
حرکت محدود |
restrictions |
محدود کردن |
illimitable |
نامحدود محدود نشدنی |
restrictions |
یک چیز محدود شده |
finite element method |
روش المان محدود |
partial jurisdiction |
حق خود گردانی محدود |
restricted area |
منطقه اتش محدود |
limiting factor |
عامل محدود کننده |
transfinite |
ماوراء اعداد محدود |
sinedie |
تاتاریخ غیر محدود |
semipermanent |
دارای مدت محدود |
limitary |
دارای قدرت محدود |
airspace restricted area |
منطقه پرواز محدود |
diode limiter |
محدود کننده دیودی |
stenophagous |
غذای محدود خوار |
incomprehensively |
بطور غیرجامع یا محدود |
compass |
محدود کردن فهمیدن |
limited war |
جنگ محدود وموضعی |
narrowest |
محدود باریک کردن |
narrower |
محدود باریک کردن |
locals |
محدود بیک محل |
narrowed |
محدود باریک کردن |
narrow |
محدود باریک کردن |
input limiter |
محدود کننده ورودی |
your vocabulary is limited |
شما محدود است |
provincialism |
عقایدوافکار محدود محلی |
extensive agricultuse |
کشاورزی غیر محدود |
double limiter |
محدود کننده مضاعف |
limited denied war |
جنگ ناخواسته محدود |
local |
محدود بیک محل |
transfinite |
خارج ازاعداد محدود |
controlled access road |
راه با ورودی محدود |
blind bombing zone |
منطقه بمباران محدود |
current limiter |
محدود کننده جریان |
voltage limiter |
محدود کننده ولتاژ |
infintate |
منفی و نا محدود ساختن |
determinative |
محدود کننده صفت |
mans |
شبکه با گسترده محدود |
determinate |
تعیین شده محدود |
autonomy |
استقلال محلی محدود |
narrow mindedly |
با فکر محدود متعصبانه |
one idead |
دارای فکر محدود |
i/o bound |
محدود به ورودی خروجی |
man |
شبکه با گسترده محدود |
limited access road |
راه با ورودی محدود |
closed |
مسابقه محدود به سن یاجنس |
rectilineal |
محدود بخطوط راست |
restriction |
یک چیز محدود شده |
narrowest |
محدود کردن کوته فکر |
narrower |
محدود کردن کوته فکر |
locals |
مربوط به سیستم با دستیابی محدود |
narrowed |
محدود کردن کوته فکر |
narrow |
محدود کردن کوته فکر |
terminates |
محدود کردن خاتمه یافتن |
grid current limiting |
محدود کردن جریان شبکه |
closed interval |
فاصله محدود [کراندار] [ریاضی] |
territorialization |
محدود کردن بیک ناحیه |
terminated |
محدود کردن خاتمه یافتن |
terminate |
محدود کردن خاتمه یافتن |
open interval |
فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی] |
impaled |
محدود کردن میله کشیدن |
impales |
محدود کردن میله کشیدن |