English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English Persian
campaing شرکت دادن اسب در یک دوره مسابقه
Other Matches
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
tournaments یک دوره مسابقه
toured یک دوره مسابقه
meetings یک دوره مسابقه
tours یک دوره مسابقه
touring یک دوره مسابقه
tour یک دوره مسابقه
meeting یک دوره مسابقه
series یک دوره مسابقه
tournament یک دوره مسابقه
hurdling شرکت در مسابقه دو بامانع
to undergo training در یک دوره آموزشی شرکت کردن
coursed مسیر مسابقه دوره اموزش
courses مسیر مسابقه دوره اموزش
course مسیر مسابقه دوره اموزش
walker شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walkers شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
hurdler شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
cup of coffeen شرکت کوتاه بازیگر کم تجربه در مسابقه
pentathlete شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
deathlete شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
quarterfinalist کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
to bar somebody from a competition شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocks یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
off roader شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
starting fee مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
Grands Prix یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
Grand Prix یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
play off درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
to scamper مسابقه دادن
competed مسابقه دادن
compete مسابقه دادن
competes مسابقه دادن
tourney مسابقه دادن
space دوره درفضا جا دادن
spaces دوره درفضا جا دادن
to subscribe to a charity در دادن اعانهای شرکت کردن
to give a suspended sentence [British E] حکم دوره تعلیق مجازات دادن
raced مسابقه دادن بسرعت رفتن
race مسابقه دادن بسرعت رفتن
races مسابقه دادن بسرعت رفتن
bump start اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
row a race مسابقه کرجی رانی دادن
installing قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
install قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
see to (something) <idiom> شرکت کردن یا کاری را انجام دادن
to empower somebody to participate به کسی اجازه شرکت کردن دادن
installs قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
to show somebody up [in a competition] کسی را شکست دادن [در مسابقه ورزشی]
incorporation جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
prodify تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
experimental free handicap دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
observers گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
To stay the course . تا آخر ماندن ( به مسابقه و مبارزه وغیره تا آخر ادامه دادن )
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
body corporate شرکت شرکت سهامی
business group شرکت سهامی [شرکت]
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
slaloms مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
consented اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
edges دوره
one's d. دوره
periodicity دوره
courses : دوره
border دوره
epochs دوره
epoch دوره
setting up دوره
rims دوره
rim دوره
careers دوره
career دوره
contemporaries هم دوره
coursed : دوره
course : دوره
careering دوره
edge دوره
careered دوره
set دوره
sets دوره
sessions دوره
session دوره
contemporary هم دوره
rimless بی دوره
termed دوره
reviewal دوره
cycles دوره
terming دوره
rhythms دوره
rhythm دوره
perimeters دوره
perimeter دوره
term دوره
compass دوره
circuit دوره
circuits دوره
felloe دوره
felly دوره
stadium دوره
period دوره
instar دوره
periods دوره
stadia دوره
he has run his race دوره
stadiums دوره
phased دوره
outlined دوره
pooled دوره
phases دوره
cycled دوره
eras دوره
peripheries دوره
periphery دوره
outline دوره
outlines دوره
pool دوره
outlining دوره
cycle دوره
to have ones fling دوره
bordering دوره
phase دوره
era دوره
bordered دوره
Ice Age دوره یخ
pools دوره
enterprise شرکت
EIS ول شرکت
contribution شرکت
associations شرکت
association شرکت
company شرکت
incorporation شرکت
firmest شرکت
firms شرکت
businesses شرکت
business شرکت
companies شرکت
enterprises شرکت
firmer شرکت
contributions شرکت
firm شرکت
corporations شرکت
consociation شرکت
cahoot شرکت
handing شرکت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com