Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 205 (14 milliseconds)
English	Persian
to take part [in]	شرکت داشتن [در]
Search result with all words
share	شرکت داشتن در سهم بردن
shared	شرکت داشتن در سهم بردن
shares	شرکت داشتن در سهم بردن
take part in <idiom>	درچیزی شرکت داشتن
Other Matches
letterhead	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation	شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company	شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company	شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
international finance corporation	شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company	شرکت مادر شرکت مرکزی
privates	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource	به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger	شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
component	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless	شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group	شرکت سهامی [شرکت]
body corporate	شرکت شرکت سهامی
money to burn <idiom>	بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longer	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
army component	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
to keep down	زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up	از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
differed	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring	بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors	بیم داشتن از ترس داشتن از
meaner	مقصود داشتن هدف داشتن
differ	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
mean	مقصود داشتن هدف داشتن
meanest	مقصود داشتن هدف داشتن
to have by heart	ازحفظ داشتن درسینه داشتن
proffers	تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering	تقدیم داشتن عرضه داشتن
reside	اقامت داشتن مسکن داشتن
resides	اقامت داشتن مسکن داشتن
cost	قیمت داشتن ارزش داشتن
hoping	انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes	انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped	انتظار داشتن ارزو داشتن
hope	انتظار داشتن ارزو داشتن
resided	اقامت داشتن مسکن داشتن
proffered	تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer	تقدیم داشتن عرضه داشتن
differing	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorred	بیم داشتن از ترس داشتن از
component command	قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
upkeep	بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
long for	اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
lead a dog's life <idiom>	زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
to have something in reserve	چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
corporations	شرکت
incorporation	شرکت
contribution	شرکت
contributions	شرکت
firm	شرکت
firmer	شرکت
concerns	شرکت
firmest	شرکت
firms	شرکت
concern	شرکت
corporation	شرکت
fellowsh	شرکت
participation	شرکت
EIS	ول شرکت
enterprise	شرکت
handing	شرکت
hand	شرکت
cahoot	شرکت
business	شرکت
businesses	شرکت
association	شرکت
associations	شرکت
houses	شرکت
housed	شرکت
company	شرکت
consociation	شرکت
partnerships	شرکت
partnership	شرکت
enterprises	شرکت
house	شرکت
companies	شرکت
economic unit	خانوار شرکت
participation	شرکت در جرم
complicity	شرکت در جرم
doctor to the company	پزشک شرکت
assisted	شرکت جستن
tandy corporation	شرکت Tandy
dissolution of partner ship	فسخ شرکت
assist	شرکت جستن
electric company	شرکت برق
assisting	شرکت جستن
employer's liability insurance company	شرکت بیمه
take a hand at	شرکت کردن در
compulsory partnership	شرکت قهری
a stand-alone company	یک شرکت مستقل
stand-in	شرکت کردن
share [in]	شرکت [سهم] [در]
corporation	شرکت سهامی
assists	شرکت جستن
cooperative	شرکت تعاونی
participant	شرکت کننده
participates	شرکت کردن
cooperative society	شرکت تعاونی
cooperative company	شرکت تعاونی
contributes	شرکت کردن
mutual company	شرکت تعاونی
contributed	شرکت کردن
stand in	شرکت کردن
foundered	موسس شرکت
corporate appraisal	ارزیابی شرکت
subsidiary company	شرکت فرعی
participated	شرکت کردن
winding up of a company	انحلال شرکت
participants	شرکت کننده
dissolution of a company	انحلال شرکت
holding company	شرکت مالک
stock company	شرکت سهامی
contributing	شرکت کردن
datapro	یک شرکت تحقیقاتی
corporativism	شرکت گرایی
corporately	بصورت شرکت
participate	شرکت کردن
stand-ins	شرکت کردن
contribute	شرکت کردن
participable	شرکت کردنی
founder	موسس شرکت
foundering	موسس شرکت
founders	موسس شرکت
ncr corporation	شرکت NCR
inveluntary partnership	شرکت قهری
participable	شرکت بردار
joint stock	شرکت سهامی
joint stock company	شرکت سهامی
memorandom of association	اساسنامه شرکت
memorandum of association	اساسنامه شرکت
voluntary partnership	شرکت اختیاری
sit in on <idiom>	شرکت درجلسه
microsoft corporation	شرکت مایکروسافت
play ball with someone <idiom>	شرکت منصفانه
contributor	شرکت کننده
contributors	شرکت کننده
parcenary	شرکت در ارث
parcenary	شرکت مشاع
entrepreneurs	موسس شرکت
parent company	شرکت اصلی
partake	شرکت کردن
parent company	شرکت مادر
partaken	شرکت کردن
partakes	شرکت کردن
partaking	شرکت کردن
pall bearer	شرکت میکند
corporations	شرکت سهامی
go into	شرکت کردن در
equities	حق صاحبان شرکت
equity	حق صاحبان شرکت
to play at	شرکت کردن در
shipping agent	شرکت حمل
to sit out	شرکت نداشتن در
trading company	شرکت تجارتی
unlimited liability company	شرکت تضامنی
giant corporation	شرکت بزرگ
general partnership	شرکت تضامنی
unity	وحدت شرکت
participation	شرکت کردن
sit out	شرکت نداشتن در
shipping company	شرکت کشتیرانی
entrepreneur	موسس شرکت
entry	شرکت کننده
holding company	شرکت مرکزی
C.O	مخفف شرکت
proportional liability partnership	شرکت نسبی
private corporation	شرکت خصوصی
private company	شرکت خصوصی
invalidation of company	بطلان شرکت
airlines	شرکت هواپیمایی
airline	شرکت هواپیمایی
house flag	پرچم شرکت
insurance company	شرکت بیمه
intel corporation	شرکت اینتل
business	شرکت تجاری
businesses	شرکت تجاری
winding up	انحلال شرکت
proprietary company	شرکت خصوصی
branch of a company	شعبه شرکت
affiliated company	شرکت وابسته
participative	شرکت کننده
society	شرکت کمیته
acting company	شرکت عامل
partook	شرکت کردن
accession	شرکت در مالکیت
participating	شرکت کننده
aiding and abetting	شرکت در جرم
societies	شرکت کمیته

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com