Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
hurdling
شرکت در مسابقه دو بامانع
Other Matches
high hurdles
مسابقه کوتاه دو بامانع
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
walkers
شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walker
شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
campaing
شرکت دادن اسب در یک دوره مسابقه
deathlete
شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
pentathlete
شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
hurdler
شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
cup of coffeen
شرکت کوتاه بازیگر کم تجربه در مسابقه
to bar somebody from a competition
شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
quarterfinalist
کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
off roader
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
starting fee
مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
hunt meeting
برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
play off
درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
letterheads
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
limited company
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
شرکت مادر شرکت مرکزی
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
house
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group
شرکت سهامی
[شرکت]
body corporate
شرکت شرکت سهامی
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
slalom
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing
مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
firms
شرکت
firmer
شرکت
firmest
شرکت
associations
شرکت
firm
شرکت
contributions
شرکت
business
شرکت
businesses
شرکت
association
شرکت
incorporation
شرکت
contribution
شرکت
corporations
شرکت
partnership
شرکت
partnerships
شرکت
enterprise
شرکت
enterprises
شرکت
companies
شرکت
corporation
شرکت
company
شرکت
EIS
ول شرکت
concern
شرکت
fellowsh
شرکت
hand
شرکت
consociation
شرکت
housed
شرکت
handing
شرکت
participation
شرکت
cahoot
شرکت
houses
شرکت
house
شرکت
concerns
شرکت
chases
مسابقه
contests
مسابقه ها
meet
مسابقه
competitions
مسابقه ها
contest
مسابقه
chasing
مسابقه
matches
مسابقه
competition
مسابقه
meets
مسابقه
tourney
مسابقه
chased
مسابقه
ski racer
مسابقه رو
contest
مسابقه
ball game
مسابقه
racing
مسابقه
tournament
مسابقه
match
مسابقه
agonism
مسابقه
events
مسابقه
contests
مسابقه
tournaments
مسابقه
game
مسابقه
chase
مسابقه
ball games
مسابقه
event
مسابقه
race
مسابقه
contested
مسابقه
setter
یک مسابقه
setters
یک مسابقه
competitions
مسابقه
competition
مسابقه
kyorougei
مسابقه
chace
مسابقه
contesting
مسابقه
raced
مسابقه
races
مسابقه
parent company
شرکت مادر
go into
شرکت کردن در
participated
شرکت کردن
pall bearer
شرکت میکند
founder
موسس شرکت
foundered
موسس شرکت
foundering
موسس شرکت
commercial company
شرکت تجاری
participable
شرکت کردنی
founders
موسس شرکت
stand in
شرکت کردن
participate
شرکت کردن
parent company
شرکت اصلی
participative
شرکت کننده
contribute
شرکت کردن
contributes
شرکت کردن
stand-ins
شرکت کردن
businesses
شرکت تجاری
contributing
شرکت کردن
stand-in
شرکت کردن
parcenary
شرکت در ارث
parcenary
شرکت مشاع
participable
شرکت بردار
participates
شرکت کردن
contributed
شرکت کردن
business
شرکت تجاری
entry
شرکت کننده
share
[in]
شرکت
[سهم]
[در]
memorandum of association
اساسنامه شرکت
microsoft corporation
شرکت مایکروسافت
principals
شرکت اصلی
principal
شرکت اصلی
joint stock company
شرکت سهامی
holding company
شرکت مرکزی
joint stock
شرکت سهامی
inveluntary partnership
شرکت قهری
contributors
شرکت کننده
memorandom of association
اساسنامه شرکت
participation
شرکت در جرم
participation
شرکت کردن
complicity
شرکت در جرم
participant
شرکت کننده
participants
شرکت کننده
contributor
شرکت کننده
partaken
شرکت کردن
partake
شرکت کردن
partook
شرکت کردن
house flag
پرچم شرکت
general partnership
شرکت تضامنی
giant corporation
شرکت بزرگ
economic unit
خانوار شرکت
entrepreneurs
موسس شرکت
entrepreneur
موسس شرکت
partakes
شرکت کردن
invalidation of company
بطلان شرکت
employer's liability insurance company
شرکت بیمه
electric company
شرکت برق
intel corporation
شرکت اینتل
insurance company
شرکت بیمه
ncr corporation
شرکت NCR
partaking
شرکت کردن
holding company
شرکت مالک
mutual company
شرکت تعاونی
articles of assosiation
اساسنامه شرکت
stock company
شرکت سهامی
subsidiary company
شرکت فرعی
civil partnership
شرکت مدنی
champerty
شرکت در دعوا
certificate of incorporation
شرکت نامه
a stand-alone company
یک شرکت مستقل
sit in on
<idiom>
شرکت درجلسه
take a hand at
شرکت کردن در
tandy corporation
شرکت Tandy
play ball with someone
<idiom>
شرکت منصفانه
joint-stock company
شرکت سهامی
joint-stock companies
شرکت سهامی
cooperative company
شرکت تعاونی
cooperative
شرکت تعاونی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com