Dictiornary-Farsi | شرکت قهری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (3 milliseconds)

English	Persian
compulsory partnership	شرکت قهری
inveluntary partnership	شرکت قهری


Other Matches

compulsory	قهری
automatics	قهری
natural	قهری
naturals	قهری
automatic	قهری
automatic adjustment	تهاتر قهری
fortuitous event	حادثه قهری
act of God	اتفاق قهری
automatic guarantee	ضمان قهری
automatic guarantees	ضمان قهری
equitable mortgage	رهن قهری
coercive	اجباری قهری
delictual liability	ضمان قهری
coercive control	کنترل قهری
natural guardian	ولی قهری
constructive trust	ضمان قهری
natural guardianship	ولایت قهری
constructive trust	مسئولیت قهری
acts of God	اتفاق قهری
acts of God	حادثه قهری قوه قهریه
act of God	حادثه قهری قوه قهریه
conveyance by record	انتقال قهری به حکم دادگاه
torts	عمل موجد ضمان قهری
tort	عمل موجد ضمان قهری
letterheads	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation	شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
manifest destiny	لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
constituent company	شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company	شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
international finance corporation	شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company	شرکت مادر شرکت مرکزی
privates	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource	به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger	شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
components	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless	شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group	شرکت سهامی [شرکت]
body corporate	شرکت شرکت سهامی
united nations organization	سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
army component	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command	قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
corporation	شرکت
partnerships	شرکت
partnership	شرکت
company	شرکت
corporations	شرکت
fellowsh	شرکت
EIS	ول شرکت
enterprises	شرکت
enterprise	شرکت
cahoot	شرکت
concerns	شرکت
consociation	شرکت
participation	شرکت
associations	شرکت
association	شرکت
businesses	شرکت
business	شرکت
concern	شرکت
firmer	شرکت
handing	شرکت
housed	شرکت
house	شرکت
firms	شرکت
incorporation	شرکت
firmest	شرکت
hand	شرکت
firm	شرکت
houses	شرکت
companies	شرکت
contribution	شرکت
contributions	شرکت
affiliated company	شرکت وابسته
joint-stock company	شرکت سهامی
joint-stock companies	شرکت سهامی
acting company	شرکت عامل
cooperative society	شرکت تعاونی
memorandom of association	اساسنامه شرکت
participating	شرکت کننده
microsoft corporation	شرکت مایکروسافت
corporatism	شرکت گرایی
memorandum of association	اساسنامه شرکت
joint stock company	شرکت سهامی
private enterprise	شرکت خصوصی
ncr corporation	شرکت NCR
participative	شرکت کننده
private company	شرکت خصوصی
private corporation	شرکت خصوصی
proportional liability partnership	شرکت نسبی
proprietary company	شرکت خصوصی
shipping agent	شرکت حمل
principals	شرکت اصلی
principal	شرکت اصلی
shipping company	شرکت کشتیرانی
sit out	شرکت نداشتن در
participable	شرکت بردار
participable	شرکت کردنی
pall bearer	شرکت میکند
parcenary	شرکت در ارث
parcenary	شرکت مشاع
parent company	شرکت مادر
parent company	شرکت اصلی
society	شرکت کمیته
societies	شرکت کمیته
subsidiary	شرکت تابعه
subsidiaries	شرکت تابعه
partook	شرکت کردن
aiding and abetting	شرکت در جرم
civil partnership	شرکت مدنی
champerty	شرکت در دعوا
certificate of incorporation	شرکت نامه
corporativism	شرکت گرایی
datapro	یک شرکت تحقیقاتی
dissolution of a company	انحلال شرکت
winding up of a company	انحلال شرکت
dissolution of partner ship	فسخ شرکت
doctor to the company	پزشک شرکت
economic unit	خانوار شرکت
corporately	بصورت شرکت
accession	شرکت در مالکیت
commercial company	شرکت تجاری
company union	اتحادیه شرکت
company secretary	منشی شرکت
company seal	مهر شرکت
company network	شبکه شرکت
company law	قوانین شرکت
cooperative	شرکت تعاونی
cooperative company	شرکت تعاونی
mutual company	شرکت تعاونی
corporate appraisal	ارزیابی شرکت
commercial firm	شرکت تجارتی
holding company	شرکت مالک
associated company	شرکت وابسته
artieles of association	شرکت ناور
articles of assosiation	اساسنامه شرکت
article of association	اساسنامه شرکت
article of a company	اساسنامه شرکت
house flag	پرچم شرکت
insurance company	شرکت بیمه
intel corporation	شرکت اینتل
invalidation of company	بطلان شرکت
associative	شرکت پذیر
holding company	شرکت مرکزی
associativity	شرکت پذیری
electric company	شرکت برق
employer's liability insurance company	شرکت بیمه
branch of a company	شعبه شرکت
manager	یس بخش در شرکت
complicity	شرکت در جرم
general partnership	شرکت تضامنی
giant corporation	شرکت بزرگ
managers	یس بخش در شرکت
go into	شرکت کردن در
joint stock	شرکت سهامی
contributing	شرکت کردن
voluntary partnership	شرکت اختیاری
entrepreneurs	موسس شرکت
entrepreneur	موسس شرکت
founders	موسس شرکت
foundering	موسس شرکت
foundered	موسس شرکت
founder	موسس شرکت
businesses	شرکت تجاری
business	شرکت تجاری
partake	شرکت کردن
partaken	شرکت کردن
winding up	انحلال شرکت
airline	شرکت هواپیمایی
airlines	شرکت هواپیمایی
C.O	مخفف شرکت
contributors	شرکت کننده
contributor	شرکت کننده
play ball with someone <idiom>	شرکت منصفانه
sit in on <idiom>	شرکت درجلسه
partaking	شرکت کردن
partakes	شرکت کردن
entry	شرکت کننده
assisting	شرکت جستن
assisted	شرکت جستن
assist	شرکت جستن
to take part [in]	شرکت داشتن [در]
a stand-alone company	یک شرکت مستقل
partnerships	شرکت تضامنی
partnership	شرکت تضامنی
assists	شرکت جستن
share [in]	شرکت [سهم] [در]
equity	حق صاحبان شرکت
equities	حق صاحبان شرکت
unity	وحدت شرکت
corporations	شرکت سهامی
corporation	شرکت سهامی
liquidation	تصفیه شرکت
stand-in	شرکت کردن
participate	شرکت کردن