Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
quasi public company
شرکت نیمه دولتی
Other Matches
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
quasi public
نیمه دولتی
semi-finalist
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-finalists
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
make a diplomatic representation
به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
the funds
قرضه دولتی سهام وام دولتی
crown debt
طلب دولتی بستانکاری دولتی
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
letterhead
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
limited company
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
شرکت مادر شرکت مرکزی
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
house
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
governmental
دولتی
national
[state, federal state]
<adj.>
دولتی
government-run
[television, newspaper etc.]
<adj.>
دولتی
governmental
<adj.>
دولتی
belonging to the state
<adj.>
دولتی
stating
دولتی
states
دولتی
stated
دولتی
state-
دولتی
state
دولتی
body corporate
شرکت شرکت سهامی
business group
شرکت سهامی
[شرکت]
government owned industries
صنایع دولتی
government departments
دوایر دولتی
government regulation
مقررات دولتی
government property
مال دولتی
public monopoly
انحصار دولتی
state enterprise
مالکیت دولتی
government officials
مامورین دولتی
public domain
مالکیت دولتی
government office
اداره دولتی
public sector
بخش دولتی
public servants
مامورین دولتی
government sector
بخش دولتی
the funds
وام دولتی
public domain
خالصه دولتی
public assistance
کمکهای دولتی
public ownership
مالکیت دولتی
civil servant
مستخدم دولتی
public ownership
مالکیت دولتی
civil servants
مستخدم دولتی
public domain
خالصه دولتی
public ownership
خالصه دولتی
public service
استخدام دولتی
public ship
ناو دولتی
public schools
مدارس دولتی
public institutions
نهادهای دولتی
state enterprise
بنگاه دولتی
nationalized industries
صنایع دولتی
state
دولتی حالت
state-
دولتی حالت
debenture
حواله دولتی
state university
دانشگاه دولتی
privates
غیر دولتی
stated
دولتی حالت
states
دولتی حالت
stating
دولتی حالت
state prison
زندان دولتی
state socialism
سوسیالیسم دولتی
private
غیر دولتی
economic unit
موسسه دولتی و ...
state college
دانشکده دولتی
state ownership
مالکیت دولتی
government control
نظارت دولتی
political circles
دوایر دولتی
civil services
خدمات دولتی
etatism
سوسیالیزم دولتی
state bank
بانک دولتی
government control
کنترل دولتی
state planning
برنامه ریزی دولتی
arms
نشان دولتی نیرو
privatizes
غیر دولتی کردن
order in council
تصویب نامه دولتی
bureaucracies
مجموع گماشتگان دولتی
bureaucracy
مجموع گماشتگان دولتی
adhesion
الحاق دولتی به یک پیمان
privatized
غیر دولتی کردن
privatised
غیر دولتی کردن
grants
کمک دولتی اعانه
government securities
اوراق بهادار دولتی
privatizing
غیر دولتی کردن
the king in council
شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
government bonds
اوراق قرضه دولتی
government enterprise
موسسات تولیدی دولتی
government broadcasting
پخش برنامههای دولتی
lycee l
دبیرستان دولتی درفرانسه
grant
کمک دولتی اعانه
granted
کمک دولتی اعانه
The corruption in government offices .
فساد دردستگاههای دولتی
privatize
غیر دولتی کردن
bill of oredit
اوراق قرضه دولتی
privatization
غیر دولتی کردن
privatising
غیر دولتی کردن
privatises
غیر دولتی کردن
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
funded
تنخواه قرضه دولتی سهام
security
گرو سهام قرضه دولتی
blue book
هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
iranian state railways
راه اهن دولتی ایران
dole
کمک هزینه دولتی به بیکاران
fund holder
دارنده سهام قرضه دولتی
fund
تنخواه قرضه دولتی سهام
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
public ship
کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
The subsidy will be phased out next year.
یارانه دولتی در سال آینده به پایان می رسد.
emission
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emissions
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
welfare state
دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
floater
گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
barratry
خرید و فروش مقامهای دولتی ومذهبی با پول
bureaucrats
مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
mandatory power
دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
spoils system
سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
demarche
عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
bureaucrat
مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack.
سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
transportation in kind
وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
serviced
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
revenue cutter
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
free trade
شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
totaliarian state
دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
midnight
نیمه شب
part way
نیمه
mid-
نیمه
stiffish
نیمه شق
moiety
نیمه
division line
خط نیمه
mid
نیمه
semi
نیمه
in noon of night
در نیمه شب
semis
نیمه
half deck
نیمه پل
common carrier
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
full power
اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
pluralism
عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
backcourt
نیمه دفاعی
sub-tropical
نیمه حاره
halvers
نیمه مشترک
half way
نیمه راه
underemployed
نیمه کار
middle watch
نگهبانی نیمه شب
before mid night
قبل از نیمه شب
semi
نیمه تاحدی
half tracked
نیمه شنی
half time
نیمه بازی
semi-conscious
نیمه بیهوش
inchoate
نیمه تمام
semi-conscious
در حال نیمه غش
nocturn
عبادت نیمه شب
semi-final
نیمه نهایی
semi-precious
نیمه بهادار
semi-precious
نیمه گرانبها
brow ague
درد نیمه سر
half faced
نیمه کاره
partial
نیمه کامل
semiofficial
نیمه رسمی
semi-conscious
نیمه هشیار
left heart
نیمه چپ قلب
half-timbered
نیمه چوبی
half mast high
نیمه افراشته
subliminal
نیمه خوداگاه
halfway
نیمه راه
subliminally
نیمه خوداگاه
foreconscious
نیمه هشیاری
subarid
نیمه خشک
half loaded
سلاح نیمه پر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com