Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
associativity
شرکت پذیری
associative law
شرکت پذیری
[ریاضی]
associative property
شرکت پذیری
[ریاضی]
associative rule
شرکت پذیری
[ریاضی]
Search result with all words
associative law
قانون شرکت پذیری
Other Matches
cold working
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
letterheads
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
limited company
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
شرکت مادر شرکت مرکزی
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
housed
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
body corporate
شرکت شرکت سهامی
business group
شرکت سهامی
[شرکت]
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
deliquescence
نم پذیری
water absorption
آب پذیری
bass response
بم پذیری
pliability
خم پذیری
adaptability
وفق پذیری
absorbency
جذب پذیری
imprinting
نقش پذیری
abradability
سایش پذیری
adaptability
سازش پذیری
vulnerability
اسیب پذیری
adaptability
انطباق پذیری
absorbability
دراشام پذیری
magnetic susceptibility
مغناطیس پذیری
irritability
تحریک پذیری
mutabilty
تغییر پذیری
liquidity
ابگون پذیری
liquidity
تسویه پذیری
passivity
کنش پذیری
transferability
انتقال پذیری
observability
مشاهده پذیری
movableness
جنبش پذیری
modifiability
تغییر پذیری
miscibility
امتزاج پذیری
mensurability
پیمایش پذیری
maintainability
نگهداشت پذیری
magnetization curve
خم مغناطیس پذیری
opposability
مقابله پذیری
paramagnetic susceptibility
پارامغناطیس پذیری
pardonableness
امرزش پذیری
magnetization
مغناطیس پذیری
mutability
تغییر پذیری
separability
تفکیک پذیری
reflectability
بازتاب پذیری
reconcilability
اصلاح پذیری
reactivity
واکنش پذیری
ponderability
سنجش پذیری
polarizability
قطبش پذیری
pliancy
انحناء پذیری
pliability
خمش پذیری
plastisity
اندام پذیری
reflectivity
بازتاب پذیری
reflexibility
انعکاس پذیری
self acceptance
خویشتن پذیری
selectivity
گزینش پذیری
scalability
مقیاس پذیری
reversibility
برگشت پذیری
reversibility
بازگشت پذیری
removability
عزل پذیری
reflexivity
انعکاس پذیری
variability
تغییر پذیری
reflexivity
بازتاب پذیری
plasticity
انعطاف پذیری
plasticity
قالب پذیری
permeability
نشت پذیری
perishableness
فساد پذیری
perishableness
فنا پذیری
perfectibility
کمال پذیری
perceptibility
ادراک پذیری
penetrance
نفوذ پذیری
penetrability
نفوذ پذیری
submission
سلطه پذیری
passibility
تالم پذیری
sociability
جامعه پذیری
permeability
نفوذ پذیری
permeability
تراوش پذیری
plasticity
شکل پذیری
cleavage
شکافت پذیری
cleavages
شکافت پذیری
plasticity
اندام پذیری
pi accepting
قدرت پی پذیری
perviousness
تراوش پذیری
persuasibility
ترغیب پذیری
permeance
نفوذ پذیری
permeability curve
خم نفوذ پذیری
permeability curve
خم مغناطیس پذیری
sociability
معاشرت پذیری
extensibility
توسعه پذیری
commutability
تخفیف پذیری
commutativity
جابجایی پذیری
ductility
مفتول پذیری
ductility
شکل پذیری
compressibility
تراکم پذیری
decidability
تصمیم پذیری
commutability
تبدیل پذیری
communicability
ارتباط پذیری
educability
اموزش پذیری
extenibility
کشش پذیری
chromaticity
رنگ پذیری
expansiveness
انبساط پذیری
expandability
بسط پذیری
excitability
تحریک پذیری
combinability
ترکیب پذیری
emotionality
تهییج پذیری
contractivity
انقباض پذیری
discriminability
افتراق پذیری
dilatability
انبساط پذیری
deviation factor
تراکم پذیری
dependability
توکل پذیری
corrigibility
اصلاح پذیری
curability
علاج پذیری
defeasibility
الغاء پذیری
contractility
انقباض پذیری
consolute
اختلاط پذیری
conceivability
امکان پذیری
compressibility factor
تراکم پذیری
gas deviation factor
تراکم پذیری
supercompressibility factor
تراکم پذیری
docility
تعلیم پذیری
computability
شماره پذیری
divisibility
بخش پذیری
distributivity
توزیع پذیری
decomposability
انحلال پذیری
extensibility
گسترش پذیری
accident proneness
سانحه پذیری
b h cure
خم مغناطیس پذیری
lability
تغییر پذیری
justifiability
توجیه پذیری
applicability
کاربست پذیری
applicability
کاربرد پذیری
intolerableness
تحمل نا پذیری
insatiability
سیری نا پذیری
infusibility
گداز نا پذیری
affectivity
هیجان پذیری
affectability
انفعال پذیری
livability
زیست پذیری
acclimation
اقلیم پذیری
acclimation
بوم پذیری
acclimatization
اقلیم پذیری
acclimatization
بوم پذیری
acculturation
فرهنگ پذیری
additivity
جمع پذیری
addressability
نشانی پذیری
inflammability
اشتعال پذیری
inexhaustibility
پایان نا پذیری
negotiability
انتقال پذیری
c
برق پذیری
flexibtlity
انعطاف پذیری
capacitance
برق پذیری
flammability
اشتعال پذیری
finitude
پایان پذیری
feasibilty
امکان پذیری
fatigueability
خستگی پذیری
fusibility
گداز پذیری
generalizability
تعمیم پذیری
hereditability
وراثت پذیری
indocility
تعلیم نا پذیری
indefeasibility
فسخ نا پذیری
incontrovertibility
بحث نا پذیری
impressionability
تاثیر پذیری
improvability
بهبود پذیری
autia
هنجار پذیری
availablity
دسترس پذیری
belongingness
تعلق پذیری
fabllibility
لغزش پذیری
westernization
غرب پذیری
tenability
دفاع پذیری
tangib
لمس پذیری
viability
زیست پذیری
configurations
هیئت پذیری
configuration
هیئت پذیری
availability
دسترس پذیری
resolution
تفکیک پذیری
comention
هنجار پذیری
resolutions
تفکیک پذیری
compatibility
سازش پذیری
versatility
تطبیق پذیری
verifiability
اثبات پذیری
susceptibility
مغناطیس پذیری
transmissivity
فرافرست پذیری
transitivity
سرایت پذیری
transitivity
انتقال پذیری
suspensive
اندروا پذیری
solubility
انحلال پذیری
serviceability
تعمیر پذیری
submissiveness
سلطه پذیری
flexibility
انعطاف پذیری
suggestibility
تلقین پذیری
abrasive resistance
درجه سایش پذیری
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...