English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
pacer شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
Other Matches
paces شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
ostensible شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
partakes شرکت کردن شریک شدن در
partaken شرکت کردن شریک شدن در
partake شرکت کردن شریک شدن در
partaking شرکت کردن شریک شدن در
serializer نوبتی کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
forwarding merchant حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
round robin (meeting or discussion) <idiom> جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
participant شرکت کننده
entry شرکت کننده
participants شرکت کننده
participating شرکت کننده
contributor شرکت کننده
contributors شرکت کننده
participative شرکت کننده
participant observer مشاهده گر شرکت کننده
supplier شرکت تولید کننده
marathoner شرکت کننده ماراتون
symposiast شرکت کننده درسمپوزیم
suppliers شرکت تولید کننده
supply company شرکت تامین کننده
naps بهترین شرکت کننده
nap بهترین شرکت کننده
napped بهترین شرکت کننده
napping بهترین شرکت کننده
walker شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walkers شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
bidder شرکت کننده در مناقصه یامزایده
bidders شرکت کننده در مناقصه یامزایده
crusaders شرکت کننده درجنگهای صلیبی
merrymaker شرکت کننده درجشن وسرور
tenderer شرکت کننده در مناقصه یامزایده
sortie reference تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
olympian شرکت کننده بازیهای المپیک
crusader شرکت کننده درجنگهای صلیبی
tenderer شرکت کننده در مزایده یامناقصه
fleet گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
service component نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
semi-finalist شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
sortie number تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
semi-finalists شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
fleets گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
producers شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
air force component نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
producer شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
hurdler شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
pentathlete شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
deathlete شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
component change order دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
attack transport ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
camper شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
campers شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
veteran سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
veterans سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
off roader شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
air force component نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
navy component نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
forty niner شرکت کننده در مهاجرت سال 9481 بکالیفرنیا درجستجوی طلا
entrymate اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
pcm شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
off roader شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
underwriters صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
COMPAQ شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
chaser مشروبی که بدرقه نوشابهای باشد تعاقب کننده
chasers مشروبی که بدرقه نوشابهای باشد تعاقب کننده
enterprise network شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
commitment board هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
third party lease توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
partner شریک کردن شریک
partnered شریک کردن شریک
partnering شریک کردن شریک
yokefellow شریک شریک زندگی
partners شریک کردن شریک
shot putters شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putter شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
serial نوبتی
typic نوبتی
serials نوبتی
tyupical نوبتی
periodic نوبتی
paroxysmal نوبتی
periodical نوبتی
generic که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
rotational post شغل نوبتی
serial operation عمل نوبتی
serial access دستیابی نوبتی
serial subtractor کاهشگر نوبتی
shifted نوبتی استعداد
shifts نوبتی استعداد
serial adder افزایشگر نوبتی
henotheism توحید نوبتی
serial storage انباره نوبتی
serial processing پردازش نوبتی
shift نوبتی استعداد
serials نوبتی ردهای
serial نوبتی ردهای
intermittent نوبهای نوبتی
serial printer چاپگر نوبتی
serial feeding تغذیه نوبتی
serial computer کامپیوتر نوبتی
serial tranmission مخابره نوبتی
consecutive climbing صعود نوبتی
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
moon blind دچار اماس نوبتی
he was a partner with me با من شریک یا انباز بود شریک من بود
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
moon blindness اماس نوبتی در چشم اسب
rotation تعویض نوبتی یکانها یا افراد
serialized نوبتی کردن پیاپی ساختن
serializing نوبتی کردن پیاپی ساختن
serializes نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialize نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialised نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialising نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialises نوبتی کردن پیاپی ساختن
squads گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
squad گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
rotating unit یکان در حال تعویض یاچرخش نوبتی بین پستها
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
business group شرکت سهامی [شرکت]
body corporate شرکت شرکت سهامی
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
joint شریک
consorts شریک
consorting شریک
counterpart شریک
consort شریک
company شریک
pals شریک
pal شریک
copratner شریک
accessory شریک
copartner شریک
counterparts شریک
associate شریک
participator شریک
participant شریک
associated شریک
associates شریک
partaker شریک
consorted شریک
pardner شریک
privy شریک
accessorial شریک
associating شریک
participants شریک
companies شریک
coparcener شریک
partnered شریک
backer شریک
backers شریک
sharer شریک
partner شریک
coagent شریک
conpanion شریک
compatriots شریک
compatriot شریک
complier شریک
partnering شریک
partners شریک
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
partnered شریک شدن
participant شریک در جرم
cosignatory شریک در امضا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com