English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (16 milliseconds)
English Persian
washer شستشو کننده
washers شستشو کننده
rinser شستشو کننده
Search result with all words
abstergent شستشو دهنده ماده پاک کننده
Other Matches
cleaning شستشو
wash شستشو
purification شستشو
embrocations شستشو
embrocation شستشو
launders شستشو
lixiviation شستشو
lotions شستشو
washes شستشو
scouring شستشو
washing شستشو
ablutions شستشو
washed شستشو
lotion شستشو
laundering شستشو
bathing شستشو
bathed شستشو
souse شستشو
bath شستشو
ablution شستشو
lavation شستشو
elution شستشو
leaching شستشو
imbathe شستشو
launder شستشو
laundered شستشو
acid leach شستشو با اسید
acid dip شستشو با اسید
ablutomania وسواس شستشو
flush tank حوضچه شستشو
debenzolation شستشو با بنزول
wash oil روغن شستشو
cleaning room اطاق شستشو
wash out شستشو کردن
cleaning process فرایند شستشو
cleaning door دریچه شستشو
purification شستشو تصفیه
washes اب دادن شستشو
wash شستشو دادن
washable قابل شستشو
levigate شستشو دادن
imbathe شستشو کردن
water extraction آبگیری [پس از شستشو]
embrocate شستشو دادن
imbathe شستشو دادن
to take a bath شستشو کردن
abluent شستشو دهنده
wash اب دادن شستشو
washed شستشو دادن
washes شستشو دادن
washed اب دادن شستشو
scrubbing process فرایند شستشو و تصفیه
dehydration [آبگیری فرش پس از شستشو]
elutriation شستشو با اب فرسایش انتخابی
rinse با اب پاک کردن شستشو
wash away با شستشو پاک کردن
bathe استحمام کردن شستشو
bathes استحمام کردن شستشو
sediment escape ساختمانهای تخلیه و شستشو
tubber گازر شستشو دهنده
wash off با شستشو پاک کردن
wash out محو کردن شستشو
lave چکیدن شستشو کردن
leaching تصفیه بوسیله شستشو
rinsed با اب پاک کردن شستشو
rinses با اب پاک کردن شستشو
back blowing عمل شستشو و توسعه چاه
shampoos باشامپویا سرشوی شستشو دادن
change (one's) mind <idiom> مغز کسی را شستشو دادن
absterge تمیز کردن شستشو دادن
shampoo باشامپویا سرشوی شستشو دادن
lixiviate تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
bleaching materiel پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
color fastness درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
leachate مایعی که بوسله شستشو ازخاک یا واسطه دیگری بگذرد
lavage انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
needle bath شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
raw wool پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
bleacher کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
sizing آهارزنی [گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
give it a good wash خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
direct dyes رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
vat dyeing رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
refutatory رد کننده
doer کننده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com