Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
English
Persian
radius of intrados
شعاع درونسو
Other Matches
intrados
درونسو
soffit
درونسو
actinoid
دارای شعاع مانند شعاع
downstream radius of crest
شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
ray
شعاع
radius of curvature
شعاع خم
radius
شعاع
rayless
بی شعاع
beam
شعاع
beams
شعاع
radiometer
شعاع سنج
radius gage
شابلون شعاع
radially
شعاع وار
radial of a well
شعاع یک چاه
electron beam
شعاع الکترون
gyoradius
شعاع چرخش
image ray
شعاع تصویر
nuclear radius
شعاع هسته
mean radius
شعاع میانه
main beam
شعاع اصلی
light ray
شعاع نور
radius of gyration
شعاع چرخش
light beam
شعاع نور
ionic ray
شعاع یونی
hydraulic radius
شعاع هیدرولیک
ionic radius
شعاع یونی
radius of giration
شعاع چرخش
triradiate
دارای سه شعاع
stellate
شعاع دار
semidiameter
شعاع دایره
schwarzschild radius
شعاع شوارتزشیلد
short swing
پیچهای با شعاع کم
radius vector
شعاع حامل
radius of influence
شعاع تاثیر
radius of giration
شعاع ژیراسیون
radius of extrados
شعاع برونسو
radius of curvature
شعاع خمیدگی
radius of curvature
شعاع انحناء
radius of curvatupe
شعاع انحناء
radius of action
شعاع اثر
radius of action
شعاع عمل
radius of a well
شعاع یک چاه
within a radius of .kilometre
تا شعاع 6 کیلومتر
covalent radius
شعاع کووالانسی
casualty radius
شعاع تلفات
radiates
شعاع افکندن
radius
شعاع دایره
radius
شعاع عملیات
bohr radius
شعاع بور
an incident ray
شعاع ساقط
average radius
شعاع میانگاه
atomic radius
شعاع اتم
atomic radius
شعاع اتمی
average radius
شعاع میانه
corner radius
شعاع کنج
effective radius
شعاع موثر
short-range
با شعاع عمل کم
radiate
شعاع افکندن
short range
با شعاع عمل کم
radiated
شعاع افکندن
radiating
شعاع افکندن
radius of convergence
شعاع همگرایی
[ریاضی]
very long
شعاع عمل زیاد
radiant
شعاع گستر درخشان
sea room
شعاع مانور دریایی
searchlight sonar
سونار شعاع باریک
pencilled
پرتوی شعاع دار
van der waals radius
شعاع وان در والس
double beam
شعاع مضاعف نور
destruction radius
شعاع تخریب مین
damage radius
شعاع منطقه خسارت
damage radius
شعاع خطر مین
intermediate range
با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
wood ray
شعاع اوندی چوبی
light beam recorder
ثبات شعاع نور
casualty radius
شعاع تولید تلفات
effective radius of a well
شعاع موثر چاه
very short
شعاع عمل خیلی کم
medium range
با شعاع عمل متوسط
light ray bending
انحراف شعاع نور
visibility range
شعاع عمل دیدبانی یا دید
long-distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
sea room
شعاع عمل دریایی ازاد
pi
نسبت پیرامون به شعاع دایره
pencil beam
شعاع نور بسیار باریک
long distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
cruising range
شعاع عمل هواپیما یا کشتی
isodose
دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
spherical coordinate system
[with constant radius]
دستگاه مختصات کروی
[با شعاع ثابت]
vector
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectorial
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
supporting range
شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
vectors
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
angle of incidence
زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
intruder
هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
intruders
هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
range
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranges
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranged
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
bend allowance
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
glideslope
شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
ogive
شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
radius of integration
شعاع ترکیب عمل جنگ افزارهای معمولی با جنگ افزار اتمی
minimum range
حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
beam
عرض ستون نور نورافکن شعاع نور
beams
عرض ستون نور نورافکن شعاع نور
court style
سبک کورت
[دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
hydraulic radius
شعاع ابی که برابر است باسطح خیس شده به محیط خیس شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com