Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
branch	شعبه رشته
branches	شعبه رشته
Other Matches
claimant agency	شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
null	رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready	رشته رشته باصدای باریک
thread	رشته رشته شدن
fiberize	رشته رشته کردن
threads	رشته رشته شدن
fibrillation	رشته رشته سازی
universal	قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
offshoots	شعبه
branch	شعبه
members	شعبه
branches	شعبه
lines	شعبه
offshoot	شعبه
member	شعبه
prong	شعبه
prongs	شعبه
apparatus	شعبه
branch office	شعبه
section	شعبه
substation	شعبه
succursal	شعبه
end office	شعبه جز
embranchment	شعبه
sections	شعبه
filial	شعبه
line	شعبه
chapters	شعبه
chapter	شعبه
frith	شعبه رود
branch	شعبه زدن
lodged	شعبه فراماسون ها
lodge	شعبه فراماسون ها
agency	اژانس شعبه
members	شعبه بخش
lodges	شعبه فراماسون ها
branches	شعبه زدن
member	شعبه بخش
operating agency	شعبه عامل
major activity	شعبه اصلی
subclass	شعبه فرعی
annex	شعبه فرعی
apparatus	شعبه حزب
wing	شاخه شعبه
dichotomies	انشعاب به دو شعبه
winging	شاخه شعبه
executive agent	شعبه اجرایی
executing agency	شعبه اجرایی
dichotomization	دو شعبه کردن
headquarters	شعبه اصلی
dichotomy	انشعاب به دو شعبه
department	قسمت شعبه
departments	قسمت شعبه
agency of communications	شعبه ارتباطات
annexes	شعبه فرعی
annexing	شعبه فرعی
branch of a company	شعبه شرکت
agencies	اژانس شعبه
branch office	دفتر شعبه
subhome office	شعبه اصلی یک اداره
subhome office	شعبه دفتر اصلی
arm	شعبه جنگ افزار
distributary	انشعابی شعبه رود
departmentalize	چند شعبه کردن
army post office	شعبه پستی نیروی زمینی
troche	قرص مکیدنی شاخ سه شعبه گوزن
commissary store annex	شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
coordinated procurement assigness	شعبه مسئول خرید کلی اماد
extensions	طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
apparatus	شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
extension	طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
sierra	رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
filaria	رشته
arteries	رشته
ranges	رشته
ranged	رشته
artery	رشته
threads	رشته
seriated	رشته رشته
range	رشته
thread	رشته
strands	رشته
strand	رشته
reeve	رشته
funicle	رشته
chains	رشته
filaments	رشته
chain	رشته
ghaut	رشته
catena	رشته
fiber	رشته
coneatenation	رشته
filament	رشته
yarns	رشته
train	رشته
trained	رشته
unifilar	یک رشته
suite	رشته
suites	رشته
line	رشته
tatter	رشته رشته
fibre	رشته
lines	رشته
branches	رشته
branch	رشته
yarn	رشته
series	رشته
trains	رشته
fibres	رشته
field	رشته
fields	رشته
fielded	رشته
sequences	رشته
sequence	رشته
string	رشته
bit string	رشته بیتی
craftsman trade	رشته فنی
bit string	رشته ذرهای
copper strand	رشته مسی
empty string	رشته خالی
field	رشته [دانشی]
branch	رشته [دانشی]
character string	رشته کاراکتری
bit stream	رشته ذره یی
area	رشته [دانشی]
character string	رشته دخشهای
division	رشته [دانشی]
null string	رشته تهی
null string	رشته پوچ
noodle	رشته فرنگی
main sequence	رشته اصلی
lighting filament	رشته ملتهب
incandescent filament	رشته ملتهب
hair worm	کرم رشته
stup string	رشته تنظیم
search string	رشته جستجو
spinneret	رشته ساز
spinnerete	رشته ساز
string handling	بکارگیری رشته
string length	طول رشته
sequence of events	رشته حوادث
string manipulation	دستکاری رشته
string variable	متغیر رشته
strobilation	تشکیل رشته
guinea worm	کرم رشته
specialities	رشته اختصاصی
filament resistor	مقاومت رشته
optical fiber	رشته اپتیکی
filum	رشته لیفی
pasta	رشته فرنگی
train of thought	رشته افکار
ghat	رشته سلسله
symbol stringe	رشته نمادی
symbolic string	رشته علائم
finite series	رشته کراندار
finespun	نازک رشته
filiform	رشته مانند
the province of science	رشته علوم
the province of science	رشته علمی
solid wire	سیم تک رشته
barbicel	رشته باریک پر
ranked	قطار رشته
disciplines	رشته علمی
nerve	رشته عصبی
discipline	رشته علمی
nerves	رشته عصبی
spaghetti	رشته فرنگی
hot wire	رشته حرارتی
hot-wire	رشته حرارتی
hot-wired	رشته حرارتی
hot-wires	رشته حرارتی
hot-wiring	رشته حرارتی
tract	رد بپا رشته
train	رشته سلسله
branches	رشته ساقه
train	یک رشته موج
speciality	رشته اختصاصی
computing	رشته کامپیوتر
rank	قطار رشته
systems	رشته دستگاه
ranks	قطار رشته
trains	یک رشته موج
trains	رشته سلسله
trained	یک رشته موج
trained	رشته سلسله
heaters	رشته گرمساز
heater	رشته گرمساز
disciplining	رشته علمی
fibre	رشته علفی
ridge	رشته تپه
ridges	رشته تپه
tracts	رد بپا رشته
branch	رشته ساقه
majored	رشته اصلی
string	رشته کردن
commentaries	رشته یادداشت
sequence	رشته ترتیب
macaroni	رشته فرنگی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com