English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
inflammation شعله ور سازی
Other Matches
lurid شعله تیره شعله دودنما
luridly شعله تیره شعله دودنما
flares شعله زنی شعله
flare شعله زنی شعله
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
bonefire شعله
flamy شعله ور
aflame شعله ور
heating flame شعله
inflammable شعله ور
flashproof ضد شعله
flame proof ضد شعله
flaming شعله ور
flameproof ضد شعله
flame شعله
flames شعله
aphlogistic بی شعله
alights شعله ور
ingle شعله
alighting شعله ور
alighted شعله ور
flaring شعله ور
alight شعله ور
flameless بی شعله
afire شعله ور
lurid flame شعله دودنما
flashbacks برگشت شعله
backfires پس زدن شعله
backfired پس زدن شعله
flamy شعله مانند
lurid flame شعله تیره
flash suppressor شعله پوش
torch cutting [برشکاری شعله ای]
white flame شعله سفید
neutral flame شعله خنثی
commissioning pennant پرچم شعله
flashbacks پس زدن شعله
gaslight شعله گاز
flashproof لباس ضد شعله
twin jet blowpipe مشعل دو شعله
oriflamme شعله زرین
flashback برگشت شعله
oxidizing flame شعله اکساینده
flashback پس زدن شعله
calenture شعله ور شدن
flashless charges خرج بی شعله
backfiring پس زدن شعله
flareback پس زهنی شعله
positive glow شعله اندی
flamboyant شعله دار
positive glow شعله مثبت
flamboyant شعله مانند
fire point نقطه شعله
fire thrower شعله افکن
flame holder شعله نگهدار
flame thrower شعله افکن
flame damper شعله خفه کن
falmethrower شعله افکن
anode glow شعله اندی
flame test محک شعله
backfire پس زدن شعله
reducing flame شعله احیاگر
acetylene oxygen flame شعله استیلن اکسیژن
rate of flame propagation سرعت انتشار شعله
muzzle bell شعله پوش شیپوری
reducer کم کننده شعله یا حرارت
multi jet blowpipe بوری چند شعله
multi flame burner اجاق چند شعله
inflammable قابل شعله ورشدن
to smother a flame شعله ای را خاموش کردن
oxy hydrogen flame شعله اکسی ئیدروژن
flame harden با شعله سخت کردن
blind coal زغال سنگ بی شعله
flash reducer کم کننده شعله باروت
flameproof عایق شعله ضد اتش
flame adjustment wheel چرخ تنظیم شعله
backblast شعله عقب نشینی
flashback screen توری مانع شعله
flashless charges خرج کم کننده شعله
powder cutting برش توسط شعله
flame scraf با شعله پهن کردن
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
blazed شعله درخشان یا اتش مشتعل
flames شعله زدن زبانه کشیدن
blazes شعله درخشان یا اتش مشتعل
blaze شعله درخشان یا اتش مشتعل
flame safety ایمنی در مقابل شعله اتش
flame شعله زدن زبانه کشیدن
whiffle نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
to burn blue شعله یا نور ابی دادن
muzzle brake شعله پوش لوله توپ
flamboyant gothic شیوه گوتیک شعله اسا
flashed برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashes ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flash ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashes برق زدن ناگهان شعله ور شدن
garish دارای زرق و برق زیاد شعله ور
flashed ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flareback اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
flash suppressor خنثی کننده شعله دهانه توپ
ignisfatuus چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
anode glow شعله مثبت فضای روشن اند
flash برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flame hardening سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
carburizing flame شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
napalmed ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalm ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations خنثی سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
wet stowage نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
pearl مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
lanceolate leaves برگ های اسلیمی [شاه عباسی] [نیزه ای] [شعله] [اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
individualising تک سازی
individualize تک سازی
truncation بی سر سازی
idolization بت سازی
local anasthesia سر سازی
flooring کف سازی
bridge building پل سازی
individualizes تک سازی
individualized تک سازی
individualizing تک سازی
pavement کف سازی
pavements کف سازی
individualises تک سازی
individualised تک سازی
bridgework پل سازی
stylization مد سازی
flection خم سازی
compaction تو پر سازی
repk lection پر سازی
individuation تک سازی
retortion کج سازی
deflexion خم سازی
individualization تک سازی
retortion خم سازی
padding له سازی
feminization مونث سازی
intensification پر قوت سازی
histogenesis بافت سازی
forgeries سند سازی
mutilation معیوب سازی
inflexion خم سازی خمیدگی
inculcation جایگیر سازی
curtailment کوتاه سازی
infuriation خشمگین سازی
forgery سند سازی
dwelling construction اپارتمان سازی
forgeries صورت سازی
elution پاکیزه سازی
emulation نمونه سازی
forgery صورت سازی
inspissation غلیظ سازی
grillwork شبکه سازی
emulsification امولسیون سازی
inebriation مست سازی
individuation جدا سازی
industrialization صنعتی سازی
nationalization ملی سازی
humanization مردمی سازی
enthralment بنده سازی
insulate عایق سازی
enrichment غنی سازی
shipbuilding کشتی سازی
pacification ارام سازی
exclusion محروم سازی
stripping برهنه سازی
equality gate برابر سازی
individualization فرد سازی
neutralization بی اثر سازی
fading محو سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com