English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
muzzle brake شعله پوش لوله توپ
Other Matches
lurid شعله تیره شعله دودنما
luridly شعله تیره شعله دودنما
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
flares شعله زنی شعله
flare شعله زنی شعله
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
sockets بست لوله دوراهی لوله
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
flaming شعله ور
flameless بی شعله
flame شعله
alight شعله ور
aphlogistic بی شعله
flamy شعله ور
flameproof ضد شعله
flame proof ضد شعله
ingle شعله
flaring شعله ور
bonefire شعله
alights شعله ور
afire شعله ور
aflame شعله ور
alighting شعله ور
flames شعله
heating flame شعله
alighted شعله ور
flashproof ضد شعله
inflammable شعله ور
backfiring پس زدن شعله
flashbacks برگشت شعله
flashbacks پس زدن شعله
backfire پس زدن شعله
flashback برگشت شعله
flashback پس زدن شعله
calenture شعله ور شدن
oxidizing flame شعله اکساینده
torch cutting [برشکاری شعله ای]
backfires پس زدن شعله
commissioning pennant پرچم شعله
white flame شعله سفید
lurid flame شعله دودنما
lurid flame شعله تیره
neutral flame شعله خنثی
anode glow شعله اندی
twin jet blowpipe مشعل دو شعله
flamboyant شعله مانند
backfired پس زدن شعله
oriflamme شعله زرین
positive glow شعله اندی
flame test محک شعله
flamy شعله مانند
inflammation شعله ور سازی
flashless charges خرج بی شعله
flamboyant شعله دار
flash suppressor شعله پوش
gaslight شعله گاز
positive glow شعله مثبت
flashproof لباس ضد شعله
flareback پس زهنی شعله
flame holder شعله نگهدار
flame damper شعله خفه کن
reducing flame شعله احیاگر
fire point نقطه شعله
falmethrower شعله افکن
fire thrower شعله افکن
flame thrower شعله افکن
to smother a flame شعله ای را خاموش کردن
flashback screen توری مانع شعله
multi flame burner اجاق چند شعله
powder cutting برش توسط شعله
acetylene oxygen flame شعله استیلن اکسیژن
blind coal زغال سنگ بی شعله
backblast شعله عقب نشینی
muzzle bell شعله پوش شیپوری
flashless charges خرج کم کننده شعله
inflammable قابل شعله ورشدن
flame adjustment wheel چرخ تنظیم شعله
rate of flame propagation سرعت انتشار شعله
oxy hydrogen flame شعله اکسی ئیدروژن
multi jet blowpipe بوری چند شعله
flame scraf با شعله پهن کردن
flash reducer کم کننده شعله باروت
reducer کم کننده شعله یا حرارت
flame harden با شعله سخت کردن
flameproof عایق شعله ضد اتش
to burn blue شعله یا نور ابی دادن
flame شعله زدن زبانه کشیدن
flames شعله زدن زبانه کشیدن
whiffle نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
flame safety ایمنی در مقابل شعله اتش
blazed شعله درخشان یا اتش مشتعل
flamboyant gothic شیوه گوتیک شعله اسا
blazes شعله درخشان یا اتش مشتعل
blaze شعله درخشان یا اتش مشتعل
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
ignisfatuus چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
flareback اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
flashes برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flash suppressor خنثی کننده شعله دهانه توپ
flash برق زدن ناگهان شعله ور شدن
anode glow شعله مثبت فضای روشن اند
flashed ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flash ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
garish دارای زرق و برق زیاد شعله ور
flashes ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashed برق زدن ناگهان شعله ور شدن
carburizing flame شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
flame hardening سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
napalms ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalm ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
wet stowage نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
angle of traverse زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
pearl مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
hoses لوله
pipe لوله
hosing لوله
hosed لوله
pipelines خط لوله
tube cutter لوله بر
tubulation لوله
pipe layer لوله کش
rolls لوله
blast pipe لوله دم
blast main لوله دم
bore لوله
bores لوله
stave لوله اب
nose سر لوله
valve لوله
valves لوله
chimney لوله
chimneys لوله
sequacious لوله شو
pipeline خط لوله
rolled لوله
roll لوله
pipe line خط لوله
pipe cutter لوله بر
piped لوله
hose لوله
spout لوله
pipe fitter لوله کش
spouted لوله
spouting لوله
noses سر لوله
spouts لوله
rouleau لوله
hosepipe لوله
cannons لوله
conduits لوله
cannon لوله
fire hose لوله اب
nozzle سر لوله اب
nozzles سر لوله اب
hickey لوله خم کن
cylinders لوله
cylinder لوله
plumber لوله کش
plumbers لوله کش
drain pipe لوله
downtake لوله
discharge head سر لوله
ductile لوله شو
water pipe لوله اب
duct لوله اب
tube لوله
tubes لوله
clipped لوله
clip لوله
conduit لوله
clippings لوله
clips لوله
enteron لوله هاضمه
plumbery لوله کشی
end plug درپوش لوله
inductile لوله نشو
gas man لوله کش گاز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com