English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (5 milliseconds)
English Persian
civil twilight شفق و فلق غیرنظامی
Search result with all words
plain لباس غیرنظامی
plainer لباس غیرنظامی
plainest لباس غیرنظامی
plains لباس غیرنظامی
guerillas جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
guerrilla جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
guerrillas جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
demilitarization غیرنظامی شدن
demilitarised از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarises از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarising از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarize از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarized از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizes از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizing از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
civil غیرنظامی
affiliated unit یکان زیر امر ادارات غیرنظامی
affiliated unit یکان احتیاط مامور به ادارات غیرنظامی
civil advisor مستشار غیرنظامی
civil advisor مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
civil censorship سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civil damage assessment ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
civil disturbances اغتشاشات غیرنظامی
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
civilian employees کارمندان غیرنظامی
civilian enterprise موسسه غیرنظامی
civilian occupational specialty کدهای تخصصی غیرنظامی
civilian supply امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
civilrequirements نیازمندیهای غیرنظامی نیازمندیهای کشور
class n allotment کسورات بیمه کارمندان غیرنظامی
commercial air movement پرواز دادن با هواپیمای غیرنظامی حمل و نقل باهواپیمای غیرنظامی
commercial water movement حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
demilitarized zone منطقه غیرنظامی
locarno treaty بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
nsfnet یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
plain clothes man کاراگاه یا ماموردیگرشهربانی که لباس غیرنظامی می پوشد
quicktrans سیستم حمل و نقل هوایی سریع با استفاده ازهواپیماهای غیرنظامی
unmilitary بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com