English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (2 milliseconds)
English Persian
flail شلاق زدن خرمن کوب
flailed شلاق زدن خرمن کوب
flailing شلاق زدن خرمن کوب
flails شلاق زدن خرمن کوب
Other Matches
stacked خرمن
stack خرمن
shocks خرمن
shock خرمن
harvests خرمن
shocked خرمن
harvest خرمن
harvested خرمن
stacks خرمن
shock خرمن کردن
shocked خرمن کردن
kirn اخر خرمن
thrasher خرمن کوب
shocks خرمن کردن
ingether خرمن برداشتن
ingathering خرمن برداری
harvest mouse موش خرمن
harvest man خرمن جمع کن
harvest home اخر خرمن
coronagraph خرمن نگار
harvestman خرمن بردار
coronas خرمن خورشید
corona خرمن خورشید
threshing floor زمین خرمن کوبی
binders ماشین خرمن کوب
hand staff دسته خرمن کوب
binder ماشین خرمن کوب
threshing machine ماشین خرمن کوبی
hay mow خرمن علف خشک
wheat stack خرمن کومه گندم
thresher ماشین خرمن کوب
Make hay while the sun shines. <proverb> تا آفتاب مى تابد خرمن کن.
ingather انباشتن خرمن برداشتن
harvest home محل جمع اوری خرمن
rucks توده خرمن انبار حبوبات
harvests هنگام درو وقت خرمن
ruck توده خرمن انبار حبوبات
harvest هنگام درو وقت خرمن
harvested هنگام درو وقت خرمن
threshes از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshing از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshed از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
thresh از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
horsewhips شلاق
horsewhipping شلاق
horsewhipped شلاق
knout شلاق
whip شلاق
flagellum شلاق
lashes شلاق
lashed شلاق
lash شلاق
gad شلاق
horsewhip شلاق
scourge شلاق
whiplash شلاق
the lash شلاق
whiplashes شلاق
scourage شلاق
whips شلاق
whipped شلاق
belabor شلاق زدن
gad شلاق سیخی
to touch up شلاق زدن
lashes ضربه شلاق
vapulation شلاق زنی
lashing شلاق زنی
whippy شبیه شلاق
whipstock دسته شلاق
bastes شلاق زدن
lashes شلاق خوردن
basted شلاق زدن
baste شلاق زدن
bullwhip شلاق چرمی
cartwhip شلاق کاری
lash vt شلاق زدن
welts شلاق زدن
lasher n سد شلاق زننده
scourage شلاق زدن
taws شلاق زدن
cat شلاق زدن
horse شلاق زدن
welt شلاق زدن
cats شلاق زدن
flogger زننده شلاق
flagellator شلاق زننده
flagellation شلاق زدن
flagellation شلاق زنی
cow hide شلاق زدن
belabour شلاق زدن
lashed ضربه شلاق
lashed شلاق خوردن
whiplash شلاق زدن
flog شلاق زدن
flagellate شلاق زدن
leather شلاق زدن
flagellating شلاق زدن
whips شلاق زدن
flagellated شلاق زدن
whipping شلاق زدن
whipping شلاق زنی
flogging شلاق زدن
whipped شلاق زدن
flagellates شلاق زدن
lash شلاق خوردن
whiplashes شلاق زدن
whip شلاق زدن
flogs شلاق زدن
lash ضربه شلاق
flogged شلاق زدن
to whipped on بضرب شلاق بردن
cats قی کردن شلاق لنگربرداشتن
lambaste شلاق تازیانه زدن
sentenced to the lash محکوم به خوردن شلاق
cat قی کردن شلاق لنگربرداشتن
lambast شلاق تازیانه زدن
blackjack چماق یا شلاق چرمی
belts بندچرمی شلاق زدن
belted بندچرمی شلاق زدن
hide سخت شلاق زدن
belt بندچرمی شلاق زدن
knack صدای شلاق استعداد
beat شلاق زدن کوبیدن
eighty lashes هشتاد ضربه شلاق
yerk شلاق زدن کوبیدن
beats شلاق زدن کوبیدن
hides سخت شلاق زدن
smacked صدای سیلی یا شلاق مزه
wealŠwale شلاق زدن متحری گذاشتن
whipped شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
whips شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
smacks صدای سیلی یا شلاق مزه
stick تخته موج سواری شلاق
smack صدای سیلی یا شلاق مزه
wheal ورم جای شلاق و غیره
whip شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
flicks ضربت اهسته و سبک با شلاق
thong شلاق زدن باتسمه بستن
thongs شلاق زدن باتسمه بستن
horsewhipping شلاق زدن تنبیه کردن
horsewhips شلاق زدن تنبیه کردن
lickings شلاق زنی بشکل دراوری
licking شلاق زنی بشکل دراوری
cartwhip شلاق زدن تنبیه کردن
he was given 0 lashes بیست ضربه شلاق خورد
flicking ضربت اهسته و سبک با شلاق
flicked ضربت اهسته و سبک با شلاق
lick son عیبی را با شلاق از کسی دورکردن
horsewhip شلاق زدن تنبیه کردن
horsewhipped شلاق زدن تنبیه کردن
flick ضربت اهسته و سبک با شلاق
whip in با شلاق مانع شراکندگی تازیها شدن
Give him a taste of the whip . بگذار مزه شلاق را یک کمی بچشد
snapping شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snaps شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapped شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snap شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
whiplashes هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
whiplash هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
to pickle a person's back پشت کسیراپس از شلاق زدن نمک و سرکه مالیدن
flagellant کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
pizzle الت نری گاو شلاق ساخته شده از ذکر گاو
whips شلاق زدن تازیانه زدن
wallop شلاق زدن سخت زدن
walloped شلاق زدن سخت زدن
wallops شلاق زدن سخت زدن
whip شلاق زدن تازیانه زدن
scutch شلاق زدن کتک زدن
whipped شلاق زدن تازیانه زدن
walloper شلاق زدن سخت زدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com