English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
whip شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
whipped شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
whips شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
Other Matches
fly fishing ماهیگیری با طعمه مصنوعی
fly-fishing ماهیگیری با طعمه مصنوعی
nymphs طعمه مصنوعی ماهیگیری
nymph طعمه مصنوعی ماهیگیری
flu hook کیف مخصوص طعمههای مصنوعی ماهیگیری
fly tying گره زدن طعمه مصنوعی به قلاب ماهیگیری
bug نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugging نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugs نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
horsewhipping شلاق
lashes شلاق
the lash شلاق
lashed شلاق
whiplash شلاق
lash شلاق
horsewhips شلاق
scourge شلاق
horsewhip شلاق
horsewhipped شلاق
whip شلاق
flagellum شلاق
knout شلاق
scourage شلاق
whips شلاق
whiplashes شلاق
gad شلاق
whipped شلاق
scourage شلاق زدن
flogs شلاق زدن
cat شلاق زدن
welts شلاق زدن
cats شلاق زدن
taws شلاق زدن
welt شلاق زدن
flagellate شلاق زدن
flogging شلاق زدن
whip شلاق زدن
whipping شلاق زنی
whipping شلاق زدن
flog شلاق زدن
horse شلاق زدن
whipped شلاق زدن
leather شلاق زدن
whips شلاق زدن
whiplash شلاق زدن
whiplashes شلاق زدن
flogged شلاق زدن
to touch up شلاق زدن
flagellated شلاق زدن
lashed شلاق خوردن
lashed ضربه شلاق
lashes شلاق خوردن
lashes ضربه شلاق
gad شلاق سیخی
lasher n سد شلاق زننده
lash vt شلاق زدن
lashing شلاق زنی
belabor شلاق زدن
bullwhip شلاق چرمی
flogger زننده شلاق
cartwhip شلاق کاری
flagellator شلاق زننده
cow hide شلاق زدن
flagellation شلاق زدن
flagellation شلاق زنی
lash ضربه شلاق
lash شلاق خوردن
whippy شبیه شلاق
belabour شلاق زدن
flagellating شلاق زدن
vapulation شلاق زنی
flagellates شلاق زدن
bastes شلاق زدن
basted شلاق زدن
baste شلاق زدن
whipstock دسته شلاق
sentenced to the lash محکوم به خوردن شلاق
cats قی کردن شلاق لنگربرداشتن
belt بندچرمی شلاق زدن
lambast شلاق تازیانه زدن
lambaste شلاق تازیانه زدن
blackjack چماق یا شلاق چرمی
hides سخت شلاق زدن
hide سخت شلاق زدن
belted بندچرمی شلاق زدن
belts بندچرمی شلاق زدن
eighty lashes هشتاد ضربه شلاق
yerk شلاق زدن کوبیدن
cat قی کردن شلاق لنگربرداشتن
beat شلاق زدن کوبیدن
knack صدای شلاق استعداد
beats شلاق زدن کوبیدن
to whipped on بضرب شلاق بردن
lick son عیبی را با شلاق از کسی دورکردن
flicks ضربت اهسته و سبک با شلاق
flail شلاق زدن خرمن کوب
flailed شلاق زدن خرمن کوب
cartwhip شلاق زدن تنبیه کردن
thongs شلاق زدن باتسمه بستن
he was given 0 lashes بیست ضربه شلاق خورد
flailing شلاق زدن خرمن کوب
lickings شلاق زنی بشکل دراوری
licking شلاق زنی بشکل دراوری
flails شلاق زدن خرمن کوب
flicking ضربت اهسته و سبک با شلاق
flicked ضربت اهسته و سبک با شلاق
smacked صدای سیلی یا شلاق مزه
horsewhipped شلاق زدن تنبیه کردن
smacks صدای سیلی یا شلاق مزه
horsewhip شلاق زدن تنبیه کردن
horsewhipping شلاق زدن تنبیه کردن
stick تخته موج سواری شلاق
horsewhips شلاق زدن تنبیه کردن
smack صدای سیلی یا شلاق مزه
wealŠwale شلاق زدن متحری گذاشتن
wheal ورم جای شلاق و غیره
flick ضربت اهسته و سبک با شلاق
thong شلاق زدن باتسمه بستن
whip in با شلاق مانع شراکندگی تازیها شدن
Give him a taste of the whip . بگذار مزه شلاق را یک کمی بچشد
snapped شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snap شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
whiplashes هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
whiplash هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
snapping شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snaps شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
to pickle a person's back پشت کسیراپس از شلاق زدن نمک و سرکه مالیدن
piscary حق ماهیگیری
angling ماهیگیری
fishing ماهیگیری حق ماهیگیری
fishing ماهیگیری
angle ماهیگیری
angles ماهیگیری
handline ماهیگیری با نخ
artificial مصنوعی
synthetic مصنوعی
dummy مصنوعی
accrete مصنوعی
ersatz مصنوعی
artful مصنوعی
dummies مصنوعی
feigned مصنوعی
man made مصنوعی
man-made مصنوعی
flower work گل مصنوعی
synthesic مصنوعی
postiche مصنوعی
false مصنوعی
sophisticated مصنوعی
trawler کرجی ماهیگیری
piscatorial وابسته به ماهیگیری
fishline ریسمان ماهیگیری
fishing ورزش ماهیگیری
trawlers کرجی ماهیگیری
fishing tackle ابزار ماهیگیری
fishing rod چوب ماهیگیری
fishing rods چوب ماهیگیری
chums طعمه ماهیگیری
chum طعمه ماهیگیری
baits طعمه ماهیگیری
baited طعمه ماهیگیری
bait طعمه ماهیگیری
ice fishing ماهیگیری از سوراخهای یخ
angling ورزش ماهیگیری
fishery شیلات ماهیگیری
fishery محل ماهیگیری
fisheries شیلات ماهیگیری
fisheries محل ماهیگیری
snell بندقلاب ماهیگیری
fishhook قلاب ماهیگیری
angles قلاب ماهیگیری
forward cast پرتاب نخ ماهیگیری
fouler نخ ماهیگیری اشفته
fouled نخ ماهیگیری اشفته
sport fish ماهیگیری تفریحی
foul نخ ماهیگیری اشفته
fishable قابل ماهیگیری
reel قرقره ماهیگیری
reeled قرقره ماهیگیری
reeling قرقره ماهیگیری
reels قرقره ماهیگیری
fish hook قلاب ماهیگیری
casting rod چوب ماهیگیری
piscatory وابسته به ماهیگیری
foulest نخ ماهیگیری اشفته
jug fishing ماهیگیری با بطری
angle قلاب ماهیگیری
piscary محل ماهیگیری
monofilament نخ نایلونی ماهیگیری
fishing gear اسباب ماهیگیری
fouls نخ ماهیگیری اشفته
fisherman's bend گره ماهیگیری
surf fishing ماهیگیری در موج
artifacts محصول مصنوعی
artificial respiration تنفس مصنوعی
false horizon افق مصنوعی
denaturant تقلبی مصنوعی
hypnosis خواب مصنوعی
denaturation مصنوعی سازی
artifact محصول مصنوعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com