English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
gaskin شلوار زیر جامه
Search result with all words
suit جامه [کت و شلوار]
Other Matches
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
dress guard اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
britches شلوار
pantaloon شلوار
nether garment شلوار
pants شلوار
trousers شلوار
indispensables شلوار
inexpressibles شلوار
breeches شلوار تنبان
breeks شلوار کوتاه
inseam درز شلوار
sweat pants شلوار ورزش
hayei شلوار تکواندو
trouser strap رکاب شلوار
gallus بند شلوار
legs پاچه شلوار
leg پاچه شلوار
harem skirt شلوار گشادزنانه
plus fours شلوار گلف
britches شلوار کوتاه
A pair of old pants ( trousers ) . یک شلوار کهنه
slop شلوار گشاد
suspenders بند شلوار
slopped شلوار گشاد
slopping شلوار گشاد
pajamas شلوار گشاد
pants pocket [American E] جیب شلوار
boot blouse گتر شلوار
braced بند شلوار
swimming trunks شلوار شنا
brace بند شلوار
trouser pocket جیب شلوار
trousers pocket [American E] جیب شلوار
suspender بند شلوار
union suit پیراهن و شلوار یکپارچه
oxford bags شلوار خیلی گشاد
oxbags شلوار خیلی گشاد
pedal pushers شلوار کوتاه زنانه
panties شلوار زیر کوتاه
leather pants {pl} [American] شلوار چرمی [پوشاک و مد]
leather trousers {pl} شلوار چرمی [پوشاک و مد]
jodhpur شلوار چسبان سواری
short شلوار کوتاه تنکه
shorter شلوار کوتاه تنکه
lederhosen شلوار چرمی [پوشاک و مد]
chaps شلوار بی خشتک گاوداران
shortest شلوار کوتاه تنکه
bermuda shorts شلوار کوتاه تا زیر زانو
blue jeans شلوار کار ابی رنگ
to tuck one's shirt in پیراهن را توی شلوار کردن
galligaskins ساق پوش شلوار کوتاه
jean شلوار فاستونی نخی مخصوص کار
creased خط اطوی شلوار چین دار کردن
crease خط اطوی شلوار چین دار کردن
creasing خط اطوی شلوار چین دار کردن
creases خط اطوی شلوار چین دار کردن
trunk hose شلوار کوتاهی که تانیمه ران میرسیده
pantaloon پیر مرد عینکی شلوار اویخته دلقک
shirt-tails بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
shirt-tail بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
bloomer شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
These pants do not look any different than the others. به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
adjustable strap بند شلوار پیش سینه دار که قابل تنظیم است
codpieces روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
codpiece روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
night dress جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
weeds جامه
costume جامه
costumes جامه
costumes جامه ها
costume جامه
outwall جامه
vesture جامه
monkhood dress جامه
swallow tail coat جامه شب
toggery جامه
overclothes جامه رو
transvestites زن جامه
transvestite زن جامه
habits جامه
thing جامه
liveries جامه
suits جامه
raiment جامه
rigged جامه
rig جامه
rigs جامه
habit جامه
livery جامه
tog جامه
suited جامه
garments جامه
togs جامه
garment جامه
suit جامه
apparel جامه
proper dress جامه زیبا
knock about clothes جامه کار
proper dress جامه شایسته
wooled جامه پشمی
sadly dressed جامه غم پوشیده
samite جامه زربفت
garments جامه رو رخت
incognita با جامه مبدل
habits :جامه پوشیدن
habit :جامه پوشیدن
habiliments جامه ویژه
he wears a new suit to day امروز جامه
neckline یقهی جامه
to [get] dress [ed] جامه پوشیدن
to habit جامه پوشاندن
to wear mourning جامه ماتم
scarlet سرخ جامه
oil coat جامه مشمعی
women's dres جامه زنان
golds جامه زری
nether garment زیر جامه
garb جامه پوشانیدن به
gold جامه زری
night clothes جامه خواب
garment جامه رو رخت
night gown خواب جامه
night suit جامه خواب
necklines یقهی جامه
tog جامه پوشاندن
valise جامه دان
portmanteaux جامه دان
portmanteaus جامه دان
portmanteau جامه دان
the outward man جامه یا تن ادمی
caddice جامه ژنده
caddis جامه ژنده
change of clothes جامه واگردان
valises جامه دان
bed clothes جامه خواب
print dress جامه چیت
weeds جامه بوگی
kimono جامه ژاپنی
kimonos جامه ژاپنی
hosiery جامه کش باف
linen جامه زبر
gear الات جامه
geared الات جامه
gears الات جامه
cilice جامه مویی
undresses جامه معمولی
undressing جامه معمولی
evite زن کم جامه پوش
furs جامه خزدار
undress جامه معمولی
fatigue dress جامه بیگاری
small cloths جامه بچگانه
smalls جامه بچگانه
dishabille جامه خانگی
suit case جامه دان
undies زیر جامه
purple جامه ارغوانی
disfrock جامه از تن در اوردن
clothes جامه لباس
luggage جامه دان
fur جامه خزدار
disguise جامه مبدل پوشیدن
vestiary محل کندن جامه
unclothe جامه از تن بدر اوردن
wool جامه پشمی نخ پشم
clobbering جامه وصله کردن
clobber جامه وصله کردن
wools جامه پشمی نخ پشم
clobbers جامه وصله کردن
undergrament زیرپوش جامه زیر
clobbered جامه وصله کردن
tights جامه چسبان وخفت
kilts جامه چین دار
actualise [British] جامه عمل پوشاندن
actualize جامه عمل پوشاندن
carry ineffect جامه عمل پوشاندن
carry out جامه عمل پوشاندن
implement جامه عمل پوشاندن
put ineffect جامه عمل پوشاندن
put inpractice جامه عمل پوشاندن
carry into effect جامه عمل پوشاندن
put into effect جامه عمل پوشاندن
kilt جامه چین دار
flannels جامه فلانل یاپشمی
flannel جامه فلانل یاپشمی
trousseaux جامه یا رخت عروس
trousseaus جامه یا رخت عروس
trousseau جامه یا رخت عروس
finery [formal] جامه پر زرق و برق
finery [formal] جامه رسمی جشن
make something happen جامه عمل پوشاندن
to rustle in silks جامه ابریشمی پوشیدن
kirtle جامه بلند زنانه
in mourning جامه ماتم پوشیده
dress جامه بتن کردن
robes جامه دربر کردن
robes جامه بلند زنانه
robe جامه دربر کردن
fleshings جامه نازک تن نما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com