Dictiornary-Farsi | شمار اندک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 154 (8 milliseconds)

English	Persian
sprinkling	شمار اندک


Other Matches

nibbling	گاز زدن اندک اندک خوردن
nibbles	گاز زدن اندک اندک خوردن
nibbled	گاز زدن اندک اندک خوردن
nibble	گاز زدن اندک اندک خوردن
speedometer odometer	تاکومتر با کیلومتر شمار سرعت سنج با کیلومتر شمار
slightest	اندک
scruple	اندک
drib	اندک
slighter	اندک
thrum	اندک
niggling	اندک
modicum	اندک
scrimp	اندک
slight	اندک
slights	اندک
slighted	اندک
low	کم اندک
scantling	اندک
fewer	اندک
few	اندک
scarce	اندک
fewest	اندک
scant	اندک
slighting	اندک
paul	اندک
low test	اندک
paucity	اندک
scarcest	اندک
scarcer	اندک
little	اندک
pinch	اندک جانشین
frugal	با صرفه اندک
scantier	اندک قلیل
cast of melancholy	اندک مالیخولیا
skim	تماس اندک
glimmer	درک اندک
glimmered	درک اندک
scantiest	اندک قلیل
skims	تماس اندک
scanty	اندک قلیل
lean	نحیف اندک
skimmed	تماس اندک
leaned	نحیف اندک
leans	نحیف اندک
glimmers	درک اندک
pinches	اندک جانشین
ounces	چیز اندک
ounce	چیز اندک
in a short time	در اندک زمانی
flea bite	اندک ناراحتی
darksome	اندک ی تیره
d. likeness	شباهت اندک
whit	ابدا اندک
skimpy	اندک نحیف
priggism	اندک بینی
sprinkling	میزان اندک
by the skin of one's teeth <idiom>	باسود بسیار اندک
fud	شخص اندک بین
cambers	قوزیا خمیدگی اندک
camber	قوزیا خمیدگی اندک
adumbrative	اندک نمایش دهنده
numeration	شمار
unnumbered	بی شمار
incomputable	بی شمار
innumerous	بی شمار
measureless	بی شمار
innumerable	بی شمار
sumless <adj.>	بی شمار
numberless <adj.>	بی شمار
innumerable <adj.>	بی شمار
uncounted	بی شمار
countless <adj.>	بی شمار
uncountable <adj.>	بی شمار
count	شمار
myriad <adj.>	بی شمار
counts	شمار
counted	شمار
counting	شمار
half cap	سلام با اندک تکانی درکلاه
margin	اندک حاشیه دار کردن
margins	اندک حاشیه دار کردن
pulse counter	ضربه شمار
record count	شمار مدارک
pulse counter	پالس شمار
pedometer	گام شمار
pedimeter	گام شمار
step counter	گام شمار
numerator	برخه شمار
turns counter	دور شمار
timeline	گاه شمار
submultiple	برخه شمار
sequence counter	ترتیب شمار
workforce	شمار کارگران
to count [as]	به شمار رفتن
revolution conter	دور شمار
metronome	میزانه شمار
stopwatches	قدم شمار
milestone	فرسخ شمار
milestone	فرسنگ شمار
milestones	فرسخ شمار
milestones	فرسنگ شمار
milestones	میل شمار
address counter	نشانی شمار
milestone	میل شمار
stopwatches	گام شمار
stopwatch	قدم شمار
stopwatch	گام شمار
metronomes	میزانه شمار
unit	یگان شمار
units	یگان شمار
second-hand	ثانیه شمار
timepiece	گاه شمار
timepieces	گاه شمار
speedometer	کیلومتر شمار
speedometers	کیلومتر شمار
an infinity of reasons	دلایل بی شمار
calender	گاه شمار
to be valid	به شمار آمدن
minimizer	کوچک شمار
miles and miles	فرسخهای بی شمار
mileage recorder	کیلومتر شمار
location counter	مکان شمار
hour meter	زمان شمار
frequency count	شمار بسامد
chronoscope	لحظه شمار
chronoscope	گاه شمار
(not) move a muscle <idiom>	حرکت ندادن حتی به مقدار اندک
pin prick	چیزی که مایه اندک انگیختگی گرد د
logs	کیلومتر شمار ناو
cash registers	صندوق پول شمار
teller	رای شمار تحویلدار
tellers	رای شمار تحویلدار
log	کیلومتر شمار ناو
milepost	کیلومتر شمار جاده
cash register	صندوق پول شمار
hour land	عقربه ساعت شمار
hour hands	عقربه ساعت شمار
chronometer	ساعت شمار دقیق
hour hand	عقربه ساعت شمار
chronometer	گاه شمار کرونومتر
sweep hand	عقربه ثانیه شمار
metronomic	مطابق میزانه شمار
stenotopic	دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
minute hand	عقربه دقیقه شمار ساعت
low frequency	امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
planetesimal	اجرام کوچک وبی شمار اسمانی
miliary	عرق گزی کوچک وبی شمار
milestone	بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestones	بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
numerator	برخه شمار [شماران] [صورت کسر] [ریاضی]
etna	فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
there is no time like the present <idiom>	سعدیا دی رفت و فردا همچنان معلوم نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را
air mileage indicator	کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما