English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (2 milliseconds)
English Persian
Libya شمال افریقا
Search result with all words
moor اهل شمال افریقا مسلمان
moored اهل شمال افریقا مسلمان
moors اهل شمال افریقا مسلمان
barbary کشوران اسلامی شمال افریقا
moorish وابسته به اهالی شمال افریقا
Other Matches
northing عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
north by cast میان شمال و شمال شرقی
northwest شمال غرب شمال غربی
north west شمال غرب شمال غربی
north east شمال شرق شمال شرقی
north-west شمال غربی در شمال غرب
north north east میان شمال و شمال خاور
northeast شمال شرقی شمال شرق
north-east شمال شرقی در شمال شرق
holarctic وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
the dark continent افریقا
steenbok اهوی کوچک افریقا
steinbock اهوی کوچک افریقا
liberian لیبری اهل در افریقا
Guinea کشور گینه در افریقا
guineas کشور گینه در افریقا
kaross پوستین بی استین بومیان افریقا
Ivory Coast کرانهی مرکزی و غربی افریقا
moresque مطابق با سبک مغربیهای افریقا
stapelia پادزهر سمی وبدبوی افریقا
zulu اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
harmattan بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
aardwolf کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
casbah محله بومیهای شهرهای شمالی افریقا
st helena جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
karroo قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karoo قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
hottentot یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
Burundi کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
somali کشور سومالی واقع در افریقا اهل سومالی
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
northerly شمال
north شمال
north در شمال
north <adj.> شمال
ina northerly direction سوی شمال
NW شمال غربی
north-eastern رو به شمال شرق
northeastward شمال شرقی
north-eastern از شمال خاوری
the north pole قطب شمال
north west شمال باختر
northeast شمال خاوری
north east در شمال خاور
northeastern شمال شرقی
north east شمال خاور
northwardly سوی شمال
northwest شمال باختری
north wind باد شمال
grid north شمال شبکه
epsilon bootis رایت شمال
north-west شمال غرب
northerner اهل شمال
northerners اهل شمال
northbound عازم شمال
north western شمال غربی
north-western شمال غربی
northwestern شمال غربی
magnetic north شمال مغناطیسی
northern ساکن شمال
north روبه شمال
north باد شمال
north easterly شمال شرقی
north-easterly شمال شرقی
north westerly شمال غربی
north westerly در شمال باختر
north-westerly شمال غربی
north-westerly در شمال باختر
arctic قطب شمال
North Pole قطب شمال
northerly به سمت شمال
true north شمال حقیقی
compass north شمال مغناطیسی
north-east شمال شرق
true north شمال جغرافیایی
true north شمال واقعی
compass rose شمال نما
arcturus نگهبان شمال
rubicon رودی در شمال ایتالیا
compass north شمال قطب نما
northwestwards بطرف شمال غربی
northwester طوفان شمال غربی
smew مرغابی شمال اروپاواسیا
north-eastern به سوی شمال شرق
Arctic Circle مدار قطب شمال
northernmost دورترین محل در شمال
upstater اهل شمال استان
NW مخفف شمال غرب
ice foot دیواره یخ درنواحی شمال
celestial north pole قطب شمال عالم
ina northerly direction بطرف شمال شمالا
northwards بسوی شمال شمالا
north wester باد شمال باختر
magnetic north pole قطب شمال مغناطیسی
north light roof بام شمال نور
north easter باد شمال خاور
Nordic وابسته به شمال اروپا
northward بسوی شمال شمالا
Flemish Mannerism انقلاب شمال اروپا
northwester باد شمال غربی
northeaster باد شمال خاوری
northeaster نسیم شمال شرقی
northwardly بطرف شمال شمالی
norther بیشتر بطرف شمال
northeastern مربوط به شمال شرقی
northeastward بطرف شمال شرقی
lemming موش صحرایی قطب شمال
uptown واقع در محلات شمال شهر
narwal نهنگ دریایی قطب شمال
lemmings موش صحرایی قطب شمال
steelhead ماهی ازاد شمال امریکا
piedmont ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
narwhal نهنگ دریایی قطب شمال
polar وابسته به قطب شمال وجنوب
euroclidon بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
low dutch زبان شمال المان و هلندی
arctic وابسته بقطب شمال سرد
narwhale نهنگ دریایی قطب شمال
inkberry درخت خاص شمال شرق امریکا
laplander اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی
north-eastern وابسته به شمال شرق ایالات متحده
The aircrafts was flying in a northerly direction. هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
bald eagles نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
shaman کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
fox grape انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
declination مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
white crappie ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
bald eagle نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
troy شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
trouvere شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
new england نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند
English style [نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
Expressionism [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
gadwall اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
Nahavand شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
gyrocompass نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
azimuth نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
Ditterling [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
jackrabbit نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
wimp آدم دست و پا چلفته [شمال آلمان] [خفت آور ] [اصطلاحات نوجوانان]
true track تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
Hispano-Moresque [سبک معماری ساختمان های شمال آفریقا در صده هشت تا پانزده میلادی]
blue laws قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
lapland ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
blue law قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
Indian summers هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
arcturus نگهبان شمال الفا- گاوران الفا- عوا ارکتوروس
rhaeto romanic زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
upstate وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
baltic دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
butterfly saddle rug قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
shorthorn جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
Tianjan شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
Quchan قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com