Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (8 milliseconds)
English
Persian
You are 5 years younger than me.
شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
Other Matches
younker
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
yonker
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
princox
جوان ژیگولو جوان جلف
princock
جوان ژیگولو جوان جلف
are
هستید
you are mistaken
در اشتباه هستید
you're=you are
شما هستید
you're
شما هستید
you are a nice person
عجب ادمی هستید
Where do you come from ?
اهل کجا هستید ؟
how old are you
چندسال دارید چندساله هستید
This photo does not do you justice.
خودتان از عکستان بهتر هستید
Do you know how to play this game ?
این بازی رابلد هستید ؟
what is your nationality
ملیت شما چیست از کدام ملت هستید
you are the p of your father
شما کاملا` به پدر خود شبیه هستید
You are a smart cookie.
[American E]
شما آدم باهوشی
[تیزی]
هستید.
[اصطلاح روزمره]
drastic times call for drastic measures
<idiom>
[زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
juvenescent
نو جوان
lasses
زن جوان
lass
زن جوان
youth
جوان
frying
جوان
callant
جوان
fries
جوان
fry
جوان
youths
جوان
callan
جوان
dell
زن جوان
younger
جوان
young
جوان
beardless
جوان
adolescent
جوان
adolescents
جوان
molls
زن جوان
yoth
جوان
moll
زن جوان
young persons
جوان
dells
زن جوان
puss
دخترک زن جوان
floozy
زن جوان بوالهوس
boyo
پسربچه جوان
beau
جوان شیک
lionet
شیر جوان
ephebophilia
جوان خواهی
playboy
جوان عیاش
young smith
اسمیت جوان
young population
جمعیت جوان
young and old
پیر و جوان
yong lion
شیر جوان
trull
دختر جوان
swain
جوان روستایی
peachick
جوان خودفروش
juvenescent
تازه جوان
juvenescent
جوان شونده
insenescible
همیشه جوان
immature soil
خاک جوان
to die young
جوان مردن
youngish
جوان وار
nags
اسب جوان
nagged
اسب جوان
playboy
جوان دخترباز
punks
جوان ولگرد
youngish
نسبتا جوان
punk
جوان ولگرد
youthful
جوان باطراوت
playboys
جوان عیاش
snot
جوان گستاخ
gigolo
جوان جلف
gigolos
جوان جلف
nag
اسب جوان
playboys
جوان دخترباز
rejuvenation
جوان سازی
rejuvenate
دوباره جوان کردن
rejuvenated
دوباره جوان کردن
rejuvenates
دوباره جوان کردن
juvenescence
حالت جوان شدن
rejuvenation
دوباره جوان سازی
yoth
شخص جوان جوانمرد
sowed
ماده خوک جوان
sows
ماده خوک جوان
to wear one's years well
خوب ماندن جوان
young turk
افسر جوان افراطی
skipjack
جوان ژیگولووخود نما
rejuveoize
دوباره جوان شدن
sow
ماده خوک جوان
rejuvenesce
دوباره جوان شدن
hooligans
جوان اوباش صفت
hooligan
جوان اوباش صفت
youth
شباب شخص جوان
agerasia
پیر جوان نما
cora
[سر ستونی در شکل زن جوان]
filly
دختر شوخ و جوان
fillies
دختر شوخ و جوان
youths
شباب شخص جوان
[be]
no chicken
دیگر جوان نبودن
rejuveoize
دوباره جوان کردن
rejuvenating
دوباره جوان کردن
yuppies
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
He is not young anymore.
او
[مرد]
دیگر جوان ن
[یست]
.
chaperone
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
spring chicken
<idiom>
شخص جوان (بصورت منفی)
chaperone
همراه دختران جوان رفتن
narcissus
جوان رعنایی که عاشق تصویرخودشد
She doesnt like that young man.
از آن جوان خوشش نمی آید
chaperons
همراه دختران جوان رفتن
chaperons
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperones
همراه دختران جوان رفتن
chaperones
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
yuppie
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
maid
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
maids
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
cocotte
زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
chaperon
همراه دختران جوان رفتن
junker
جوان نجیب زاده المانی
macaroni
ماکارونی جوان خارج رفته
johnny
جوان ژیگولو و خوشگذران پاسبان
chaperon
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
sweetbread
تیموس حیوانات جوان دنبلان
sylphid
زن جوان وزیبا وباریک اندام
gill flirt
زن جوان سبک وهرزه دخترول
kitty
دختر جوان زن سبک و جلف
kitties
دختر جوان زن سبک و جلف
greensick
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
chaperons
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperones
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
have an old head on young shoulders
<idiom>
جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
an unlicked cub
جوان زمخت- ادم نتراشیده ونخراشیده
adonic
جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
chaperone
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
hidden momentum of population growth
به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
chaperon
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
fuzz
ریش تازه جوان کرکی شدن
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
oaks
مسابقه مادیانهای اصیل جوان در انگلستان
YWCA
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
YWCAs
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
adonis
جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
passanger
شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
interplant
کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
duenna
زن سالمندی که مراقب دختران وزنان جوان است
hope chest
جعبهای که زن جوان جهیزیه والبسه خود را در ان میگذارد
reformatory schools
کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان
governess
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governesses
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
jugend stil
[ترجمه تحت الفظی سبک جوان در هنر نوی آلمان]
finishing school
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing schools
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
sugar daddy
<idiom>
پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
probation
کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
pullets
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
pullet
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com