Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
attack on preparation
شمشیرباز اماده برای حمله
Other Matches
preparation of attack
شمشیرباز اماده حمله
attention
شمشیرباز اماده برای مبارزه
attentions
شمشیرباز اماده برای مبارزه
balestra
پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
counter riposte
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
ready reserve
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
attack on the blade
حمله شمشیرباز به تیغه
composite attack
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
time hit
ضربه شمشیرباز در ضد حمله
compound attack
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
jump
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jumps
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jumped
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
lunge
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunged
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
winterize
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
on guard
اماده توپگیری اماده برای توگیری
false attack
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
in distance
نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
station time
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
ground readiness
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
to fit with
اماده کردن برای
prompt to go
اماده برای رفتن
fit to work
اماده برای کارکردن
on offer
اماده برای فروش
ready to die
اماده برای مرگ
forthcomming
اماده برای ارائه کردن
bat
گل اماده برای کوزه گری
mission ready
هواپیمای اماده برای پرواز
to stand in the gap
برای دفاع اماده بودن
to prepare for war
برای جنگ اماده شدن
to keep ome's powder dry
برای هر رویدادی اماده بودن
he was prone to mischief
برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
covers
اماده برای برگرداندن توپ
up and running
اماده برای عملیات کامل
on guard
اماده برای دفاع باشید
batted
گل اماده برای کوزه گری
cover
اماده برای برگرداندن توپ
bats
گل اماده برای کوزه گری
coverings
اماده برای برگرداندن توپ
winterization
اماده کردن برای کار در زمستان
platform load
بار اماده برای بارریزی هوایی
cover
اماده شدن برای دریافت توپ
crammed
خودرا برای امتحان اماده کردن
coverings
اماده شدن برای دریافت توپ
covers
اماده شدن برای دریافت توپ
off the shelf
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
addresses
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addressed
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
herbescent
اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
finished product
محصولات اماده برای توزیع ومصرف
cram
خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming
خودرا برای امتحان اماده کردن
crams
خودرا برای امتحان اماده کردن
tropicalization
اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
to the manner born
فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
groom
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
grooms
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
repertoire
فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
pools
عده کارمند اماده برای انجام امری
pool
عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled
عده کارمند اماده برای انجام امری
hypnotizable
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
clutch start
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
to hang on the rear
برای حمله دنبال کردن
dispatch
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
civilian preparedness for war
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
aircraft turn around
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
vitrescent
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
sawhorse
نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
despatching
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
set up
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
lime paste
اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
it is insusceptible of change
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
back up
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
despatched
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
back-up
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
ambushed
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushes
مخفی گاه سربازان برای حمله
razzia
حمله برای غارت وبرده گیری
ambush
مخفی گاه سربازان برای حمله
turnkey
سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
hot site
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
reaction time
زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
pilot engine
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
reception station
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
to square up
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
disengages
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengaging
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengage
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
slotting
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slots
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slot
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
rig the ship
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
sedan
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedans
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
predigest
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
crammer
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
blitz
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
turnkey system
سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
break out
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
shoot the gap
حمله بین محافظان خط برای رسیدن به توپدار یا پاس دهنده
supercritical
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
scrambles
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
master clear
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
pounces
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
voyage repairs
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
Linotype
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
glided
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
velimirovic attack
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
statitizing
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
panel
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
vortex breakdown/brust
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
deep stall
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
charactristics
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
rio treaty
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysteroid
حمله تشنجی شبیه حمله
hysterogenic
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
بیک حمله دریک حمله
ramp alert
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
backsword man
شمشیرباز
fencer
شمشیرباز
foilsman
شمشیرباز فویل
assaulted
یورش شمشیرباز
foilist
شمشیرباز فویل
epeeist
شمشیرباز اپه
fencing position
گارد شمشیرباز
line of attack
سینه شمشیرباز
sabreur
شمشیرباز سابر
assault
یورش شمشیرباز
assaults
یورش شمشیرباز
off target hit
ضربه بی ارزش شمشیرباز
sword arm
دست مسلح شمشیرباز
hit not valid
ضربه بی ارزش شمشیرباز
coquille
محافظ دست شمشیرباز
fleche
نقل مکان شمشیرباز
lanista
شمشیرباز اموزگار شمشیربازی
fencing measure
فاصله معمولی دو شمشیرباز
guards
حالت دفاعی شمشیرباز
bibs
محافظ گلوی شمشیرباز
offensive movement
حرکت تهاجمی شمشیرباز
bib
محافظ گلوی شمشیرباز
guard
حالت دفاعی شمشیرباز
guarding
حالت دفاعی شمشیرباز
trompement
گریز شمشیرباز از ضربه حریف
out of distance
دور بودن شمشیرباز از حریف
warning order
دستور اماده باش اعلام اماده باش
plastron
محافظ سینه کمر و پهلوهای شمشیرباز
close in
نزدیک شدن شمشیرباز به بدن حریف
stances
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
progressive attack
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
stance
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
hit
به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hits
به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hitting
به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
laager
هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
opposition
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
front line
خط حمله خط حمله یادفاع
appel
پاکوب 2 بار پا کوبیدن شمشیرباز به نشانه متوقف کردن مبارزه
target date
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
clinch
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
alert force
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
marching
پیش روی گام به گام شمشیرباز
marches
پیش روی گام به گام شمشیرباز
marched
پیش روی گام به گام شمشیرباز
march
پیش روی گام به گام شمشیرباز
air alert warning
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
post attack
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
targeted
هدف فرود هدف شمشیرباز
target
هدف فرود هدف شمشیرباز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com