Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
sabers
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabre
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabres
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
saber
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
Other Matches
partizan
شمشیر پهن ودسته بلند
partisan
شمشیر پهن ودسته بلند
partisans
شمشیر پهن ودسته بلند
shako
کلاه بلند نظامی
covered
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
doubled
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
militarism
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
covers
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
coverings
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
judge advocate
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
manoeuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
rank and file
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminals
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
phantom order
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel
چانل نظامی مجرای نظامی
military government
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
military impedimenta
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
blade
شمشیر
bilbo
شمشیر
spit
شمشیر
spits
شمشیر
sword
شمشیر
swords
شمشیر
bolo
شمشیر
swordsman
شمشیر زن
spurtle
شمشیر
bilboa
شمشیر
blade
تیغه شمشیر
foible
تیغه شمشیر
daito
شمشیر بزرگ
With a stork of the sword.
با ضرب شمشیر
swordfishes
شمشیر ماهی.
swordfish
شمشیر ماهی.
fence
شمشیر بازی
hilts
دسته شمشیر
hilt
دسته شمشیر
foibles
تیغه شمشیر
pommel
قبه شمشیر
pommels
قبه شمشیر
handle
قبضه شمشیر
swordlike
شمشیر مانند
swordsman
شمشیر باز
swordsmanship
شمشیر بازی
fencer
شمشیر باز
foilsman
شمشیر باز
to carry sword
شمشیر جستن
fences
شمشیر بازی
steels
شمشیر پولادی
steeling
شمشیر پولادی
steeled
شمشیر پولادی
sword cut
زخم شمشیر
sword cutter
شمشیر ساز
sword dance
رقص شمشیر
sword fish
شمشیر ماهی
sword knot
شرابه شمشیر
handles
قبضه شمشیر
steel
شمشیر پولادی
gladiate
شمشیر مانند
at the point of the sword
بدم شمشیر
scabbard
غلاف شمشیر
rapiers
شمشیر دودم
swordplay
فن شمشیر بازی
sabre cut
زخم شمشیر
claymore
شمشیر دودمه
tucker
شمشیر ساز
scabbards
غلاف شمشیر
baldric
بند شمشیر
rapier
شمشیر دودم
point d'arret
نوک چنگالی شمشیر
toledo
شمشیر ابدارمصنوع تولدو
stoccata
پرتاب با ضربه شمشیر
curtal ax
شمشیر کوتاه وسنگین
curtle ax
شمشیر کوتاه وسنگین
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
in line
شمشیر در وضع حمله
scimitar
شمشیر هلالی شکل
fence
شمشیر بازی کردن
backsword
شمشیر یک لبهء برنده
action on the blade
تماس با شمشیر حریف
fences
شمشیر بازی کردن
sword play
مهارت در بکارگیری شمشیر
falchion
شمشیر کوتاه و پهن
stoccado
پرتاب با ضربه شمشیر
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
counter parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
sword dance
اجرای رقص در اطراف شمشیر
The pen is mightier than the sword.
<proverb>
قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
foin
فرو بردن شمشیر یا نیزه
weaknesses
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
foible
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
weakest
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaker
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
electric foil
شمشیر فویل با نوک برقدار
engagements
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
weak
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
engagement
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
double touch
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double hi
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
sabre cut
زخم شوشکه ضربه شمشیر
foibles
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
circular parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
martial law
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
hand salute
سلام نظامی دادن سلام نظامی
court martial
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
directors
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
bind
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
director
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
croise
عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
To behead ( decapitate ) someone .
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
line of engagement
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
fortes
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
acinaces
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
compound parry
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
forte
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
guarding
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guards
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
manipulators
گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
handles
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
change of engagement
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
binds
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
handle
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
touch
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touches
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
scimitar
شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
opposition
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
tucking
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucks
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
pommel
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
tuck
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
barong
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
ceding parry
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
pommels
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
dub
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubbed
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubs
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
curtana
شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
foiling
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
glided
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
service
نظامی
warlike
نظامی
serviced
نظامی
martin
نظامی
soldier
نظامی
martial
نظامی
military
نظامی
soldiers
نظامی
mil
نظامی
fort
دژ نظامی
military advisor
مستشار نظامی
Military operations.
عملیات نظامی
military service
خدمت نظامی
defense information
اطلاعات نظامی
khaki
لباس نظامی
detention barrack
بازداشتگاه نظامی
military area
منطقه نظامی
military assistance
کمک نظامی
civil
غیر نظامی
drilling
تمرین نظامی
civilian
غیر نظامی
military attache
وابسته نظامی
military body
هیئت نظامی
defensive architecture
معماری نظامی
civilians
غیر نظامی
militia
نیروی نظامی
soldiers
فرد نظامی
soldiers
نظامی شدن
articles of war
قانون نظامی
court martiall
شورای نظامی
attache
وابسته نظامی
court martiall
دادگاه نظامی
counter military
ضد عملیات نظامی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com