English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
system dynamics شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
Other Matches
trimmer زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
changer تغییر دهنده
modificatory تغییر دهنده
modificative تغییر دهنده
modifier تغییر دهنده
modifiers تغییر دهنده
altertive تغییر دهنده
change lever اهرم تغییر دهنده
change over contact کنتاکت تغییر دهنده
anamorphic تغییر شکل دهنده
frequency changer تغییر دهنده بسامد
transformers تغییر دهنده ترانسفورماتور
shunter تغییر مسیر دهنده
polarity changer تغییر دهنده قطبش
transformer تغییر دهنده ترانسفورماتور
proteiform زیاد تغییر شکل دهنده
frequency changer crystal بلور تغییر دهنده بسامد
landform تغییرات سطح زمین در اثرعوامل طبیعی
crystal frequency changer efficiency بازده بلور تغییر دهنده بسامد
conversion loss of frequency changer cry اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
dress left از چپ نظام یا از راست نظام
realising [British] شناخت
cognisance [British] شناخت
knowledge شناخت
incognito نا شناخت
cognition شناخت
recognition شناخت
realizing شناخت
gnosis شناخت
understanding شناخت
cognition شناخت
knowledge شناخت
recognizable شناخت پذیر
cognizance need نیاز شناخت
logical cognition شناخت منطقی
ecology بوم شناخت
acoustics صوت شناخت
telegnosis شناخت غیبی
recognizably شناخت پذیر
epistemology شناخت شناسی
psychognosis شناخت روانی
speech recogintion شناخت کلام
kinematics حرکت شناخت
enviromental biology بوم شناخت
sentience شناخت حسی
cosmology کیهان شناخت
cosmologies کیهان شناخت
electrotechnology شناخت صنعت برق
security cognizance شناخت ازنظر صلاحیت
prerecognition hypothesis فرضیه پیش شناخت
ocr شناخت کاراکتر نوری
technology حرفه شناسی شناخت دانشی
technologies حرفه شناسی شناخت دانشی
metrological شناخت علم اوزان و مقیاسات
crystallography کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
rhythm method روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
exhibitors نمایش دهنده ارائه دهنده
conglutinative التیام دهنده جوش دهنده
bailer امانت دهنده کفیل دهنده
bailor امانت دهنده کفیل دهنده
extender توسعه دهنده ادامه دهنده
catalyst تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitor نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibiter نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts تشکیلات دهنده سازمان دهنده
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changing تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
changes تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
military نظام
trend نظام
trends نظام
system نظام
systems نظام
left d. نظام به چپ
chucks سه نظام
chuck سه نظام
chucked سه نظام
race condition حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
value system نظام ارزشها
military مربوط به نظام
price system نظام قیمت
factory system نظام کارخانهای
drill chuck سه نظام مته
price system نظام قیمتی
tax system نظام مالیاتی
system dynamics پویائی نظام
barter system نظام تهاتری
banking system نظام بانکداری
systems analysis نظام شناسی
underdetermined system نظام نامعین
taylorism نظام تیلور
binary system نظام دو نمادی
capitalist system نظام کاپیتالیسم
modern system نظام نوین
mnemonic system نظام یادیار
incentive system نظام تشویقی
horseman سواره نظام
mixed system نظام مختلط
miniature system خرده نظام
boring chuck سه نظام مته
the military profession کار نظام
horse سواره نظام
biosystem نظام زیستی
biological system نظام زیستی
modern system نظام جدید
dual price system نظام دو قیمتی
dynamic system نظام پویا
regulations نظام نامه
serfdom نظام رعیتی
mechanism of the organ نظام تشکیلات
exemption معافی نظام
social system نظام اجتماعی
colonial system نظام استعماری
landlordism نظام اربابی
serfdom system نظام رعیتی
accounting system نظام حسابداری
serfdom system نظام سرفی
skirmisher پیاده نظام
jaw chuck سه نظام فک دار
code نظام نامه
serfdom نظام دهقانی
economic system نظام اقتصادی
educational system نظام اموزشی
market system نظام بازار
man power مشمولین نظام
dragoon سواره نظام
action system نظام عمل
order نظام معماری
infantry پیاده نظام
dragoons سواره نظام
socialism نظام اشتراکی
welfare system نظام رفاهی
yeomanry سواره نظام
agrarian system نظام ارضی
caste system نظام کاستی
open system نظام باز
system نظام سیستم
cutter chuck سه نظام فرز
credit system نظام اعتباری
hand operated chuck سه نظام دستی
service نظام وفیفه
serviced نظام وفیفه
systems نظام سیستم
collectivism نظام اشتراکی
chucks دستگاه نظام
double standard نظام دو معیاری
foot infantry پیاده نظام
chuck صفحه نظام
communist system نظام کمونیستی
chucked صفحه نظام
communication system نظام ارتباطی
sensorium نظام حسی
chucked دستگاه نظام
systematization نظام دهی
chucks صفحه نظام
cognitive system نظام شناختی
military service نظام وفیفه
barter system نظام پایاپای
household system نظام تولیدخانوادگی
musculature نظام عضلانی
delusional system نظام هذیانی
chuck wrench اچار سه نظام
phonology نظام صوتی
conscription نظام وفیفه
chuck دستگاه نظام
centralized system نظام متمرکز
feudalism نظام زمینداری
closed system نظام بسته
conversational system نظام محاورهای
filing system نظام بایگانی
household system نظام خانوادگی
class system نظام طبقاتی
cavalry سواره نظام
communism نظام اشتراکی
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
light infantry پیاده نظام سبک
selective service خدمت داوطلبانه نظام
wage system نظام پرداخت دستمزد
voting system نظام رای گیری
right shoulder arms فرمان ازراست نظام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com