English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (15 milliseconds)
English Persian
float شناور شدن شناور بودن
floated شناور شدن شناور بودن
floats شناور شدن شناور بودن
Search result with all words
float شناور ساختن در هوا معلق بودن
float شناور بودن
floated شناور ساختن در هوا معلق بودن
floated شناور بودن
floats شناور ساختن در هوا معلق بودن
floats شناور بودن
hover پلکیدن شناور واویزان بودن
hovered پلکیدن شناور واویزان بودن
hovers پلکیدن شناور واویزان بودن
deadman's float شناور بودن با دستهای باز
Other Matches
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
icebergs کوه یخ شناور توده یخ شناور
iceberg کوه یخ شناور توده یخ شناور
gulls هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
floating شناور
above water <adj.> شناور
nectonic شناور
pontoons پل شناور
drift ice یخ شناور
vessels شناور
pack ice یخ شناور
floated شناور
pontoon پل شناور
ballcock شناور
ballcocks شناور
float bridge پل شناور
buoyant شناور
floating fundation پی شناور
afloat شناور
bouyant foundation پی شناور
free swimming شناور
flying bridge پل شناور
floaty شناور
vessel شناور
float شناور
floats شناور
floating bridge پل شناور
on the float شناور
levitative شناور در هوا
bouyant foundation پایه شناور
pontoons اسکله شناور
floated شناور شدن
life bouy رهنمای شناور
pontoons طراده شناور
wafting شناور ساختن
float شناور شدن
wafts شناور ساختن
barge تراده شناور
vessels یگان شناور
vessel یگان شناور
phytoplankton گیاهان شناور
plunge valve سوپاپ شناور
plunger piston پیستون شناور
barged تراده شناور
barges تراده شناور
icebergs توده یخ شناور
bouyancy pump پمپ شناور
nekton جانور شناور
antisurface ضد ناوهای شناور
adrift شناور مهارشده
bays پل رابط در پل شناور
natatores مرغان شناور
baying پل رابط در پل شناور
bayed پل رابط در پل شناور
bay پل رابط در پل شناور
iceberg توده یخ شناور
pontoon bridge پل شناور قایقی
wafted شناور ساختن
oil slick نفت شناور
buoy راهنمای شناور در اب
buoyed رهنمای شناور
buoyed جسم شناور
buoyed شناور ساختن
buoyed راهنمای شناور در اب
buoying رهنمای شناور
buoying جسم شناور
buoying شناور ساختن
buoying راهنمای شناور در اب
buoys رهنمای شناور
buoys جسم شناور
buoys شناور ساختن
buoys راهنمای شناور در اب
floats شناور شدن
buoy شناور ساختن
buoy جسم شناور
floating point ممیز شناور
floating point با ممیز شناور
floating mine مین شناور
floating gyro ژایرو شناور
floating grid شبکه شناور
floating dock حوض شناور
floe تخته یخ شناور
plunger پیستون شناور
plungers پیستون شناور
lifebuoy گوی شناور
lifebuoys گوی شناور
immersion heater اب گرم کن شناور
immersion heaters اب گرم کن شناور
floating charactep دخشه شناور
buoy رهنمای شناور
floating audress نشانی شناور
carburetor float شناور کاربراتور
boom دستگاه شناور
boomed دستگاه شناور
pontoon طراده شناور
booming دستگاه شناور
booms دستگاه شناور
dipping varnish لاک شناور
dipping enamel لعاب شناور
floating aquatics ابزیان شناور
fluxed electrode الکترود شناور
pontoon اسکله شناور
dipped electrode الکترود شناور
float guage اشل شناور
waft شناور ساختن
drifting mine مین شناور
float into position شناور شدن
submergible pump پمپ شناور
submersible pump پمپ شناور
oil slicks نفت شناور
floater جسم شناور
float well چاه شناور
float valve دریچه شناور
swim شناور شدن
swims شناور شدن
ice field یخزار یخ شناور
float test ازمون شناور
zooplankton جانوران شناور
immersion thermometer دماسنج شناور
floating point arithmetic حساب ممیز شناور
buoyant mine case جعبه مین شناور
floating point rutine روال ممیز شناور
popper طعمه شناور ماهیگیری
floating point constant ثابت ممیز شناور
rafts دسته الوار شناور بر اب
floating rate of exchange نرخ شناور ارز
floating point operation عملکردبا ممیز شناور
plunge battery باتری با الکترد شناور
floating point number عدد با ممیز شناور
floating point operation عملیات ممیز شناور
poppers طعمه شناور ماهیگیری
bottom mine مین شناور عمقی
watching mine مین شناور در سطح اب
natant شناور یامتحرک دراب
drift fishing ماهیگیری از قایق شناور
light buoy راهنمای شناور چراغدار
floating base پایگاه شناور دریایی
wrecks شناور غرق شده
wrecking شناور غرق شده
wreck شناور غرق شده
plungers شناور کاربوراتور غوطه ور
plunger شناور کاربوراتور غوطه ور
consolidated pack ice مجموعه یخهای شناور
floating drydock حوضچه شناور خشک
floating exchange rate نرخ شناور ارز
floating point representation نمایش با ممیز شناور
back float شناور شدن روی اب
raft دسته الوار شناور بر اب
snagline mine مین با شاخک شناور
short scope buoy بویه شناور قائم
floats روی اب نگهداشتن شناور
float روی اب نگهداشتن شناور
floated روی اب نگهداشتن شناور
popping plug طعمه ماهیگیری شناور
floating point ممیز شناور [ریاضی]
power driven vessel یگان شناور موتوری
submersible غوطه ور شناور زیرابی
floating point number اعداد ممیز شناور [ریاضی]
floating island جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
chess سطح شیب دار پل شناور
immerses غوطه ور کردن شناور نمودن
float شناور ساختن روی اب ایستادن
floated شناور ساختن روی اب ایستادن
lily pad برگ شناور زنبق ابی
immersed غوطه ور کردن شناور نمودن
buoyage تنطیم محل راهنماهای شناور
immersing غوطه ور کردن شناور نمودن
bouquet mine نوعی مین شناور خوشهای
center of buoyancy مرکزتعادل اتصال وسایل شناور
immerse غوطه ور کردن شناور نمودن
drifted جسم شناور برف باداورده
drifting جسم شناور برف باداورده
drift جسم شناور برف باداورده
wreck vessel شناور کشتی غرق شده
floats شناور ساختن روی اب ایستادن
floating point notation نشان گذاری با ممیز شناور
release sinker رها کننده مین شناور
floating dock حوضچه شناور تعمیر کشتی
wafter چیز شناور بر روی هوایا اب
drifts جسم شناور برف باداورده
floats جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
float جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
jelly fish float شناور شدن در اب با دست وپای دراز
zooplankton جانور ریز شناور برسطح دریا
floated جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
spur shore دفرای شناور الواراتصال ناو به اسکله
gate vessel شناور درب حوض تعمیرات ناو
phytoplankton زندگی گیاهان شناور بر سطح دریا
bays قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
wafting روی هوایا اب شناور ساختن وزش نسیم
wafted روی هوایا اب شناور ساختن وزش نسیم
bayed قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
bay قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
rod float تعیین سرعت اب در کانال به طریقه جسم شناور
saw yer درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
baying قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
plankter موجودات ریز و شناور ازادبر سطح دریا
wafts روی هوایا اب شناور ساختن وزش نسیم
waft روی هوایا اب شناور ساختن وزش نسیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com