Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 196 (9 milliseconds)
English	Persian
dan layers	شناوه بویه گذار
Other Matches
dan layers	شناوه مخصوص کاشتن بویه راهنما
buoy tender	ناو بویه گذار
buoy tender	کشتی بویه گذار
dan runner	کشتی بویه گذار
danbuoy	بویه علامت گذاری بویه راهنما
ships	شناوه
ship	شناوه
basin	شناوه تر
basins	شناوه تر
light vessel	شناوه چراغدار
live vessel	شناوه با خدمه
oil flat	شناوه نفت کش
scrapped vessel	شناوه اوراقی
liferaft	شناوه نجات
craft	شناوه کوچک
crafts	شناوه کوچک
sailer	شناوه بادبانی
overtaking vessel	شناوه سبقت گیرنده
dumb vessel	شناوه بدون خدمه
buoy	بویه
buoyed	بویه
buoying	بویه
olfactie	بویه
buoys	بویه
position buoy	بویه موقعیت
round turn and two half hitches	گره بویه
quarantine buoy	بویه قرنطینه
landfall	بویه خارجی
landfalls	بویه خارجی
port hand buoy	بویه سمت چپ
spar buoy	بویه میلهای
reflector buoy	بویه بازتابنده
reflector buoy	بویه بازتاب
telegraph cable buoy	بویه کابل
life buoy	بویه نجات
mooring buoy	بویه لنگر
can buoy	بویه استوانهای
dan buoy	بویه نشانه
danger buoy	بویه خطر
buoys	بویه دریایی
buoying	بویه دریایی
buoyed	بویه دریایی
buoy	بویه دریایی
buoy shackle	بخوی بویه
anchor buoy	بویه لنگر
breeches buoy	بویه نجات
bouy jumper	بویه گیر
mooring buoy	بویه مهار
nun buoy	بویه مخروطی
anchorage buoy	بویه لنگرگاه
picking up rope	سیم بویه گیر
buoy pendant	زنجیر مهار بویه
short scope buoy	بویه پایه کوتاه
mid channel buoy	بویه میان گذرگاه
spar buoy	بویه تیر مانند
sea buoy	بویه طرف دریا
starboard hand buoy	بویه سمت راست
short scope buoy	بویه شناور قائم
wreck buoy	بویه کشتی غرق شده
middle ground buoy	بویه زمین میان گذرگاه
sonobuoy	بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
position buoy	بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
radio sonobuoy	بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
transitions	گذار
over	گذار
over-	گذار
transition	گذار
control buoy	بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
marker pen	علامت گذار
trend-setters	بدعت گذار
lowpass	پایین گذار
grader	نمره گذار
graduator	درجه گذار
grounder	کار گذار
grounder	پایه گذار
instaurator	بنیاد گذار
insurant	بیمه گذار
legator	میراث گذار
legiskative	قانون گذار
legislatress	قانون گذار زن
legislatrix	قانون گذار زن
lienee	وثیقه گذار
trend-setter	بدعت گذار
mark sense	نشان گذار
pawnor	رهن گذار
spotter	خال گذار
pledgor	رهن گذار
pledgor	وثیقه گذار
space bar	فاصله گذار
shelver	در تاقچه گذار
shelver	در قفسه گذار
pracitcable	گذار کردنی
pricer	قیمت گذار
oviparous	تخم گذار
outdoor recreation	گشت و گذار
tapper	توپی گذار
impressionistic	برداشت گذار
zoogenic	بچه گذار
nomographer	قانون گذار
transition state	حالت گذار
mortgagor	رهن گذار
transition period	دوره گذار
transit time	زمان گذار
tracklayer	ریل گذار
tracked layer	ریل گذار
prizer	قیمت گذار
marker	نشان گذار
foundering	بنیان گذار
founders	بنیان گذار
swindlers	کلاه گذار
auctioneer	حراج گذار
auctioneers	حراج گذار
contributory	خراج گذار
innovator	بدعت گذار
innovators	بدعت گذار
heretic	بدعت گذار
heretics	بدعت گذار
legislator	قانون گذار
legislators	قانون گذار
bypass	کنار گذار
bypassed	کنار گذار
bypasses	کنار گذار
bypassing	کنار گذار
foundered	بنیان گذار
founder	بنیان گذار
markers	نشان گذار
handler	دسته گذار
handlers	دسته گذار
racer	مسابقه گذار
racers	مسابقه گذار
insured	بیمه گذار
valuer	قیمت گذار
investor	سرمایه گذار
investors	سرمایه گذار
valuers	قیمت گذار
blazer	علامت گذار
blazers	علامت گذار
swindler	کلاه گذار
legislative	قانون گذار
depositor	امانت گذار
deepositor	ودیعه گذار
coder	رمز گذار
crossing site	محل گذار
demographic transition	گذار جمعیت
differentiator	فرق گذار
discriminator	فرق گذار
dotter	نقطه گذار
punctuator	نقطه گذار
encoder	رمز گذار
bailor	امانت گذار
accomodating	منت گذار
assessor	خراج گذار
bailer	امانت گذار
salvers	مرهم گذار
salver	مرهم گذار
free capital	سرمایه گذار پولی
uniparous	هر باریک تخم گذار
position control	پیچ مرکز گذار
minelayer	کشتی مین گذار
truster	ودیعه گذار اعتباردهنده
depositor	ودیعه گذار مودع
testator	شاهد میراث گذار
subcaliber	تفنگ اثر گذار
spacebar	کلید فاصله گذار
dot generator	مولد خال گذار
net laying ship	کشتی تور گذار
burst gate	لامپ پیام گذار
money lender	پول به بهره گذار
miscreant	بدعت گذار خبیث
minelayer	ناو مین گذار
mine layer	کشتی مین گذار
You are not pulling my leg , are you ?	نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
truster	باور کننده امانت گذار
pathfinders	هواپیمای علامت گذار مسیر
pathfinder	هواپیمای علامت گذار مسیر
parentheses free nataton	نشان گذار بدون پرانتز
spademan	نفر خرج گذار توپ
to mince matters	از گفتن راستی فرو گذار کردن
godmother	نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers	نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
range ladder	تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
encipher	تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
encrypt	تبدیل متن به حالت امن با استفاده از سیستم رمز گذار
nomothetes	کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
loader	خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
sentinel	1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels	1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
datum dan buoy	علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
winters	قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winter	قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
financier	سرمایه دار سرمایه گذار
depositor	صاحب سپرده سپرده گذار
crossing area	منطقه گذار منطقه پایاب
financiers	سرمایه دار سرمایه گذار
zoogenous	بچه زا بچه گذار

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com