Dictiornary-Farsi | شنیده نشده غیر مسموع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
inaudible	شنیده نشده غیر مسموع


Other Matches

admissible	مسموع
admissible case	دعوی مسموع
reportedly	به قرار مسموع
audible	رسا مسموع
audile	مربوط به حس شنوایی مسموع
qui aprobat non reprobat	نکول بعد از قبول مسموع نیست
to meet the ear	شنیده شدن
phonendoscope	شنیده میشوند
As soon as a shot was heard …	تا صدای تیر شنیده شد …
ear witness	گواه بگوش شنیده شاهدسمعی
i have heard it of old	از قبل این سخن را شنیده ام
unpremediated	پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
They have had words ,I hear .	شنیده ام حرفشان شده ( بحث ؟ جدل لفظی )
chug	صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugs	صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugging	صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugged	صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
annunciator	ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود
twangs	صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twanging	صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twang	صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twanged	صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
unpicked	نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unbroke	رام نشده سوقان گیری نشده
unborn	هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
uncommitted	غیر متعهد نشده تعهد نشده
undisciplined	تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unbaoked	سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unobligated	اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unresolved	تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unsought	جستجو نشده کشف نشده
unset	جایگزین نشده جاانداخته نشده
unredeemed	جبران نشده سبک نشده
unsifted	الک نشده رسیدگی نشده
inconsummate	تکمیل نشده انجام نشده
irredenta	انجام نشده جبران نشده
untried	امتحان نشده محاکمه نشده
undirected	رهبری نشده راهنمایی نشده
uncharged	محسوب نشده رسمامتهم نشده
unasked	خواسته نشده پرسیده نشده
unintended saving	پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete	انجام نشده پر نشده
unintended investment	سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush	اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
Brontide	نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
unbowed	خم نشده
uncharged	پر نشده
uncontrolled	مهار نشده
uncut	بریده نشده
uncut	قطع نشده
unabridged	تلخیص نشده
haggard	رام نشده
unabridged	کوتاه نشده
undisturbed	مختل نشده
unworn	استعمال نشده
uncommitted	تقبل نشده
unchanged	عوض نشده
unfulfilled	انجام نشده
unfulfilled	اجرا نشده
uncontrolled	کنترل نشده
wound less	زخمی نشده
unquestioned	بررسی نشده
unquestioned	بحث نشده
unreconstructed	بازسازی نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.	تا دیر نشده
savages	رام نشده
savaged	رام نشده
savage	رام نشده
unquestioned	استنتاق نشده
unattached	توفیق نشده
unattached	اعزام نشده
unalloyed	الیاژ نشده
unbidden	دعوت نشده
unpaid	پرداخت نشده
unconnected	وصل نشده
unguarded	حراست نشده
unearned	کسب نشده
uninvited	دعوت نشده
unguarded	حساب نشده
unpublished	چاپ نشده
unpublished	نشر نشده
unadulterated	مخلوط نشده
uncut	از هم جدا نشده
roughdry	اطو نشده
undirected	هدایت نشده
intemerate	بی ناموس نشده
innascible	زایده نشده
inextinct	نیست نشده
inedited	چاپ نشده
inedited	منتشر نشده
increate	افریده نشده
unexploded	منفجر نشده
in sheets	صحافی نشده
in quires	صحافی نشده
imperforate	منگنه نشده
unleached	سفید نشده
undefined	تعریف نشده
tenantless	اشغال نشده
the date was not specified	نشده بود
unaccommodated	فراهم نشده
unaccomplished	انجام نشده
unbacked	رام نشده
unbowed	سر کوب نشده
non switched line	خط گزینه نشده
uncircumcised	ختنه نشده
uncleared	ترخیص نشده
uncoditioned	قطعی نشده
uncoditioned	شرط نشده
undeeded	در سندقید نشده
unlicked	لیسیده نشده
unsought	کاوش نشده
unsocialized	اجتماعی نشده
unstudied	مطالعه نشده
unseen	مکشوف نشده
unseen	مشاهده نشده
sightless	دیده نشده
unthickened	تغلیظ نشده
unwashed	شسته نشده
unsung	سروده نشده
unsung	ستایش نشده
unsung	خوانده نشده
unworn	کهنه نشده
unabated	کاسته نشده
unasked	سوال نشده
undisiplined	تربیت نشده
unspotted	ننگین نشده
custom uncleared	ترخیص نشده
unnormalized	هنجار نشده
unpolished	پرداخت نشده
unpremediated	تصور نشده
unsaturate	اشباع نشده
unsaturated	اشباع نشده
unsaved	پس انداز نشده
autochthonous	جابجا نشده
unset	ثابت نشده
unshod	نعل نشده
unsight	دیده نشده
unclaimed	مطالبه نشده
non-registered [not registered] <adj.>	ثبت نشده
unchecked <adj.>	بازرسی نشده
unchecked <adj.>	ارزیابی نشده
unevaluated <adj.>	ارزیابی نشده
unexamined <adj.>	ارزیابی نشده
uninspected <adj.>	ارزیابی نشده
untested <adj.>	ارزیابی نشده
unaudited <adj.>	ممیزی نشده
unevaluated <adj.>	ممیزی نشده
unexamined <adj.>	ممیزی نشده
uninspected <adj.>	ممیزی نشده
untested <adj.>	ممیزی نشده
unaudited <adj.>	ارزیابی نشده
untested <adj.>	امتحان نشده
unevaluated <adj.>	بازرسی نشده
virgins	استفاده نشده
unexamined <adj.>	بازرسی نشده
virgin	استفاده نشده
uninspected <adj.>	بازرسی نشده
unread	خوانده نشده
untested <adj.>	بازرسی نشده
unaudited <adj.>	امتحان نشده
unchecked <adj.>	امتحان نشده
unevaluated <adj.>	امتحان نشده
unexamined <adj.>	امتحان نشده
unchecked <adj.>	ممیزی نشده
uninspected <adj.>	امتحان نشده
inexact	درست نشده
unverified <adj.>	بررسی نشده
unverified <adj.>	تست نشده
unverified <adj.>	بازرسی نشده
unverified <adj.>	امتحان نشده
unverified <adj.>	ارزیابی نشده
unverified <adj.>	ممیزی نشده
unverified <adj.>	تایید نشده
undetected	کشف نشده
unissued <adj.>	توزیع نشده
inviolate	نقض نشده
unissued <adj.>	منتشر نشده
unverified <adj.>	آزمایش نشده
unverified <adj.>	کنترل نشده
savaging	رام نشده
unaudited <adj.>	بازرسی نشده
unbroken	رام نشده
unaudited <adj.>	کنترل نشده
unchecked <adj.>	کنترل نشده
unbleached <adj.>	سفیدگری نشده
unevaluated <adj.>	کنترل نشده
unexamined <adj.>	کنترل نشده
uninspected <adj.>	کنترل نشده
untested <adj.>	کنترل نشده
unaudited <adj.>	تایید نشده
outstanding	واریز نشده
unchecked <adj.>	تایید نشده
unevaluated <adj.>	تایید نشده
outstanding	وصول نشده
outstanding	تصفیه نشده
unexamined <adj.>	تایید نشده
open	واریز نشده
outstandingly	واریز نشده
unaudited <adj.>	آزمایش نشده
unsettled	تصفیه نشده