English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
Ho Chi Minh City شهر هوشی مین مرکز ویتنام جنوبی
Other Matches
Vietnam کشور ویتنام
vietnamese اهل ویتنام
southern light سپیده جنوبی فجر جنوبی
aurora australis فجر جنوبی سپیده جنوبی
alpha librae زبانی جنوبی کفه جنوبی
southern dawn سپیده جنوبی فجر جنوبی
south american revolution انقلاب امریکای جنوبی نهضت سیاسی امریکای جنوبی در اوائل قرن 91 که به جنگ بین استقلال طلبان ان خطه با استعمارگران اسپانیایی و بالاخره استقلال این مستعمرات منجر شد
noetic هوشی
intelligential هوشی
intellective هوشی
unintelligence بی هوشی
retardation کم هوشی
acumen تیز هوشی
anesthesiology مبحث بی هوشی
mental مغزی هوشی
anesthesiology علم بی هوشی
acuity تیز هوشی
otis self administring test of خودازمای هوشی اوتیس
memortial وابسته به حافظه هوشی
anesthetic داروی بی هوشی بی هوش کننده
stanford binet intelligence scale مقیاس هوشی استانفورد-بینه
medical assemblage مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
wechsler adult intelligence scale مقیاس هوشی وکسلر برای بزرگسالان
leiter adult intelligence scale مقیاس هوشی لایتر برای بزرگسالان
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
provision center مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
wppsi مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش اموزشگاهی ودبستانی
wetware مغزانسان , هوشی که نرم افزاری می نویسد که با سخت افزار استفاده شود
center mark علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
south جنوبی
southern جنوبی
austral جنوبی
southerners جنوبی
southerly جنوبی
southerner جنوبی
kiffa australis کفه جنوبی
crucis صلیب جنوبی
piscis australis حوت جنوبی
kiffa australis زبان جنوبی
zubenelgenubi زبانی جنوبی
corona australia اکلیل جنوبی
coronae australis اکلیل جنوبی
aurora australis شفق جنوبی
corona australis اکلیل جنوبی
crux صلیب جنوبی
South Africa آفریقای جنوبی
southern light شفق جنوبی
southern dawn شفق جنوبی
piscis australis ماهی جنوبی
southern lights شفق جنوبی
triangulum australe مثلث جنوبی
souther باد جنوبی
this line lies north جنوبی است
Antarctic قطب جنوبی
southern cross صلیب جنوبی
southern crown اکلیل جنوبی
alpha piscis australis الفا- حوت جنوبی
grison یکجوربوزینه درامریکای جنوبی
farkleberry تمشک امریکای جنوبی
famolhout الفا- حوت جنوبی
peso مسکوک امریکای جنوبی
coypu سگ ابی امریکای جنوبی
poncho کلیجه امریکای جنوبی
ponchos کلیجه امریکای جنوبی
macaw طوطی دم بلندامریکای جنوبی
grison یکجورموش خرمادرامریکای جنوبی
pawpaw درخت نخل امریکای جنوبی
Bushmen خانه بدوش درافریقای جنوبی
margay گربه پلنگی امریکای جنوبی
Bushman خانه بدوش درافریقای جنوبی
pawpaws درخت نخل امریکای جنوبی
pampean وابسته به جلگههای پهناورامریکای جنوبی
nutria پوست سگ ابی امریکایی جنوبی
soiuthern cross چهارستاره درخشان نیمکره جنوبی
sapajou یکجوربوزینه کوچک درامریکای جنوبی
amazon رود امازون درامریکای جنوبی
austral تحت تاثیر باد جنوبی
epistle side [محراب در گوشه جنوبی کلیسا]
llamas شتر بی کوهان امریکای جنوبی
llama شتر بی کوهان امریکای جنوبی
inyala یکجور بز کوهی در افریقای جنوبی
guanaco شتر بی کوهان امریکای جنوبی
lamas شتر بی کوهان امریکای جنوبی
kaf عضویکی ازنژادهای bantuدرافریقای جنوبی
lama شتر بی کوهان امریکای جنوبی
zubenelgenubi کفه جنوبی الفا- میزان
glass snake نوعی سوسمارمخصوص امریکای جنوبی
ixia یکجور سوسن یا سنبل درافریقای جنوبی
hyena dog یکجور کفتار سگ مانند در افریقای جنوبی
africander اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
kraals دهکده بومیان افریقای جنوبی کلبه
peloponnesian وابسته به شبه جزیره جنوبی یونان
kraal دهکده بومیان افریقای جنوبی کلبه
anaconda نوعی مار یاافعی امریکای جنوبی
harpy eagle دال بزرگ ونیرومند درامریکای جنوبی
marimba سنتور چوبی افریقای جنوبی ومرکزی
gemsbuck بز یااهوی کوهی بزرگ افریقای جنوبی
to inspan oxen این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
grysbok بزکوهی کوچک وخاکستری رنگ درافریقای جنوبی
kar فلات خشک در افریقای جنوبی که خاک ان رس است
Latvia جمهوری لتونی در کرانهی جنوبی دریای بالتیک
gemsbok بزیا اهوی کوهی بزرگ افریقای جنوبی
panama hats کلاهی است ازبرگهای بوریایکجورنخل درامریکای جنوبی میبافند
grivet نوعی میمون خاکستری مایل به ابی افریقای جنوبی
panama hat کلاهی است ازبرگهای بوریایکجورنخل درامریکای جنوبی میبافند
pampa جلگه پهناورسبزو بی درخت درجنوب رود درامریکای جنوبی
kaffir کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
kafir کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
west lndies جزایر هند غربی واقع بین اتازونی و امریکای جنوبی
rhatany ریشه یکجور گیاه در امریکای جنوبی که در ساختن داروهای ... بکار میبرند
apartheid نفاق و جدایی بین سیاه پوستان و سفید پوستان افریقای جنوبی
neotropical متعلق به امریکای جنوبی ونواحی گرمسیری امریکای شمالی
papaw درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
pampas دشت علفزار امریکای جنوبی دشت
omphalos مرکز
stationed مرکز
hearts مرکز
stations مرکز
center مرکز
meddle مرکز
meddled مرکز
meddles مرکز
middle مرکز
middles مرکز
station مرکز
centered مرکز
intermediate exchange مرکز
isocentre هم مرکز
centred مرکز
centre مرکز
centre forward مرکز
centers مرکز
heart مرکز
acentric بی مرکز
concentric هم مرکز
center line خط مرکز
burst center مرکز گلوله
center of gravity مرکز ثقل
center of distribution مرکز پخش
center gage مرکز سنج
burst center مرکز ترکش
symmerty center مرکز تقارن
center punch مرکز سوراخ
center of pressure مرکز فشار
outskirt دور از مرکز
center of dispersion مرکز پراکندگی
center of mass مرکز جرم
off center خارج از مرکز
center mark مرکز سوراخ
center of mass مرکز هدف
center of lift مرکز برا
center drill مته مرکز
center of resistance مرکز مقاومت
operation center مرکز عملیات
center of symmerty مرکز تقارن
caoxial cable سیم هم مرکز
mid channel مرکز کانال
inversion center مرکز وارونگی
cost center مرکز هزینه زا
contrifuge گریز از مرکز
concentrically باداشتن یک مرکز
concentric cable کابل هم مرکز
computing center مرکز محاسبات
computer center مرکز کامپیوتر
communication center مرکز مخابرات
coaxial cable سیم هم مرکز
coaxial cable کابل هم مرکز
civic centre مرکز شهر
chiral center مرکز کایرال
county seat مرکز بخشداری
cryptocenter مرکز رمز
fluid centre مرکز سیال
feeding center مرکز تغذیه
head quarters مرکز فرماندهی
epicenter مرکز زلزله
education center مرکز اموزش
induction station مرکز پذیرش
documentation center مرکز اسناد
information center مرکز اطلاعات
diffracting center مرکز پراشنده
intermediate office مرکز میانی
data center مرکز داده
data center مرکز داده ها
kuk kiwo مرکز تکواندو
height of centers ارتفاع مرکز
centre of pressure مرکز فشار
local center مرکز محلی
centre of crest circle مرکز خمیدگی
centre of activities مرکز عملیات
message center مرکز پیام
central tendency تمایل به مرکز
central office مرکز تلفن
nerve center مرکز عصبی
central control panel مرکز کنترل
central city مرکز شهر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com