English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (2 milliseconds)
English Persian
voluptuousness شهوت رانی
salaciousness شهوت رانی
salacity شهوت رانی
Search result with all words
libidinously از روی شهوت رانی
salaciously از روی شهوت رانی
sapphic vice شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
to gratify ones passions شهوت رانی کردن
to pander any one's lust وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
Other Matches
dump شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
voluptuous شهوت پرست شهوت انگیز
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
concupiscence شهوت
carnality شهوت
passion شهوت
desire شهوت
desires شهوت
desiring شهوت
ruts شهوت
eros شهوت
rut شهوت
appetite شهوت
appetites شهوت
lust شهوت
conoupiscence شهوت
eroticism شهوت گرایی
graphomania شهوت نوشتن
organ eroticism شهوت اندامی
orality شهوت دهانی
oral eroticism شهوت دهانی
lustfully از روی شهوت
juicy <adj.> شهوت انگیز
red-hot <adj.> شهوت انگیز
voluptuate شهوت انگیزکردن
urolagnia شهوت ادراری
erotism شهوت گرایی
liking شهوت ومیل
satyriasis شهوت پرستی
sexiness شهوت انگیزی
genital eroticism شهوت تناسلی
urethral erotism شهوت میزراهی
anaphrodisiac کاهنده شهوت
anaphrodisia کاهش شهوت
anality شهوت مقعدی
anal erotism شهوت مقعدی
anal eroticism شهوت مقعدی
alloerotism شهوت دگرگرا
alloeroticism شهوت دگرگرا
salacious شهوت پرست
sensuality شهوت پرستی
lewdness شهوت پرستی
obscene شهوت انگیز
tasty <adj.> شهوت انگیز
lascivious شهوت انگیز
lecherous شهوت پرست
flesh جسم شهوت
burns دراتش شهوت سوختن
ruts مست شهوت شدن
burn دراتش شهوت سوختن
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. شهوت کلام دارد
lustiest قوی شهوت انگیز
luscious دلپذیر شهوت انگیز
passionately بطور شهوت امیز
to provoke passion شهوت انگیز بودن
lusty قوی شهوت انگیز
voluptuously از روی شهوت پرستی
rut مست شهوت شدن
voluptuously بطور شهوت انگیز
lasciviously از روی شهوت پرستی
oestrum شهوت ومستی جانوران
impassion برسر شهوت اوردن
voyeurism اطفاء شهوت با نگاه
libidinous وابسته به شهوت جنسی
pornography نوشته شهوت انگیز
lustier قوی شهوت انگیز
libidos شهوت جنسی هوس
Lust for power and riches. شهوت قدرت وثروت
libido شهوت جنسی هوس
libidinal وابسته به شهوت جنسی
to g. with passion دراتش شهوت یاعشق سوختن
lesbian وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
lewd ناشی از هرزگی شهوت پرست
bawdry شهوت پرستی [غیر مصطلح]
lust حرص واز شهوت داشتن
satyriasis نعوظ یا شدت حس شهوت درمرد
lesbians وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
voyeurs اطفا کننده شهوت بانگاه
voyeur اطفا کننده شهوت بانگاه
venery شهوت پرستی خوشگذرانی جنسی
She is blinded by passion . شهوت او را کور کرده است
lesbianism دفع شهوت زنی با زن دیگر
ranee رانی
femoral رانی
rani رانی
crural رانی
pornographic وابسته به عکس یانوشته شهوت انگیز
he has a rage for money برای گرد کردن پول شهوت
sexier دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
She is passionately fond of tennis . شهوت تنیس باز ی کردن دارد
pornographer نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
sexy دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
sexiest دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
inguinal کشاله رانی
oarsmanship کرجی رانی
wheelchair ویلچر رانی
oratorship سخن رانی
extrusion روزن رانی
wheelchairs ویلچر رانی
repression واپس رانی
motoring اتومبیل رانی
d. of a speech سخن رانی
ejection بیرون رانی
voluptuously باشهوت رانی
yachting قایق رانی
canoes قایق رانی
canoe قایق رانی
peeper اطفا کننده شهوت بانگاه [اصطلاح روزمره]
peeping Tom اطفا کننده شهوت بانگاه [اصطلاح روزمره]
boat قایق رانی کردن
to go on the stump سخن رانی کردن
to give a lecture سخن رانی کردن
shipping company شرکت کشتی رانی
shippable قابل کشتی رانی
seaworthy قابل کشتی رانی
drive way مسیر اتومبیل رانی
ease all درکرجی رانی ایست
sailing orders دستور کشتی رانی
regattas مسابقه کرجی رانی
platform سخن رانی کردن
innavigable غیرقابل کشتی رانی
boats قایق رانی کردن
lectureships سمت سخن رانی
aerostation کشتی رانی هوایی
auto drome پیست اتومبیل رانی
sprinting مسابقه اتومبیل رانی
auto racing مسابقه اتومبیل رانی
platforms سخن رانی کردن
cabotage کشتی رانی ساحلی
regatta مسابقه کرجی رانی
harness racing ارابه رانی تک اسبه
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
lectureship سمت سخن رانی
harness race مسابقه ارابه رانی
funeral oration سخن رانی برسرجنازه
magnetic potential نیروی مغناطیس رانی
ox goad نیزه گاو رانی
pawn push پیاده رانی شطرنج
pawn roller پیاده رانی شطرنج
nautically از لحاظ کشتی رانی
loxodromics کشتی رانی در خط مایل
extrudate محصول روزن رانی
pultrusion process فرایند کشش رانی
lift سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
ride [American E] سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
Carpool هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
matinee مسابقه ارابه رانی در روز
matinees مسابقه ارابه رانی در روز
car passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
matinTes مسابقه ارابه رانی در روز
motor vehicle passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
contact electromotive force نیروی برق رانی مجاورتی
trialling مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
active emf نیروی برق رانی موثر
car passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
oceanshipping روشهای کشتی رانی دراقیانوس
harness horse اسب مخصوص ارابه رانی
red flag پرچم قرمز اتومبیل رانی
drag racing مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
moto بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
coasting کشتی رانی در طول ساحل
loxodromic وابسته به کشتی رانی در خط مایل
row a race مسابقه کرجی رانی دادن
effective electromotive force نیروی برق رانی موثر
portolano راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
eloge سخن رانی بافتخارکسیکه درگذشته است
under- در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
under در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
to row a race در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
kite track مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
circumnavigate دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
starter motor راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starting motor راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starter راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
poeeping tom ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
circumnavigation کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
icekhana اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
off road racing مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
speedway مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
circumavigator کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
tirm oval پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
lap money جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
tracks پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
off roader شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
hobbles وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
moto cross مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
pit منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com