Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
graphomania
شهوت نوشتن
Other Matches
voluptuous
شهوت پرست شهوت انگیز
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
encipher
برمز نوشتن رمز نوشتن
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
conoupiscence
شهوت
concupiscence
شهوت
lust
شهوت
carnality
شهوت
eros
شهوت
appetite
شهوت
ruts
شهوت
rut
شهوت
passion
شهوت
desire
شهوت
desires
شهوت
desiring
شهوت
appetites
شهوت
lustfully
از روی شهوت
lascivious
شهوت انگیز
obscene
شهوت انگیز
anaphrodisiac
کاهنده شهوت
anaphrodisia
کاهش شهوت
organ eroticism
شهوت اندامی
anal erotism
شهوت مقعدی
alloerotism
شهوت دگرگرا
alloeroticism
شهوت دگرگرا
salacious
شهوت پرست
salacity
شهوت رانی
liking
شهوت ومیل
voluptuate
شهوت انگیزکردن
sexiness
شهوت انگیزی
lecherous
شهوت پرست
satyriasis
شهوت پرستی
genital eroticism
شهوت تناسلی
erotism
شهوت گرایی
oral eroticism
شهوت دهانی
orality
شهوت دهانی
salaciousness
شهوت رانی
urethral erotism
شهوت میزراهی
urolagnia
شهوت ادراری
anality
شهوت مقعدی
juicy
<adj.>
شهوت انگیز
anal eroticism
شهوت مقعدی
sensuality
شهوت پرستی
lewdness
شهوت پرستی
tasty
<adj.>
شهوت انگیز
eroticism
شهوت گرایی
flesh
جسم شهوت
red-hot
<adj.>
شهوت انگیز
voluptuousness
شهوت رانی
to provoke passion
شهوت انگیز بودن
burn
دراتش شهوت سوختن
oestrum
شهوت ومستی جانوران
libidos
شهوت جنسی هوس
libido
شهوت جنسی هوس
burns
دراتش شهوت سوختن
pornography
نوشته شهوت انگیز
impassion
برسر شهوت اوردن
voyeurism
اطفاء شهوت با نگاه
salaciously
از روی شهوت رانی
libidinous
وابسته به شهوت جنسی
libidinously
از روی شهوت رانی
lasciviously
از روی شهوت پرستی
libidinal
وابسته به شهوت جنسی
passionately
بطور شهوت امیز
to gratify ones passions
شهوت رانی کردن
lusty
قوی شهوت انگیز
Lust for power and riches.
شهوت قدرت وثروت
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
شهوت کلام دارد
luscious
دلپذیر شهوت انگیز
lustier
قوی شهوت انگیز
voluptuously
بطور شهوت انگیز
voluptuously
از روی شهوت پرستی
rut
مست شهوت شدن
lustiest
قوی شهوت انگیز
ruts
مست شهوت شدن
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
bawdry
شهوت پرستی
[غیر مصطلح]
She is blinded by passion .
شهوت او را کور کرده است
satyriasis
نعوظ یا شدت حس شهوت درمرد
voyeurs
اطفا کننده شهوت بانگاه
to g. with passion
دراتش شهوت یاعشق سوختن
lewd
ناشی از هرزگی شهوت پرست
venery
شهوت پرستی خوشگذرانی جنسی
lesbianism
دفع شهوت زنی با زن دیگر
lust
حرص واز شهوت داشتن
lesbian
وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
lesbians
وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
voyeur
اطفا کننده شهوت بانگاه
pornographic
وابسته به عکس یانوشته شهوت انگیز
sapphic vice
شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
pornographer
نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
he has a rage for money
برای گرد کردن پول شهوت
She is passionately fond of tennis .
شهوت تنیس باز ی کردن دارد
sexy
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
sexiest
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
sexier
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
peeper
اطفا کننده شهوت بانگاه
[اصطلاح روزمره]
peeping Tom
اطفا کننده شهوت بانگاه
[اصطلاح روزمره]
to pander any one's lust
وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
poeeping tom
ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
inscribed
نوشتن
pens
نوشتن
inscribe
نوشتن
inscribes
نوشتن
penning
نوشتن
scrawls
بد نوشتن
penned
نوشتن
scrawling
بد نوشتن
scrawled
بد نوشتن
scrawl
بد نوشتن
indite
نوشتن
inscribing
نوشتن
pen
نوشتن
writes
نوشتن
set down
نوشتن
superscrible
نوشتن
put down
<idiom>
نوشتن
write head
هد نوشتن
write
نوشتن
to drive a pen or quill
نوشتن
to put down
نوشتن
to reduce to writing
نوشتن
scribbles
بد نوشتن
pt down
نوشتن
scribble
بد نوشتن
scribbling
بد نوشتن
to set down
نوشتن
scribbled
بد نوشتن
annotated
یادداشت نوشتن
preamble
مقدمه نوشتن
annotated
تفسیر نوشتن
preambles
مقدمه نوشتن
itemizes
به اقلام نوشتن
annotates
حاشیه نوشتن
enlists
درفهرست نوشتن
itemizing
به اقلام نوشتن
enlisting
درفهرست نوشتن
editorialised
سرمقاله نوشتن
annotates
یادداشت نوشتن
editorialises
سرمقاله نوشتن
editorialising
سرمقاله نوشتن
scribble
باشتاب نوشتن
preface
دیباچه نوشتن
scribbled
باشتاب نوشتن
autographs
دستخط نوشتن
penmanship
طرز نوشتن
prose
نثر نوشتن
annotate
حاشیه نوشتن
annotate
یادداشت نوشتن
itemised
به اقلام نوشتن
annotate
تفسیر نوشتن
itemises
به اقلام نوشتن
annotated
حاشیه نوشتن
itemising
به اقلام نوشتن
prefacing
دیباچه نوشتن
itemize
به اقلام نوشتن
prefaces
دیباچه نوشتن
prefaced
دیباچه نوشتن
itemized
به اقلام نوشتن
editorialize
سرمقاله نوشتن
editorialized
سرمقاله نوشتن
rewrite
دوباره نوشتن
autograph
دستخط نوشتن
rewriting
باز نوشتن
commentating
تقریظ نوشتن
commentates
تقریظ نوشتن
rewritten
دوباره نوشتن
commentated
تقریظ نوشتن
rewritten
باز نوشتن
commentate
تقریظ نوشتن
autographed
دستخط نوشتن
autographing
دستخط نوشتن
rewrite
باز نوشتن
circumscribing
نوشتن در دور
circumscribes
نوشتن در دور
circumscribed
نوشتن در دور
circumscribe
نوشتن در دور
rewrites
دوباره نوشتن
rewrites
باز نوشتن
rewriting
دوباره نوشتن
write-offs
زود نوشتن
write-off
زود نوشتن
write off
زود نوشتن
tabled
در فهرست نوشتن
tables
در فهرست نوشتن
tabling
در فهرست نوشتن
note
نت موسیقی نوشتن
notes
نت موسیقی نوشتن
noting
نت موسیقی نوشتن
enlist
درفهرست نوشتن
editorializing
سرمقاله نوشتن
table
در فهرست نوشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com