Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
bomb
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombed
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombed out
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombs
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
Other Matches
curved weft
[انتهای نخ پودی که به زیر تارهای انتهایی خم شده و محکم می گردد.]
banging
صدای بلند یا محکم چتر زلف
banged
صدای بلند یا محکم چتر زلف
bang
صدای بلند یا محکم چتر زلف
bangs
صدای بلند یا محکم چتر زلف
slap shot
ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
brace
بابست محکم کردن محکم بستن
braced
بابست محکم کردن محکم بستن
lacrosse
لاکراس
lacrosse field
زمین لاکراس
laxman
بازیگر لاکراس
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
collar
گلوی چوب لاکراس
collars
گلوی چوب لاکراس
goal crease
نیمدایره جلودروازه لاکراس
brush off
پرده در بازی لاکراس
bounce pass
پاس با ضربه به زمین لاکراس
netting
قسمت توردار چوب لاکراس
high sticking
خطا با ضربه چوب لاکراس
trepan
منجر شدن به
lead
منجر شدن
assisted
پاس منجر به گل
leads
منجر شدن
assists
پاس منجر به گل
redound
منجر شدن
assist
پاس منجر به گل
eventuate
منجر شدن
conducive
منجر شونده
conduce
منجر شدن
assisting
پاس منجر به گل
cradler
بازیگر ماهر در حفظ گوی لاکراس
cradle
حفظ گوی در تور چوب لاکراس
cradled
حفظ گوی در تور چوب لاکراس
cradles
حفظ گوی در تور چوب لاکراس
blow resulting in death
ضربه منجر به موت
endo
تصادف منجر به واژگونی
explusion foul
خطای منجر به اخراج
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
hurling
نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره
turnover
خطای منجر به از کف دادن توپ
buttending
خطای چوب منجر به پنالتی
boxla
مسابقه لاکراس بین دو تیم 6نفره در تالار سرپوشیده
dip dodge
رد شدن از حریف با تغییردادن چوب لاکراس به دست دیگر
box lacrosse
مسابقه لاکراس بین دو تیم 6نفره در تالار سرپوشیده
jab checking
فروبردن غیرمجاز مستقیم چوب لاکراس به بدن حریف
pinning combination
مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
stalement
گره خوردن منجر به اعلام سرپا
indian pendants
ریسمانهای انتهای چوب که کیسه لاکراس با ان سست یاتنگ میشود
path
محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن
concussion
صدمه وتکان مغز که منجر به بیهوشی میشود
paths
محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن
amuck
یک نوع جنون دراثرمرض مالاریا که منجر به خودکشی میشود
probative
حقایقی که مالا" به اثبات مساله اصلی منجر شود
goal light
چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge.
روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
He is looking for trouble.
دنبال شر می گردد
unsettling
آنچهباعثعصبانیتوخشمشما گردد
recitals
قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
recital
قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
upwash
حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
cruelty
در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
Spint not against heaven,it will fall back in thy .
<proverb>
بر آسمان تف مکن,که به صورتت بر مى گردد .
covenant
که بین طرفین مبادله می گردد
reductase
دیاستازی که موجب تقلیل و حل گردد
The earth moves round the sun .
زمین بدور خورشید می گردد
covenants
که بین طرفین مبادله می گردد
He wont be back for another six months.
رفته که تا 6 ماه دیگه بر گردد
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
russian revolution
وقایعی که در فاصله سالهای 5091 تا 7191 درروسیه اتفاق افتاد و بالاخره به تشکیل دولت سوسیالیستی در ان کشور منجر شد
fumble
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
dedications
قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
Everything goes back to its origin .
<proverb>
باز گردد به اصل خود هر چیز .
dedication
قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
Sophrosyne
وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
guarding
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
delay
دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد
riffle
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
save all
چیزی که مانع زیان گردد پایه شمعدان
registers
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
riffling
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffled
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
bargain hunter
کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
registering
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
It was inappropriate to make such a remark .
مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
Unless otherwise stated .
مگر اینکه خلاف ( عکس ) آن اظهار گردد
proteranthous
دارای گلهاییکه قبل از برگ فاهر گردد
register
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
delaying
دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد
delays
دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد
riffles
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
internationalism
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
force
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forces
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forcing
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
polder
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
When one door shuts another opens.
<proverb>
وقتى درى بسته مى شود در دیگرى باز مى گردد .
out and in
گویی که با پیچش بطرف شیارمی رود و برمی گردد
circulating
ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
annulus
دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
progressive rebate
تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
in irons
نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
asset
جمع دارایی شخص که بایستی بابت دیون او پرداخت گردد
eds
وسیلهای که بطور الکترویکی میتواندپاک شده و برنامه ریزی گردد
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
observation pipe
لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
debt limit
حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
alumetize
الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
eerom
دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
hitches
نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
typematic
هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
perfect participle
وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
hitched
نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
document
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
documented
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
documenting
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
hitching
نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
hitch
نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
bridges
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
hard hyphen
خط کجی که به هنگام هجی کردن مورد نیاز بوده وهمیشه چاپ می گردد
eyestrings
ضمائم چشمی که سابقا معتقد بودند هنگام کوری ومرگ از هم گسیخته می گردد
postal match
مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
finds
برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
find
برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
horizontal
مدت زمانی که اشعه تصویر در صفحه نمایش به اول خط بعد برمی گردد از آخر خط قبل
acceleration principle
براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
economic determinism
یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
latest event time
دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
glitch
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
verbal note
شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
glitches
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
telpak
سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
anti-
برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
sudatorium
حمام گرم که موجب عرق زیاد گردد گرمخانه حمام
continuation clause
مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
parent program
در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
parkerizing
عملیاتی که در ان فلز درمحلولی از اسید فسفریک ودی اکسید منگنز داغ شده وسپس در روغن غوطه ورمیگردد تا از خوردگی فلزجلوگیری گردد
goal judge
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
learning curve
منحنی که نمودار این مطلب است که باتکرار یک عمل زمان انجام ان عمل کوتاهتر می گردد
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
definite
<adj.>
محکم
taut
محکم
foursquare
محکم
i have a secure grasp of it
محکم
unswerving
<adj.>
محکم
undeviating
<adj.>
محکم
stables
محکم
stable
محکم
rigid
محکم
consolidated
محکم
adamantine
محکم
definite
محکم
steadying
محکم
steady
محکم
solids
محکم
steadiest
محکم
steadies
محکم
tenacious
محکم
toughest
محکم
tougher
محکم
tough
محکم
decisive
محکم
tight
محکم
tightest
محکم
tighter
محکم
chock
محکم
solid
محکم
secure
محکم
tight coupling
محکم
sturdiest
محکم
frozen
محکم
sturdier
محکم
kill
محکم
secures
محکم
kills
محکم
pucka
محکم
pukka
محکم
tightly-
محکم
sturdy
محکم
steadied
محکم
buffs
محکم
to hold fast
محکم
well set
محکم
tightly
محکم
deep-set
محکم
four-square
محکم
buff
محکم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com