English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
jape شوخی دست انداختن شخص
Search result with all words
persiflage شوخی کنایه دار دست انداختن کسی
Other Matches
A clumsy practical joke. آدم شوخی است ( شوخی های یدی )
It is no joke . این شوخی ندارد ( شوخی نیست )
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
bring down به زمین انداختن حریف انداختن شکار
horrifies بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrifying بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
frolicsomeness شوخی
funniment شوخی
gamesomeness شوخی
raillery شوخی
facetiousness شوخی
jestingly به شوخی
facetiae شوخی
drollery شوخی
humoured شوخی
humour شوخی
humors شوخی
humoring شوخی
humored شوخی
humours شوخی
prank شوخی
game شوخی
waggery شوخی
jest شوخی
pranks شوخی
bon mot شوخی
jests شوخی
funny bones شوخی
funny bone شوخی
humouring شوخی
for fun به شوخی
jocosity شوخی
jocundly با شوخی
sportiveŠetc شوخی کن
good humouredly به شوخی
joked شوخی
lightsomeness شوخی
persiflage شوخی
larks شوخی
lark شوخی
joke شوخی
fun شوخی
humorousness شوخی
joking شوخی
in play به شوخی
jokes شوخی
jink شوخی
in a sober earnest بی شوخی
Joking apart, ... <idiom> جدای از شوخی، ...
monkey business <idiom> شوخی کردن
Joking aside. <idiom> شوخی به کنار.
horseplay شوخی خرکی
Joking apart. <idiom> شوخی به کنار.
spree شوخی سرخوشی
sprees شوخی سرخوشی
A flat joke . شوخی بی نمک
jocular شوخی امیز
practical jokes شوخی عملی
sport بازی شوخی
humor شوخی خوشمزگی
indispensables بزبان شوخی
inexpressibles بزبان شوخی
to crack a joke شوخی کردن
to break a jest شوخی کردن
jink لطفه شوخی
jocoserious شوخی و جدی
jocularly از روی شوخی
sportiveŠetc شوخی امیز
jokingly شوخی کنان
larks شوخی کردن
lark شوخی کردن
razz شوخی کردن
prankful شوخی امیز
his joke fell f. شوخی اونگرفت
hand play شوخی بادست
sported بازی شوخی
sports بازی شوخی
practical jokes شوخی یدی
practical joke شوخی یدی
practical joke شوخی عملی
all joking aside شوخی بکنار
jesting a شوخی بکنار
humorous شوخی امیز
josh شوخی کردن
cut a joke شوخی کردن
to cut a joke شوخی کردن
friskiness فرحناکی شوخی
gagman شوخی کننده
randan مستی شوخی
jokes شوخی کردن
trick شوخی کردن
lop ear خرگوش [به شوخی]
floppy ear خرگوش [به شوخی]
tease شوخی با آزار
rag [British E] شوخی با آزار
joke شوخی کردن
joking شوخی کردن
facetiously ازروی شوخی
joked شوخی کردن
tricked شوخی کردن
tricking شوخی کردن
prank شوخی خرکی
pranks شوخی خرکی
humoursome شوخی امیز
to kid شوخی کردن
let down پایین انداختن انداختن
waggery شوخی شیطنت امیز
prank شوخی امیخته بافریب
bobbing سرزنش یا طعنه شوخی
It cannot be trifled with . It is no joking matter. شوخی بردار نیست
bob سرزنش یا طعنه شوخی
gig شوخی خنده دار
Try to be serious for a change . شوخی رابگذار کنار
Joking apart. از شوخی گذشته ( جدی )
quizzes شوخی پرسش و ازمون
gigs شوخی خنده دار
jocosely شوخی امیز فکاهی
jocose شوخی امیز فکاهی
gayety بشاشت شوخی کردن
to play a joke on any one با کسی شوخی کردن
practical jokes شوخی انجام دادنی
witticism شوخی لطیفه گویی
curvet شوخی جست وخیز
gagger شوخی کننده بذله گو
pranks شوخی امیخته بافریب
and now to be serious دیگر شوخی بکنار
fay شوخی توهین امیزکردن
frolicsomely از روی وجد و شوخی
bobs سرزنش یا طعنه شوخی
repartee جواب شوخی امیز
Dirty jokes . شوخی های رکیک
quiz شوخی پرسش و ازمون
hoax شوخی فریب امیز
gaff شوخی فریبنده حیله
shavie شوخی گوشه دار
prandial واژه شوخی امیز
humbug شوخی فریب امیز
witticisms شوخی لطیفه گویی
hob شوخی فریب امیز
hobs شوخی فریب امیز
hoaxes شوخی فریب امیز
pleasantries بذله گویی شوخی
practical joke شوخی انجام دادنی
facetious اهل شوخی بیجا
fun شوخی امیز مفرح
fun مطبوع شوخی کردن
humbugs شوخی فریب امیز
pleasantry بذله گویی شوخی
prankish مربوط به شوخی خرکی یاشیطنت
to poke fun at any one با شوخی یا مسخره کسیرابستوه اوردن
pranks شوخی زننده تزئین کردن
prank شوخی زننده تزئین کردن
to play a trick on any one زدن باکسی شوخی کردن
sikt شوخی طعنه امیز کردن
damage ضرر [شوخی] [اصطلاح روزمره]
damage صدمه [شوخی] [اصطلاح روزمره]
damage آسیب [شوخی] [اصطلاح روزمره]
damage خسارت [شوخی] [اصطلاح روزمره]
damage زیان [شوخی] [اصطلاح روزمره]
to laugh off با خنده و شوخی از سر خودرفع کردن
to get [be] up to mischief شیطنت کردن در چیزی [شوخی]
to take something as a joke چیزی را بعنوان شوخی گرفتن
he can't take a joke شوخی سرش نمی شود
jest ببازی گرفتن شوخی کردن
to be up to something شیطنت کردن در چیزی [شوخی]
prankster کسیکه شوخی زننده کند
pranksters کسیکه شوخی زننده کند
He cant take a joke . he has no sense of humour. شوخی سرش نمی شود
to do something wrong شیطنت کردن در چیزی [شوخی]
banter شوخی کنایه دار خوشمزگی
A sI'lly joke. A feeble (flat) joke. شوخی خنک وبی مزه
jests ببازی گرفتن شوخی کردن
Get out of town! <idiom> شوخی میکنی؟ [اصطلاح روزمره]
shtick کلک [شوخی آمیز] [اصطلاح روزمره]
He is humorous (jovial). آدم شوخی است ( شوخ طبع )
Its no joke running a factory . اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
You must be joking (kidding). شوخی می کنی ( منکه باور ندارم )
ploy حقه [شوخی آمیز] [اصطلاح روزمره]
shtick حقه [شوخی آمیز] [اصطلاح روزمره]
ploy کلک [شوخی آمیز] [اصطلاح روزمره]
play a joke حیله شوخی امیز بکار بردن
wisecracks حرف کنایه دار یا شوخی امیز
It wI'll boomerang. کاری را بر حسب شوخی وتفریح کردن
wisecrack حرف کنایه دار یا شوخی امیز
I mean business. I mean it. شوخی نمی کنم جدی می گویم
I was not serious , it was meant as a jock . جدی نمی گفتم مقصودم شوخی بود
april fool شوخی هاو دروغهای مرسوم در این روز
Have ones tongue in ones cheek. محض شوخی ( حرف غیر جدی ) گفتن
Have a jock with somebody . شوخی ( لطیفه ) برای کسی تعریف کردن
wisecracker کسیکه حرف کنایه داریا شوخی امیز میزند
rookie تازه کار [بویژه در پلیس یا ارتش ] [اصطلاح شوخی]
by the holy poker سوگند شوخی امیزی است چون به انروزهای غریب ومانندان
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com