Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
witticism	شوخی لطیفه گویی
witticisms	شوخی لطیفه گویی
Other Matches
wittiness	لطیفه گویی
Have a jock with somebody .	شوخی ( لطیفه ) برای کسی تعریف کردن
pleasantries	بذله گویی شوخی
pleasantry	بذله گویی شوخی
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
A clumsy practical joke.	آدم شوخی است ( شوخی های یدی )
It is no joke .	این شوخی ندارد ( شوخی نیست )
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
one-liner	لطیفه
gagster	لطیفه گو
jests	لطیفه
epigram	لطیفه
one-liners	لطیفه
epigrams	لطیفه
jest	لطیفه
epigrammatist	لطیفه گو
facete	لطیفه گو
humorously	یا لطیفه
wisecracker	لطیفه گو
witty	لطیفه گو
wittiest	لطیفه گو
wittier	لطیفه گو
humorists	لطیفه گو
humorist	لطیفه گو
MOTs	لطیفه
MOT	لطیفه
pliskie	لطیفه
witticism	لطیفه
jape	لطیفه
mosul	لطیفه
joke	لطیفه
joking	لطیفه
joked	لطیفه
japer	لطیفه گو
witticisms	لطیفه
jokes	لطیفه
plisky	لطیفه
bon mot	بذله لطیفه
japery	لطیفه گوی
wittily	بطور لطیفه یا بذله
wittier	شوخ لطیفه دار
wittiest	شوخ لطیفه دار
quipping	لطیفه طعنه زدن
quips	لطیفه طعنه زدن
quipped	لطیفه طعنه زدن
witty	شوخ لطیفه دار
quip	لطیفه طعنه زدن
epigrammatize	لطیفه یا مضمون گفتن
jape	لطیفه زدن مسخره کردن
epigrammatic	وابسته به لطیفه و کلمات قصار
This jock that you told me is as old as Adams .	این لطیفه که گفتی خیلی دیگه کهنه است
so to peaking	گویی
knop	گویی
hypologia	کم گویی
laconic speech	کم گویی
hypophrasia	کم گویی
ingenuousness	رک گویی
pauciloquy	کم گویی
scandals	بد گویی
one would say	گویی
scandal	بد گویی
downrightness	رک گویی
outdpokenness	رک گویی
plain speaking	رک گویی
candour	رک گویی
soliloquies	تک گویی
soliloquy	تک گویی
to stab in the back	بد گویی
candor	رک گویی
free spokenness	رک گویی
as thought	گویی
drollery	شوخی
facetiousness	شوخی
jestingly	به شوخی
jink	شوخی
jocosity	شوخی
jocundly	با شوخی
facetiae	شوخی
fun	شوخی
joking	شوخی
bon mot	شوخی
frolicsomeness	شوخی
funniment	شوخی
humours	شوخی
humouring	شوخی
humoured	شوخی
for fun	به شوخی
humors	شوخی
good humouredly	به شوخی
humored	شوخی
humorousness	شوخی
gamesomeness	شوخی
funny bones	شوخی
funny bone	شوخی
humoring	شوخی
in a sober earnest	بی شوخی
humour	شوخی
jokes	شوخی
pranks	شوخی
prank	شوخی
game	شوخی
larks	شوخی
jest	شوخی
sportiveŠetc	شوخی کن
raillery	شوخی
jests	شوخی
lark	شوخی
persiflage	شوخی
joked	شوخی
waggery	شوخی
joke	شوخی
lightsomeness	شوخی
in play	به شوخی
waggery	بذله گویی
vituperation	ناسزا گویی
wittiness	بذله گویی
word salad	اشفته گویی
divagation	پریشان گویی
bullshit	گزافه گویی
divination	غیب گویی
ambage	ابهام گویی
tachyphemia	شتابان گویی
exaggeration	گزافه گویی
rant	بیهوده گویی
ranted	بیهوده گویی
ranting	بیهوده گویی
rants	بیهوده گویی
cluttering	بریده گویی
leasing	دروغ گویی
witticism	بذله گویی
witticisms	بذله گویی
door-knob	دستگیره گویی
tachylalia	شتابان گویی
jocosely	بذله گویی
verbalization	دراز گویی
unreserve	بی پرده گویی
ranten	بیهوده گویی
gratulation	تبریک گویی
pseudology	دروغ گویی
prate	یاوه گویی
agitolalia	شتابان گویی
poeticism	شعر گویی
idioglossia	نامفهوم گویی
idiolalia	مهمل گویی
logorrhea	پراکنده گویی
iterance	باز گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
polylogia	پریشان گویی
missatement	خلاف گویی
metonymy	به تقریب گویی
lallation	کودکانه گویی
polyphrasia	پریشان گویی
reticency	سکوت کم گویی
revilement	ناسزا گویی
rhodomontade	گزاف گویی
echolalia	پژواک گویی
echophrasia	پژواک گویی
tympany	گزافه گویی
to speak ill of	بد گویی کردن از
extemporization	بالبداهه گویی
to fling d.	بد گویی کردن
facetiousness	بذله گویی
tautologize	مکرر گویی
stilted speech	مطنطن گویی
free spokenness	ساده گویی
somniloquy or quence	سخن گویی
soliloquize	تک گویی کردن
so to speak	چنانکه گویی
self contradiction	تناقض گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
rodomontade	گزاف گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
irony	وارونه گویی
knob	دستگیره گویی
contradictions	خلاف گویی
jest	بذله گویی
jests	بذله گویی
gossips	اراجیف بد گویی
improvisation	بدیهه گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
premonition	شوم گویی
wits	بذله گویی
wit	بذله گویی
disclosures	بی پرده گویی
disclosure	بی پرده گویی
overstatement	گزافه گویی
overstatements	گزافه گویی
knobs	دستگیره گویی
invective	ناسزا گویی
repetition	باز گویی
repetitions	باز گویی
ellipsis	بریده گویی
premonitions	شوم گویی
gossip	اراجیف بد گویی
knocks	بد گویی کردن از
restatement	باز گویی
knocked	بد گویی کردن از
restatements	باز گویی
piffle	مهمل گویی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com