English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
English Persian
brother in law شوهر خواهر
brother-in-law شوهر خواهر
brothers-in-law شوهر خواهر
Search result with all words
nephew پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephews پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
brorher in law برادر شوهر شوهر خواهر
brother in low برادر شوهر شوهر خواهر باجناغ
sister in law خواهر شوهر زن برادر
Other Matches
uncles شوهر عمه شوهر خاله
uncle شوهر عمه شوهر خاله
nepew پسر خواهر برادر زاده یا خواهر زاده
sisters خواهر
sister خواهر
sororicide خواهر کش
sister in law خواهر زن
sissy خواهر
sissies خواهر
sissified خواهر
sisten خواهر
cissies خواهر
halfsister خواهر ناتنی
half sister خواهر ناتنی
half-sisters خواهر ناتنی
sororicide خواهر کشی
half-sister خواهر ناتنی
sib برادر یا خواهر
nephews پسر خواهر
sister ship کشتی خواهر
foster sister خواهر رضاعی
sisterly خواهر وار
step sister خواهر ناتنی
nephew پسر خواهر
grandnephew نوه برادر یا خواهر
grand nephew نوه برادر یا خواهر
grandniece نوه برادر یا خواهر
grand niece نوه برادر یا خواهر
nieces دختر برادر یا خواهر
niece دختربرادر یا خواهر و غیره
nieces دختربرادر یا خواهر و غیره
niece دختر برادر یا خواهر
couple زن و شوهر
spouses زن یا شوهر
spouse زن یا شوهر
husband شوهر
pair زن و شوهر
mans شوهر
man شوهر
hub or hub by شوهر
husbands شوهر
feme sole زن بی شوهر
wedded زن و شوهر
trigamist زن سه شوهر
bachelor زن بی شوهر
bachelors زن بی شوهر
hubby شوهر
hubbies شوهر
coupled زن و شوهر
couples زن و شوهر
discovert بی شوهر
polyandrist زن چند شوهر
polygamist شوهر چند زن
step son پسرزن یا شوهر
mother in low مادر شوهر
monandry اعتیاد به یک شوهر
father in law پدر شوهر
cuckolds شوهر زن زانیه
fathers-in-law پدر شوهر
give in marriage شوهر دادن
marry شوهر دادن
espouse شوهر دادن
espoused شوهر دادن
espousing شوهر دادن
espouses شوهر دادن
stepfather شوهر مادر
stepfathers شوهر مادر
marries شوهر دادن
matrons زن شوهر دار
cuckolding شوهر زن زانیه
cuckolded شوهر زن زانیه
monandry زندگی با یک شوهر
monandrous دارای یک شوهر
bigamous دارای دو زن یا دو شوهر
mother-in-law مادر شوهر
mothers-in-law مادر شوهر
marriageable تنه شوهر
father-in-law پدر شوهر
married شوهر دار
wed زن یا شوهر دادن
cuckold شوهر زن زانیه
monogamous دارای یک زن یا یک شوهر
matron زن شوهر دار
nubility تنه شوهر بودن
polygamous چند شوهر ه چندگان
privacy between husband and wife خلوت بین زن و شوهر
judicial separaion جدایی زن و شوهر از نظرحقوقی
jointure دارایی مشترک زن و شوهر
he got off his daughters دخترهایش را شوهر داد
her much older husband شوهر بسیار مسن تر از او [زن]
mother in law مادر شوهر نامادری
admetus شوهر السس تیس
My sister says she's looking forward to meeting you. خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
to wear breeches بر شوهر خود مسلط بودن
pin money پول جیبی شوهر به همسرش
her next was a merchant شوهر بعدی وی بازرگان بود
step daughter دختر اندر دخترزن یا شوهر
polyandric چند شوهره وابسته بچند شوهر
polyandrous چند شوهره وابسته بچند شوهر
to live like cat and dog دائما با هم جنگ و دعوا داشتن [زن و شوهر]
single a زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
chaperon زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
telegony انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
paraphernalia دارایی شخصی زن که بعد ازمرگ شوهر علاوه بر جهیزیه و منضمات ان به وی می رسد
nepotism انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
relatives خواهر عمو وعمه خواه تنی باشند خواه ناتنی اطلاق میشود
wife's equity عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
The husband and wife got into an argument . The husband and wife had an acrimonious exchange . زن و شوهر بگو مگوشان شد [بگو مگو کردند]
pin money وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
restitution of conjugal rights دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
married under a contract unlimited perio زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
tenant by curtesy عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
quarantining در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
digamy دو زن گیری دو شوهر گیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com