English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
bow hunter شکارچی با تیر و کمان
Other Matches
target bow کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
bowing کمان کمان هدفگیری
bowed کمان کمان هدفگیری
bow کمان کمان هدفگیری
bows کمان کمان هدفگیری
predaceous شکارچی
huntress زن شکارچی
jaeger شکارچی
predator شکارچی
predators شکارچی
gunner شکارچی
orion شکارچی
orionis شکارچی
predacious شکارچی
huntsmen شکارچی
huntsman شکارچی
hunters شکارچی
gatherer شکارچی
gunners شکارچی
hunter شکارچی
poachers شکارچی دزدکی
gunner شکارچی با تفنگ
stand کمینگاه شکارچی
gamma orionis گاما- شکارچی
fowler شکارچی پرندگان
beta orionis بتا- شکارچی
alpha orionis الفا- شکارچی
poacher شکارچی دزدکی
birder شکارچی مرغان
betelgeuse الفا- شکارچی
bellatrix گاما- شکارچی
delta orionis دلتا- شکارچی
woodman جنگلبان شکارچی
gunners شکارچی با تفنگ
rabbiter شکارچی خرگوش
pothunter شکارچی ایلخی
waterfowler شکارچی مرغان شناگر
put to بگروه شکارچی پیوستن
pot hunter شکارچی که هر چه دید شکارمیکند
wildfowler شکارچی غاز وحشی
wildfowler شکارچی پرندگان ابی
sealer شکارچی گوساله ماهی مهردار
tufter کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
jaeger علاقمند به شکار مرد شکارچی
rainbow border حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
whipper همدست شکارچی که تازی ها راباشلاق میراند
tallyho صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
orion منظومه جبار یا النسق شکارچی ماهر
whipper in کمک شکارچی برای جمع کردن تازیها
buck fever هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
stalking horse اسب یا چیزی شبیه به ان که شکارچی در پشت ان پنهان است
pass shooting شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
view halloo فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
tallyho فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
buck fever هیجان شکارچی تازه کار دردیدن شکار و خطا رفتن تیر
sagittarius کمان
sagittarii کمان
bowstring زه کمان
fiddle bow کمان
fiddlestick کمان
arches : کمان
arches کمان
bows کمان
bowing کمان
arc کمان
bow کمان
arcs کمان
bowed کمان
arch- کمان
spot کمان
arch : کمان
spots کمان
arch- : کمان
arch کمان
sunbow رنگین کمان
bowman تیرانداز با کمان
bowman تیرانداز کمان کش
swede saw کمان اره
arch چفت کمان
saw frame کمان اره
long bow کمان دستی
power hacksaw کمان اره
bowing تعظیم کمان
bow and arrow تیر و کمان
nock جای زه کمان
opalesce مانندرنگین کمان
bowed کمان شکاری
string picture روزنه کمان
bows کمان شکاری
bowyer کمان ساز
bowing کمان شکاری
bows تعظیم کمان
arch- چفت کمان
cross bow کمان پولادی
stacked bow کمان باریک
cross bow گوله کمان
reflex arc کمان بازتاب
cross bow کمان زنبورکی
cock feather پر وصل به کمان
circular measure اندازه کمان
straight bow کمان راست
included angle of arch دهانه کمان
central angle of arch دهانه کمان
cant کج گرفتن کمان
arches چفت کمان
bowyer کمان فروش
swede saw اره کمان
bare bow کمان لخت
crossbows کمان زنبورکی
crossbow کمان صلیبی
crossbow کمان پولادی
crossbow کمان زنبورکی
iris رنگین کمان
handbow کمان تیراندازی
rainbows رنگین کمان
rainbow رنگین کمان
irises رنگین کمان
archers تیرانداز با کمان
archer تیرانداز با کمان
crossbows کمان پولادی
crossbows کمان صلیبی
bend کمان خمش
arblast کمان زنبورکی
atabalist کمان زنبورکی
arch of corti کمان کورتی
arch thrust رانش کمان
to bend or draw the bow کمان کشیدن
bowed تعظیم کمان
longbows کمان بزرگ
to feel any one's pulse کمان کردن
bow کمان شکاری
longbow کمان بزرگ
face شکم کمان
faces شکم کمان
bow تعظیم کمان
bow weight وزن کمان
to bend or draw the bow کمان را چله کردن
rectification of a curve طول کمان [ریاضی]
sounding board کمان ویولن وتار
sounding boards کمان ویولن وتار
arc length طول کمان [ریاضی]
string fingers سه انگشتی که زه کمان را می کشند
understrung فاصله زه تا دستگیره کمان
soundboard کمان ویولن وتار
slingshot [American E] تیر و کمان سنگی
catapult [British E] تیر و کمان سنگی
slingshot [American E] تیر و کمان قلابسنگی
catapult [British E] تیر و کمان قلابسنگی
nock شکاف انتهای کمان
fogbow رنگین کمان حاصل از مه
limbs هرکدام از طرفین کمان
anchors کشیدن زه کمان تاصورت
crossbow man کمانگیر با کمان صلیبی
limb هرکدام از طرفین کمان
anchor کشیدن زه کمان تاصورت
bowstring ریسمان دار زه کمان
archery تیراندازی با تیر و کمان
van کمان سینه ناو
bow hunting شکار با تیر و کمان
bow fishing ماهیگیری با تیر و کمان
bow arm بازویی که کمان را می گیرد
vans کمان سینه ناو
frame of hachsaw کمان اره چکی
great circle route کمان دایره عظیمه
anchoring کشیدن زه کمان تاصورت
iridescence نمایش رنگین کمان
iridescency نمایش رنگین کمان
frame قاب چارچوب کمان
whip پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
back تنظیم بادبان پشت کمان
toxophilite تیرانداز ماهر با تیر و کمان
longbows اغراق گویی کمان دستی
self کمان یا تیر از یک تکه چوب
draw تیر در چله کمان گذاشتن
draws تیر در چله کمان گذاشتن
whips پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
longbow اغراق گویی کمان دستی
whipped پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
string مربی خم کردن کمان و بستن زه
servings پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
serving پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
fistmele فاصله بین دسته کمان و زه
belly قسمت داخلی کمان نزدیک زه
bellies قسمت داخلی کمان نزدیک زه
circular grooving saw کمان اره ویژه شیار
backs تنظیم بادبان پشت کمان
full draw کشیدن زه کمان بطور کامل
longbows کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
bowsight وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
arrow rest تکیه گاه تیر روی کمان
double-bellid [صراحی شکل شبیه دو کمان دراز]
hunting bow کمان بلند و سنگین برای شکار
longbow کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
drive راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drives راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
rainbow قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
target archery مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
rainbows قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
bowsock پوشش تیره روی کمان ضدبازتاب نور
subtense خطی که روبروی کمان یاگوشهای واقع شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com