Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
deer stalking
شکار اهو و گوزن
Search result with all words
actaeon
اکتئون نام شکارگری که بدن لخت دیاناالههء شکار و جنگل را دیدوبشکل گوزن درامد
Other Matches
stags
گوزن
fawns
گوزن
fawned
گوزن
fawn
گوزن
roebuck
گوزن نر
brocket
گوزن نر
buck
گوزن نر
bucks
گوزن نر
hart
گوزن نر
red deer
گوزن نر
stag
گوزن
knobber
گوزن نردوساله
elks
گوزن شمالی
sorrel
گوزن نر سه ساله
staggard
گوزن نرچهارساله
fallow deer
گوزن زرد
elk
گوزن شمالی
deerlet
گوزن کوچک
staggart
گوزن نرچهارساله
gnus
گوزن یالدار
antler
شاخ گوزن
antlers
شاخ گوزن
gnu
گوزن یالدار
venison
گوشت گوزن
bucktail
دم غزال یا گوزن نر
cariboo
گوزن کانادایی
cervine
شبیه گوزن
moose
گوزن شمالی
buckskins
پوست گوزن
buckskin
پوست گوزن
roe
گوزن کوچک
deerskin
پوست گوزن
doe
گوزن ماده
roe
گوزن ماده
hind
گوزن ماده
caribous
گوزن کانادایی
she deer
گوزن ماده
caribou
گوزن کانادایی
caribous
گوزن امریکای شمالی
pricket sister
گوزن ماده دو ساله
caribou
گوزن امریکایی شمالی
cariboo
گوزن امریکایی شمالی
muntjac
گوزن کوچک اسیا
caribous
گوزن امریکایی شمالی
caribou
گوزن امریکای شمالی
fallow deer
گوزن یااهوی کوچک
muntjak
گوزن کوچک اسیا
munjak
گوزن کوچک اسیا
doeskin
پوست گوزن ماده
gralloch
احشای گوزن مرده
deer stalker
شکارکننده گوزن و اهو
hartshorn
شاخ گوزن ماده
pulka
سورتمهای که گوزن انرامی کشد
horned design
طرح شاخدار
[یا شاخ گوزن]
pricket
گوزن راست شاخ نر دوساله
surroyal
انشعاب شاخ گوزن چهارساله
deer stalker
کلاه ویژه گوزن شکارکن ها
troat
نعره گوزن نرهنگام مستی یاشهوت
sambar
گوزن یال دار بزرگ اسیا
wapiti
گوزن سفید و شاخ بلندو بزرگ
troche
قرص مکیدنی شاخ سه شعبه گوزن
sambur
گوزن یال دار بزرگ اسیا
chamois
چرم بسیارنازک از پوست گوسفند و بز و گوزن
buckhorn
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمیبرند
spreads
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
reindeer
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
spread
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
plantable lanceolata
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمی رود
deep motif
نگاره گوزن و غزال
[که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
predatin
شکار
quarrying
شکار
quarry
شکار
gameless
بی شکار
quarries
شکار
chasing
شکار
chases
شکار
ravin
شکار
hanks
شکار
chase
شکار
chased
شکار
gamey
پر از شکار
hunting
شکار
hank
شکار
chace
شکار
chevy
شکار
hunts
شکار
prey
شکار
venery
شکار
game
شکار
hunted
شکار
hunt
شکار
hunts
شکار کردن
predatory habit
خوی شکار
shootings
شکار باتفنگ
hunting district
شکار گاه
game
سرگرمی شکار
poniter
نوعی سگ شکار ی
falconry
شکار با شاهین
ducking
شکار مرغابی
victims
دستخوش شکار
victim
دستخوش شکار
huntsmen
شکار باز
huntsman
شکار باز
gunning
شکار با تفنگ
shooting
شکار باتفنگ
game law
قانون شکار
hunt
شکار کردن
predation
شکار کردن
hunted
شکار کردن
hunter
اسب شکار
quarrying
شکار موردنظر
blood sports
کشتن شکار
quarrying
لاشه شکار
quarry
شکار موردنظر
quarry
لاشه شکار
quarries
شکار موردنظر
fair game
شکار قانونی
quarries
لاشه شکار
shanking
شکار کوسه
shotgunner
شکار با تفنگ
whaling
شکار نهنگ
hunters
اسب شکار
blood sport
کشتن شکار
hank
طعمه شکار
king hunt
شاه شکار
game keep
پاسبان شکار
hunting ground
شکار گاه
gamy
پراز شکار
fowling
شکار پرنده
fair game
شکار مجاز
area drive
شکار دواندن
to go a hunting
شکار رفتن
hanks
طعمه شکار
bow hunting
شکار با تیر و کمان
hog dress
بریدن گلوی شکار
poached
دزدکی شکار کردن
foxhunt
شکار روباه باتازی
chevy
فریاد هنگام شکار
cub hunting
شکار بچه روباه
bag
شکار کردن با تیر
checked
و شدن بوی شکار
checks
و شدن بوی شکار
pointer
سگ شکاری یابنده شکار
game
شکار گرفته شده
predatory
تغذیه کننده از شکار
pointers
سگ شکاری یابنده شکار
outfitters
فروشنده لوازم شکار
stool
گروه فریبنده شکار
check
و شدن بوی شکار
poaches
دزدکی شکار کردن
bags
شکار کردن با تیر
shoot
هدف گرفتن شکار
shoots
هدف گرفتن شکار
prowl
درپی شکار گشتن
prowling
درپی شکار گشتن
prowls
درپی شکار گشتن
poach
دزدکی شکار کردن
prowled
درپی شکار گشتن
outfitter
فروشنده لوازم شکار
raven
شکار طعمه شکاری
ravens
شکار طعمه شکاری
sniped
پاشله شکار کردن
snipes
پاشله شکار کردن
sniping
پاشله شکار کردن
raptatory
لازم برای شکار
raptatorial
لازم برای شکار
shining
پیداکردن شکار در شب بانورافکن
predatorial
تغذیه کننده از شکار
big game
شکار حیوانات بزرگ
predator
تغذیه کننده از شکار
predators
تغذیه کننده از شکار
snipe
پاشله شکار کردن
finds
یافتن بوی شکار
rabbit
شکار خرگوش کردن
rabbits
شکار خرگوش کردن
find
یافتن بوی شکار
hunting
شکار دشمن یا زیردریایی
predaceous
شکاری تغذیه کننده از شکار
still hunting
شکار باروش در کمین نشستن
predacious
شکاری تغذیه کننده از شکار
close season
فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
to p on any one's preserves
در جای قورق شکار کردن
to rid to hounds
با تازی شکار روباه کردن
jaeger
علاقمند به شکار مرد شکارچی
privilegium
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
master of
سرپرست گروه شکار روباه
to ride to hounds
با تازی شکار روباه کردن
tufter
کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
wood craft
جنگل شناسی از لحاظ شکار
open season
فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
turtles
لاک پشت شکار کردن
retriever
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
falconers
کسیکه با شاهین شکار میکند
courses
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
safaris
سفر برای شکار بزرگ
safari
سفر برای شکار بزرگ
turtle
لاک پشت شکار کردن
hunts
اداره کردن تازیها در شکار
hunted
اداره کردن تازیها در شکار
hunt
اداره کردن تازیها در شکار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com