English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
area drive شکار دواندن
Other Matches
worming نخ دواندن
To play ducks and drades with someone. To stall someone . To lead somebody a pretty dance. کسی را سر دواندن
to ping pong somebody <idiom> کسی را از اینطرف به آن طرف دواندن
to give somebody the runaround <idiom> کسی را از اینطرف به آن طرف دواندن
to strike root ریشه گرفتن ریشه دواندن
venery شکار
gamey پر از شکار
hunt شکار
game شکار
quarries شکار
chace شکار
chases شکار
gameless بی شکار
chevy شکار
hunts شکار
predatin شکار
hank شکار
ravin شکار
hunting شکار
chasing شکار
chase شکار
hunted شکار
hanks شکار
quarrying شکار
prey شکار
quarry شکار
chased شکار
victim دستخوش شکار
ducking شکار مرغابی
blood sport کشتن شکار
hunted شکار کردن
victims دستخوش شکار
blood sports کشتن شکار
hank طعمه شکار
hunters اسب شکار
quarrying شکار موردنظر
quarrying لاشه شکار
quarry شکار موردنظر
quarry لاشه شکار
quarries شکار موردنظر
quarries لاشه شکار
shooting شکار باتفنگ
shootings شکار باتفنگ
gunning شکار با تفنگ
hunter اسب شکار
huntsman شکار باز
huntsmen شکار باز
hanks طعمه شکار
predatory habit خوی شکار
whaling شکار نهنگ
shanking شکار کوسه
shotgunner شکار با تفنگ
to go a hunting شکار رفتن
fair game شکار مجاز
fair game شکار قانونی
hunting ground شکار گاه
hunting district شکار گاه
predation شکار کردن
poniter نوعی سگ شکار ی
falconry شکار با شاهین
hunts شکار کردن
fowling شکار پرنده
hunt شکار کردن
game keep پاسبان شکار
game law قانون شکار
gamy پراز شکار
king hunt شاه شکار
game سرگرمی شکار
hog dress بریدن گلوی شکار
sniping پاشله شکار کردن
snipes پاشله شکار کردن
poach دزدکی شکار کردن
sniped پاشله شکار کردن
snipe پاشله شکار کردن
bow hunting شکار با تیر و کمان
predator تغذیه کننده از شکار
predatorial تغذیه کننده از شکار
big game شکار حیوانات بزرگ
raptatorial لازم برای شکار
raptatory لازم برای شکار
predators تغذیه کننده از شکار
foxhunt شکار روباه باتازی
shining پیداکردن شکار در شب بانورافکن
deer stalking شکار اهو و گوزن
cub hunting شکار بچه روباه
chevy فریاد هنگام شکار
rabbits شکار خرگوش کردن
rabbit شکار خرگوش کردن
prowl درپی شکار گشتن
pointer سگ شکاری یابنده شکار
prowled درپی شکار گشتن
pointers سگ شکاری یابنده شکار
prowling درپی شکار گشتن
prowls درپی شکار گشتن
poaches دزدکی شکار کردن
stool گروه فریبنده شکار
outfitters فروشنده لوازم شکار
outfitter فروشنده لوازم شکار
poached دزدکی شکار کردن
game شکار گرفته شده
check و شدن بوی شکار
checked و شدن بوی شکار
raven شکار طعمه شکاری
checks و شدن بوی شکار
bag شکار کردن با تیر
finds یافتن بوی شکار
find یافتن بوی شکار
bags شکار کردن با تیر
hunting شکار دشمن یا زیردریایی
shoot هدف گرفتن شکار
predatory تغذیه کننده از شکار
ravens شکار طعمه شکاری
shoots هدف گرفتن شکار
coverings بوته زار پناهگاه شکار
still hunting شکار باروش در کمین نشستن
to p on any one's preserves در جای قورق شکار کردن
coursed تعقیب کردن شکار از طرف سگ
covers بوته زار پناهگاه شکار
closed season فصل منع ماهیگیری یا شکار
decoy shooting شکار به کمک مرغ دام
predaceous شکاری تغذیه کننده از شکار
courses تعقیب کردن شکار از طرف سگ
course تعقیب کردن شکار از طرف سگ
privilegium حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
jaeger علاقمند به شکار مرد شکارچی
master of سرپرست گروه شکار روباه
predacious شکاری تغذیه کننده از شکار
foxhunt باتازی شکار روباه کردن
retriever سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
tufter کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
open season فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
wood craft جنگل شناسی از لحاظ شکار
safari سفر برای شکار بزرگ
falconers کسیکه با شاهین شکار میکند
falconer کسیکه با شاهین شکار میکند
close season فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
safaris سفر برای شکار بزرگ
hunts اداره کردن تازیها در شکار
turtles لاک پشت شکار کردن
cover بوته زار پناهگاه شکار
to rid to hounds با تازی شکار روباه کردن
retrievers سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
foxhounds تازی مخصوص شکار روباه
foxhound تازی مخصوص شکار روباه
to ride to hounds با تازی شکار روباه کردن
hunted اداره کردن تازیها در شکار
turtle لاک پشت شکار کردن
hunt اداره کردن تازیها در شکار
challenge [of a dog] پارس سگی [پس از دریافت بوی شکار]
poaches شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poaches برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached برخلاف مقررات شکار صید کردن
poach شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach برخلاف مقررات شکار صید کردن
to give the tone هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
poached شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
cases محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
wildfowl مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
weigh in وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-ins وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-in وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
case محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
hunting bow کمان بلند و سنگین برای شکار
covert بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
still hunting روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
buck fever هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
stag hunting شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
falconry تربیت و شکار با قوش وشاهین و باز و عقاب
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
shoots زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
setters سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
setter سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
shoot زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
fox-hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
gaze hound تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
sport تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sports تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sported تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
mask کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
masks کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
bolts تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolting تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolt تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
small game پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
bolted تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
pass shooting شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
fowling piece تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
drag hunt شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
wing shooting شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
hoick فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
floo floo تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
gamey دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد
flu flu تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
buck fever هیجان شکارچی تازه کار دردیدن شکار و خطا رفتن تیر
breaks حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
break حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
actaeon اکتئون نام شکارگری که بدن لخت دیاناالههء شکار و جنگل را دیدوبشکل گوزن درامد
strike فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
strikes فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
jacklight ماهیگیری غیرمجاز در شب بکمک نورافکن نورافکن برای شکار غیر مجاز در شب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com