English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
English Persian
maple sugar شکری که از جوشاندن شیره افرا می سازند
Other Matches
maple syrup عصاره یا شیره افرا
maple syrup شیره افرا [غذا و آشپزخانه]
maple syrup شیره درخت افرا [غذا و آشپزخانه]
maple candy آب نبات شیره درخت افرا [غذا و آشپزخانه]
harelips لب شکری
sugared شکری
hare lip لب شکری
harelip لب شکری
sugary شکری
cleft lip لب شکری
labia hard lip لب شکری
harelipped لب شکری
saccharine شکری
yellowish-white رنگ شکری
corn snow برف شکری
cream coloured خامهای رنگ شکری
formation سازند
alphabetic character set الفبا را می سازند
buddleia افرا
maple افرا
The husband and wife dont get on together. زن وشوهر باهم نمی سازند
length شماره بیتها که یک ثبات را می سازند
elf dock شیرینی که اززنجبیل شامی سازند
lengths شماره بیتها که یک ثبات را می سازند
aceric acid جوهر افرا
maple درخت افرا
maple چوب افرا
dykes دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dyke دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dikes دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
aceraceae تیرهء افرا افرایان
maple چوب درخت افرا
seethed جوشاندن
boils جوشاندن
seethes جوشاندن
seethe جوشاندن
seething جوشاندن
decoction جوشاندن
boil جوشاندن
boiled جوشاندن
maple candy آب نبات افرا [غذا و آشپزخانه]
maple syrup عصاره افرا [غذا و آشپزخانه]
hard maple افرای قندی قند افرا
networking اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
networks اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
network اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
parboiling اندکی جوشاندن
bubble خروشیدن جوشاندن
bubbled خروشیدن جوشاندن
bubbles خروشیدن جوشاندن
bubbling خروشیدن جوشاندن
coction جوشاندن طبخ
parboils اندکی جوشاندن
parboil اندکی جوشاندن
parboiled اندکی جوشاندن
brews بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
coddle اهسته جوشاندن یا پختن
coddled اهسته جوشاندن یا پختن
boils جوشاندن بجوش امدن
coddling اهسته جوشاندن یا پختن
brew بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
boil جوشاندن بجوش امدن
boiled جوشاندن بجوش امدن
coddles اهسته جوشاندن یا پختن
heads تختههای افرا در 61 متری قسمت اول مسیر بولینگ
serials ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
serial ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
kier یا پاتیل مخصوص جوشاندن پارچه وسفیدکردن ان
main مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
extracting شیره
molasses شیره
extracted شیره
emulsioned شیره
emulsion شیره
sap شیره
sapped شیره
juiceless بی شیره
extract شیره
juices شیره
juice شیره
saps شیره
extracts شیره
syrups شیره
oozing شیره
oozes شیره
syrup شیره
oozed شیره
emulsioning شیره
emulsions شیره
ooze شیره
sirup شیره
sapless بی شیره
indican شیره نیل
spiel شیره مالی
viscosity شیره داری
lymph شیره غذایی
sap wood شیره گیاهی
soy sauce شیره یا سس سویا
gentian bitter شیره کوشاد
juiciest شیره دار
gravy شیره گوشت
juicier شیره دار
sappy <adj.> شیره دار
milked شیره گیاهی
sap شیره گیاهی
sap شیره کشیده از
sapped شیره گیاهی
latex شیره گیاهی
sapped شیره کشیده از
treacle شیره قند
saps شیره کشیده از
milks شیره گیاهی
juicy شیره دار
molasses شیره قند
gastric juice شیره معده
extract of rhubard شیره ریوند
extract of malt شیره سمنوی جو
milk شیره گیاهی
saps شیره گیاهی
milking شیره گیاهی
almond emulsion شیره بادام
pancreatin دیاستاز شیره لوزالمعده
milks دوشیدن شیره کشیدن از
spiel شیره مالی کردن
syrup شیره یاشهد زدن به
milking دوشیدن شیره کشیدن از
suck شیره کسی را کشیدن
theriac پادزهر شیره قند
milk دوشیدن شیره کشیدن از
sucks شیره کسی را کشیدن
sirup شیره یاشهد زدن به
milked دوشیدن شیره کشیدن از
sucked شیره کسی را کشیدن
syrups شیره یاشهد زدن به
distillation شیره کشی عصاره گیری
chylaceous شیره مانند قیلوس وار
that is no bed of roses شیره گلو سوزی نیست
stum شیره انگور باده تازه
steapsin لیپاز شیره لوز المعده
graphics پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
To pull the wool over someones eyes . سر کسی را شیره مالیدن ( فریب دادن )
orgeat شربت بهار نارنج با شیره بادام
peptic gland دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
stone boiling جوشاندن بوسیله سنگ داغ سنگ جوش
toddies شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
on tap <adj.> همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
toddy شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
emulsion injection تزریق مصنوعی شیره قیر به داخل خاک
gastrin هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
lactuarium شیره تریاک مانندی که از یک جورکاهوی خارداربدست می اید
pulsatilla شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
kino شیره یکجورگیاه که ماننداست بکات هندی ودرداروسازی و....بکارمیرود
alburnum طبقه دوم شیره برکه که انراsapwood نیزمی گویند
cream-colored wool پشم شکری [این نوع پشم مخلوطی از پشم سفید درجه یک با پشم های رنگی نیز بوده و جداسازی آن یا غیرممکن و یا دشوار می باشد. این اصطلاح به پشم زرد رنگ نیز اطلاق می شود.]
carthamin رنگینه زرد که از شیره گیاه سفلاور بدست می آید این رنگ گیاهی بیشتر در هند و چین مصرف می شود
carminic acid اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
jointer صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com