English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (4 milliseconds)
English Persian
persecution شکنجه
rack شکنجه
racked شکنجه
racks شکنجه
wracked شکنجه
wracks شکنجه
affliction شکنجه
afflictions شکنجه
torment شکنجه
tormented شکنجه
tormenting شکنجه
torments شکنجه
torture شکنجه
tortured شکنجه
tortures شکنجه
torturing شکنجه
excruciation شکنجه
Other Matches
tumbrel الت شکنجه
self torment خود شکنجه
torturer شکنجه دهنده
use torture شکنجه دادن
torturers شکنجه دهنده
cruciate شکنجه کشیدن
put to the torture شکنجه کردن
racked with pain شکنجه کردن
excruciate شکنجه کردن
torment شکنجه دادن
to put to the torture شکنجه کردن
torturing شکنجه دادن
wracks شکنجه کردن
wracked شکنجه کردن
racks شکنجه کردن
racked شکنجه کردن
rack شکنجه کردن
wring با شکنجه گرفتن
wringing با شکنجه گرفتن
wrings با شکنجه گرفتن
torture شکنجه دادن
tortures شکنجه دادن
tortured شکنجه دادن
tumbril الت شکنجه گیوتین
dragoons بزور شکنجه بکاری واداشتن
inquisitorial procedure دادرسی با شکنجه و سخت گیری
excruciate شکنجه کردن برصلیب اویختن
dragoon بزور شکنجه بکاری واداشتن
He confessed under torture. زیر فشار شکنجه اعتراف کرد
question موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
questions موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
questioned موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
sadomasochism لذت جنسی بوسیله شکنجه نفس خود یا دیگری
tantalus تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
wracks نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
wracked نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
racks نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
racked نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
rack نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
pilloried نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com