Dictiornary-Farsi | شیئی انگاری مفهومها | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 60 (4 milliseconds)

English	Persian
reification	شیئی انگاری مفهومها


Other Matches

hanfman kasanin concept formation test	ازمون هانفمان- کاسانین برای شکل گیری مفهومها
direct objects	شیئی
articles	شیئی
article	شیئی
objects	شیئی
objecting	شیئی
indirect objects	شیئی
object	شیئی
objected	شیئی
found article	شیئی گمشده
object choice	شیئی گزینی
love object	شیئی محبوب
object cathexis	نیروگذاری در شیئی
object constancy	ثبات شیئی
goal object	شیئی هدف
lost article	شیئی گمشده
object glass	عدسی شیئی
object libido	متمرکزبر شیئی
objective glass	عدسی شیئی
objective lens	عدسی شیئی
objective	عدسی شیئی
objectives	عدسی شیئی
stimulus object	شیئی محرک
imaginary	انگاری
minimization	کم انگاری
flaps	قسمت اویخته هر شیئی
flapped	قسمت اویخته هر شیئی
flap	قسمت اویخته هر شیئی
laches	سهل انگاری
imaginary root	ریشه ی انگاری
imaginary part	جزء انگاری
imaginary axis	محور انگاری
nonchalance	سهل انگاری
anthropomorphism	انسان انگاری
insouciance	سهل انگاری
negligence	سهل انگاری
imaginary	جزء انگاری
nihilism	نیست انگاری
presuppositions	پیش انگاری
cryptomnesia	نو انگاری خاطره
presupposition	پیش انگاری
theomania	خود خدا انگاری
zoomorphism	حیوان ریخت انگاری
sour grapes mechanism	مکانیسم ناچیز انگاری
indifference	لاقیدی سهل انگاری
necromimesis	خود مرده انگاری
enelicomorphism	بزرگسال انگاری کودک
contralateral neglect	نادیده انگاری دگرسو
diffraction loading	منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
pinpoint photograph	عکس تکی یا زوجی یک شیئی یا هدف
neghgent	غفلت کار سها انگاری
a white elephant	شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
nose piece	قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
bugged	اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
to greenwash	نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
talk someone's ear off <idiom>	آنقدر حرف میزند که انگاری سرگنجشک خورده [اصطلاح روزمره]
The culpable action may be done wilfully or by negligence.	عمل قابل مجازات ممکن است آگاهانه یا با سهل انگاری انجام شود.
His sculptures blend into nature as if they belonged there.	مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
plan range	در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است